My minds black bullshits with a little bit extra spice.

[🌸 Camboy 🌸] ورژن یونگی تاپ محدوده سنی:+18 هشدار ها: این چندشاتی شدیدا اسماتیه پس با مسئولیت خودتون بخونید

''You remind me of the ocean..'' ''Is it because I'm deep and mysterious?'' he asks. ''No, because you're salty and scare the shit out of people'' ©2019-2020

In which a girl accidentally sends nudes to the hottest boy in school - Min Yoongi cover done by the amazing @taemptaejeon 💕

Humans have soulmates. One touch and a bruise will mark them as bonded. They begin to need each other for energy to survive. You bond with Jungkook by touching his hand in the crowd. ---- If soulmates touch, they will both be marked with a bruise on their bodies wherever they first touched each other physically. Some humans never find their soulmates. But if you do, you begin to depend on touching each other for energy to survive. If you don't find whoever you bonded with in time... you die. If you can't stay together to give each other energy... you die. A universe in which you bond with Jeon Jungkook by touching his hand at a concert. - (This story also includes Namjoon's soulmate story.) - - Highest Rankings: #1 in Fanfiction #1 in Jungkook #1 in xReader #1 in Kpop #1 in JeonJungkook #1 in Girlfriend #1 in Dating #1 in Soulmate #1 in Imagines #1 in Boyfriend --- --- The original idea for soulmates+bruising is not mine. It belongs to a creative and badass writer named Mindheist over at AO3. I do not own the BTS characters in this novel. All plot is fictional. Cover by: ANarnianMaiden

• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞 | بی مای بیبی • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 , 𝐦𝐩𝐞𝐫𝐠 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 , 𝐂𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 تهیونگ یه امگاست که خانوادش با امگا بودنش مشکل دارن ، یه شب تو بار با آلفا جئون جونگکوک که یه آلفای مشهور هست می‌خوابه و می‌فهمه که از جونگکوک حامله شده ......... «تو یه هرزه ای » + جرات نکن تا من اینجا هستم ، اینطوری باهاش حرف بزنی « ولی تو این بوک قراره خیلی بخندیم 😂🤍» ‌ purple you ✨🦋💜

''so, want my bites or hickeys?'' ©2018-2019

نامش را شوگا نهادند تا همه بدانند، رام نشدنی ست " چرا مثه مامانا حرف می زنی؟... نکنه به خاطر اون دردسر؟ نترس چیزی از من عایدش نمی شه. شک دارم انقد پول داشته باشه. " پوزخندی زدم و نگاه خطرناکی تقدیمش کردم " یه بار دیگه حرفش رو بزن تا جرت بدم. " خدا می دانست، تا حالا چند بچه بی گناه را به هوای خوش گذارانی معتاد و بی آبرو کرده بود.

یونگی پسری از جنس طبیعت .... کسی که همیشه توی دنیای خودش زندگی میکرده ، اما قراره با شناختن خودش پا تو دنیای سحرامیزو عجیبی که بهش تعلق داره بزاره .‌‌... دنیایی که دیگه قرار نیست توش تنها باشه ... کاپل اصلی : تهگی کاپل فرعی : کوکمین

اگه واقعا میخواستی خودتو نابود کنی حرف میزدی .... اما تصمیم گرفتی که چیزی نگی تو میخوای زندگی کنی ، یونگی