Soheilahi's Reading List
38 stories
New Life by hdis28hs
hdis28hs
  • WpView
    Reads 18,647
  • WpVote
    Votes 2,590
  • WpPart
    Parts 16
Omegaverse Ziam- Zayn top (Liam power bottom- Mpreg) وضعیت: کامل شده تاریخ شروع: ۱۴۰۲/۴/۲
My dark hero [Z.M] by m_shabgard5991
m_shabgard5991
  • WpView
    Reads 2,071
  • WpVote
    Votes 285
  • WpPart
    Parts 4
ziam 1shot / mafia gender افراد مافیای مخوف جنوب، لیام پین، بیشتر از یکسال در تعقیب اون بودن؛ ناشناسی که توی تک تک معامله‌های اخیر اون باند پنهانی حضور داشت و بعد از هر معامله خیلی حرفه‌ای مثل یه سایه توی تاریکی شب محو میشد! قسمت عجیب داستان این بود که چند بار جون لیام رو نجات داده یا اینکه دشمن‌هاش رو از پا در آورده بود اما چرا؟ آخرش توی شب یه معامله‌ سنگین کوکائین، تونستن خیلی اتفاقی، رد اون رو بزنن؛ معامله‌ای با کارتل معروف مواد مخدر لندن، یاسر مالیک... هیچکس خبر نداشت اون غریبه‌ی ناشناس پسر یاسر مالیکه مردی که شریک پدر لیام بود. روزگاری این دو پسر دوست‌ دوران نوجوانی هم بودن اما همه چیز بعد از مرگ جف، پدر لیام، تموم شد چون به لیام خبر دادن یاسر تو حادثه‌ی فوت پدرش دست داشته...
The Vagrant  by m_shabgard5991
m_shabgard5991
  • WpView
    Reads 13,721
  • WpVote
    Votes 2,397
  • WpPart
    Parts 26
•●♤زین یه امگای تنهاست که خونه و پکی نداره و آوارست. هرچند وقت یه بار توی پکی میره و پنهانی مدتی اونجا میمونه همه چیز از وقتی شروع میشه که پاش به یه شهر بزرگ، محل زندگی یه پک متفاوت و خیلی قدرتمند، میرسه... اون به هیچ وجه خبر نداره که سرنوشتش قراره توی این شهر رقم بخوره!♤●• ♤روزنه‌ای به بوک: ○~•{تو یه نیمه شب سه‌ ناشناس موفق میشن از دیوارهای شهر عبور بکنن ولی وقتی دو نفرشون اسیر دست سرباز‌ها میشن و فقط یکیشون فرار میکنه، شهر بهم میریزه! اون پک به هر غریبه‌ای حساسه و اون پسر نوجوان غریبه، در واقع آواره‌ای بود صحراگرد ‌که هیچ خبر نداره پا به کجا گذاشته...}•~○
Days of rain and spring [Z.M] [L.S] by m_shabgard5991
m_shabgard5991
  • WpView
    Reads 8,965
  • WpVote
    Votes 1,491
  • WpPart
    Parts 40
برگشت پشت سرش رو نگاه کرد اون تابلوی بزرگ از پنجتاییشون که داشت می‌درخشید با اسم [ One Direction ] این آخرش بود... برای یک لحظه تمام خاطرات اون سالها از جلوی چشماش گذشت و نگاه آخرش رو به چشمای یکی از اون پسرا روی تابلو داد؛ خوب میدونست برای همیشه دلش پیشش میمونه... ~•°•°•☆☆☆•°•°•~ ▪️اینجا قراره یه فف عاشقانه و رئال از دوران واندی رو بخونید البته با روایتی متفاوت... ▪️داستان فقط برای دایرکشنرها نیست پس اگه دنبال یه داستان عمیق و خوب هستی بهم فرصت بده تجربش رو بهت بدم. ▪️این داستان نسبتا طولانیه پس لطفا صبور باشید و همراه نویسنده خودتون بمونید.
