Larry
42 stories
○DeMiurGe◎ by Don_Mute
○DeMiurGe◎
Don_Mute
  • Reads 72,271
  • Votes 15,298
  • Parts 58
+Larry & Ziam Futuristic Novel× من خلقت کردم, بهت جون دادم, تا واسه من باشی و به خواست من زندگی کنی... طوری که وقتی اراده کنم بمیری و وقتی بخوام زنده بشی! من خداتم هروبات, با من روی آتش دریا برقص, خون بریز و روش پایکوبی کن... واسه من زندگی کن! :فنفیک دارای محتواییست که شاید برای همه مناسب نباشد! +×+×+×+×+×+×+×+×+×+×++×+×+×+× #1_future #1_larrystylinson #1_harrybottom #1_ziammayne #1_science #3_gaylove
My Hero Daddy by tinash_xx
My Hero Daddy
tinash_xx
  • Reads 538,748
  • Votes 52,009
  • Parts 105
Kitten & Daddy😻🙇 -دوستت دارم به اندازه بزرگترین اشتباهم ******
YouTube [L.S] (Persian Translation) by KimiaRiyahi
YouTube [L.S] (Persian Translation)
KimiaRiyahi
  • Reads 16,149
  • Votes 2,563
  • Parts 13
جایی که دو تا یوتیوبر معروف با ماشین‌های دزدی، دوست دخترهای دیوونه و باباهای دیوونه‌شون، فیلم‌ها، پارتی‌های چای، سفر کردن، و احتمالاً عاشق همدیگه شدن، دست و پنجه نرم می‌کنن. Highest Rank: #1 - humor #3 - funny #63 - onedirection
little rose by feelslikepetrichor
little rose
feelslikepetrichor
  • Reads 28,301
  • Votes 4,421
  • Parts 22
از جایی مینویسم که هری میتونه لگد های کوچیکی رو توی شکمش احساس کنه و دست های مهربونی که موهاش رو نوازش میکنن یا چشم هاش رو میبوسن و لبهای سرخی صداش میکنن: "هَزا..."
King Of My Heart~L.S[Completed] by gisustylinson
King Of My Heart~L.S[Completed]
gisustylinson
  • Reads 79,960
  • Votes 13,794
  • Parts 44
و عشق، بی هیچ ریشه ای، می روید در قلبِ تو... بی هیچ نجوایی، فریاد میکشد و حل میشود میانِ سرخیِ رگ هایت... ___ اواخر قرن هجده میلادی. سلطنت...دیدار...مرگ...سرنوشت... و جرقه ی عشقی نافرجام. بهار97
HURRICANE  •L.S• by Cnstylinson
HURRICANE •L.S•
Cnstylinson
  • Reads 5,774
  • Votes 1,160
  • Parts 10
تنها چیزیکه میدونم اینه! اون یه طوفان بزرگه... یه نابودگر عظیم... -M.Preg- •دارای محتوای تاریخی • احساسی • خرق عادت • •Short Emotional Story• Written by:@Cnstylinson
Little spy [completed]  by cdfstyles
Little spy [completed]
cdfstyles
  • Reads 15,507
  • Votes 2,870
  • Parts 17
+وقتی فرود اومدین، تو فرودگاه یه راننده منتظرته... اسمش هری استایلزه. موهاش فره و رنگ چشماشم سبزه. میشناستت از چهره، اینارو گفتم که راحت پیداش کنی. میبرتت هتل -هری؟ چه اسم مسخره ای! [ L.S ]
He Was Blue by Larry_hell
He Was Blue
Larry_hell
  • Reads 276,581
  • Votes 25,188
  • Parts 49
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم.. -کدوم شب ؟؟ سرشو برگردوند سمتو خندید.. -همون شبی که بوسیدمت..
mr.secret by Larry_hell
mr.secret
Larry_hell
  • Reads 86,482
  • Votes 6,462
  • Parts 11
لوییس تاملینسون..پسری که درمورد افراد غریبه یکمی زیادی کنجکاوه!