Stars exploding when i read
9 stories
Cheater [kookv] by Simieminiemoonie
Simieminiemoonie
  • WpView
    Reads 12,002
  • WpVote
    Votes 1,438
  • WpPart
    Parts 1
- خرس مهربون داره میره خونه‌اش؟ - آره آقا گرگه. دارم میرم تا از شرت خلاص شم. - اینجوری حرف زدن به نفعت تموم نمیشه بیبی. - سعی نکن منو بترسونی. - تو همینجوریشم ازم می‌ترسی فندق کوچولو. - آره می‌ترسم. خب که چی؟! - واقعا از من می‌ترسی؟! - آره. - برای چی؟! - چون یه گرگی. genre: fluff, fantasy, romance, Smut, daddykink - این فیکشن فقط اینجا و توی همین اکانت واتپد آپ شده و هیچ فایلی نداره. اگر جایی فایلی دیدید، سریعا ریپورت کنید چون بدون اجازه‌ی من فایل شده.
Hypoxia by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 34,953
  • WpVote
    Votes 5,910
  • WpPart
    Parts 29
🌊هیپوکسی : کمبود اکسیژن در بافت های بدن بر اثر خفگی. وضعیت: اتمام یافته کاپل: کوکوی ژانر: روزمره، رمنس، اسمات #HYPOXIA
𝐏𝐫𝐞𝐭𝐭𝐲 𝐩𝐫𝐨𝐛𝐥𝐞𝐦🌀🚿《𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯》 by Hunter_kookv
Hunter_kookv
  • WpView
    Reads 142,629
  • WpVote
    Votes 27,228
  • WpPart
    Parts 42
"من داشتم کمک میکردم" صورت تهیونگ از شدت عصبانیت سرخ و تیره شد. جانگکوک و خیرخواهی هایش بیشتر شبیه به دردسر و فاجعه بود: "چه کمکی؟ داشتی منو خجالت زده میکردی! دلم نمیخواد مامان بفهمه نمیتونم دوست‌دختر_..." "هی تهیونگا میخوای کمکت کنم دوست دختر پیدا کنی؟" 🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 کیم تهیونگ متوجه میشه نمی تونه دوست دختر پیدا کنه!...➿ شاید بتونه از همسایه منحرف و پرحرفش کمک بگیره... و بفهمه چرا نمیتونه دوست دختر داشته باشه؟!🖊🌀 🖇Story Name: Pretty Problem 🖇Genre: comedy ,romance , slice of life, smut 🖇couple: kookv 🖇Writer: hunter_oo3 🖇Ages: +18 (R) TOP : Jungkook BOTTOM : teahuyng
The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full) by Iamfaranak
Iamfaranak
  • WpView
    Reads 135,721
  • WpVote
    Votes 22,278
  • WpPart
    Parts 39
بگذار زمان و جهان متوقف شوند، عشق جوانه زده بود. عشق میان خاک، گل و خون ریشه دوانده بود. حال هر چه میخواهی برسرش اسلحه نگه دار. همراه بلوندی و فرمانده باشید. ♡ ___________❄__________ иαмє: ᵀᴴᴱ➣иιgнτмαяє ϲουρℓє: κοοκν gєияє: нιѕτοяιϲαℓ, ϲℓαѕѕιϲ, яοмαиϲє, ωαя, ѕмυτ, 🔞
AGAPE by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 26,090
  • WpVote
    Votes 4,581
  • WpPart
    Parts 25
- متوقف شده - |آگاپه| + بار اولی که دیدمت انقدر بی مقدمه خواستنی بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت بشم! - وقتی باهام حرف میزنی از بودن نگو.. بذار باشم. بذار همین الان هم به چشمت خواستنی باشم "آگاپه یعنی گذشتن بی قید و شرط از خودت برای عشق.. آگاپه یعنی قربانی شدن.. یعنی عشق غیرعادی.. عشقی که مهم نیست موقعیت یا قوانین چطوری تعریفش کرده باشه. آگاپه یعنی عشق فقط عشقه!" ° کاپل: کوکوی، یونمین (KookV , Yoonmin) ° ژانر: فانتزی، انگست، رمنس، اسمات ° وضعیت: متوقف #Agape
... by my_lavinia___
my_lavinia___
  • WpView
    Reads 54,272
  • WpVote
    Votes 7,311
  • WpPart
    Parts 74
Black Hole🕳️ by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 242,480
  • WpVote
    Votes 25,676
  • WpPart
    Parts 62
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
Carrot Jam [ VK OneShot ] by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 4,945
  • WpVote
    Votes 614
  • WpPart
    Parts 1
+ عادتش نده به مربا جونگکوک! - منو دخترم دلمون میخواد مربا بخوریم تو دخالت نکن کله هویجی! | مربای هویج 🥕 | کاپل: ویکوک / کوکوی وضعیت: وان شات
Petals and Ink [Yoonmin] by TheNelin
TheNelin
  • WpView
    Reads 44,992
  • WpVote
    Votes 5,566
  • WpPart
    Parts 18
「Petals and Ink 🥀」 𖦹 Yoonmin and Kookv 𖦹 Romance, Fluff, Fantasy, Smut 𖦹 Translator: Nelin 𖦹 Writer: SugarandMint جیمین؛ پسری با لبخند نفس‌گیر، پسری که با گل‌ها حرف می‌زد. پسری که یونگی بوسیدش، کسی که بیشتر از یک بار جونش رو نجات داد. برای یونگی خیلی سخت بود که تمام احساساتش رو توی یک یا حتی چند کلمه بگنجونه. هر اسمی که داشت، عمیق بود؛ از قفسه‌ی سینه‌ش بیرون می‌زد و به نوک انگشت‌های دست و پاش می‌رسید، گیجش می‌کرد، نفس‌ کشیدن رو براش دشوار می‌کرد! این حس علاقه و عشق بود؛ همینطور نگرانی و ترس... چون نمی‌تونست آینده رو پیش‌بینی کنه و نمی‌دونست چی در انتظارشونه. فقط میدونست همه‌ی این‌ها کنار هم بد نیست، و دقیقا همین پسر رو می‌ترسوند. چون یونگی همه‌ی بدی‌ها رو چشیده و بهشون عادت کرده بود.