Rogue [L.S] by AidaStylinson
AidaStylinson
  • WpView
    Reads 99,810
  • WpVote
    Votes 20,783
  • WpPart
    Parts 48
[ C o m p l e t e d ] لویی یه امگای ولگرده که سال‌ها با آزار و اذیت دست و پنجه نرم کرده... تا اینکه توی مسیرش با گله‌‌ای مواجه میشه که احتمالا مهربون‌ترین کسایی هستن که توی عمرش دیده! •Persian Translation •امگاورس✓ • Original Story By: @Laventriloque • Translated by: @AidaStylinson / @lwtthesun / @ItsZealand / @LouTheSunFlower #1 in Persiantranslation #1 in Stylinson #1 in Omegaverse #1 in Larry #1 in LouisandHarry #1 in LiamPayne #1 in LouisTomlinson ___________________________ https://www.wattpad.com/story/205984891-rogue-a-b-o-universe-√
Broken Demon #2 by larryshadinn
larryshadinn
  • WpView
    Reads 190,566
  • WpVote
    Votes 27,583
  • WpPart
    Parts 192
تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشیدم و از روی سقف به حیاط بزرگ و روشن زیر نور ماه خیره شدم... جنگ تموم شده بود.جفتم و تموم اعضای خانوادم با آرامش خواب بودن و من تمام عضلاتم سنگ شده بود!از وقتی تونستم بفهمم جریان چیه خودمو آماده نگه داشتم...میدونستم هرگز...هرگز نباید شدت گاردمو کم کنم.جنگ تموم شده بود ولی بزرگترین خطری .که میتونست خانوادمو تهدید کنه هنوز اون بیرون بود...یه هیولای شکسته....خودم
Broken Demon #1 by larryshadinn
larryshadinn
  • WpView
    Reads 355,013
  • WpVote
    Votes 43,347
  • WpPart
    Parts 157
لوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحمتش رو به باد میده و مجبور میشه تو یه پروژه ی جدید باورشو ثابت کنه... "موجودات ماورالطبیعه وجود خارجی ندارن!" یعنی...بیخیال!گرگینه؟خون آشام؟پری دندون؟هنوزم کسی به اینجور چرندیات باور داشت؟ ************************ هری استایلز.قد بلند ،قوی و مقتدر و تو یه کلمه "کامل!" گرگینه ای که همه ازش حساب میبردن و حتی جرات نداشتن مستقیم به چشمهاش نگاه کنن و مشکل اصلی کجا بود؟ اون یه بتای لعنتی بود و برای پیروزی تو جنگی که زیاد باهاش فاصله نداشتن نیاز به یه آلفا داشت،یه آلفای قوی و برای پیدا کردن اون آلفا مجبور بود به حرف یه پیشگوی کثیف اعتماد کنه و بعد چند سال فقط دوتا گزینه براش باقی مونده بود! زین مالیک،از لحاظ بدنی قوی،مقتدر،با یه هاله ی بزرگ و قوی که تمام اطرافیانش رو مجبور میکرد تا ازش حساب ببرن و تو یه جمله "اون میتونه یه آلفای خفن باشه!" و دومین گزینه...لوییس تاملینسون؟ فکر نکنم!
Upside Down [L.S] by sizartaDowneyJr
sizartaDowneyJr
  • WpView
    Reads 16,224
  • WpVote
    Votes 5,242
  • WpPart
    Parts 19
وارونه، دنیاییه که توش پسرها با قوانین دخترها بزرگ شدن و دخترها با قوانین پسرها. هری ای که داره لباس ها رو روی طناب وسط جنگل پهن میکنه با یه دختر که با دوستاش برای جمع کردن چوب و هیزم به جنگل اومده آشنا و عاشقش میشه، اما چیزی که نمیدونه اینه که اون دختر در حقیقت پسریه که برای فرار از سختی زندگی پسرونه، خودش رو شبیه دخترها کرده... [وضعیت:کامل شده]
 Song Of Achilles  by sizartaDowneyJr
sizartaDowneyJr
  • WpView
    Reads 17,124
  • WpVote
    Votes 3,441
  • WpPart
    Parts 36
پاتروکلوس شاهزاده ی تبعید شده ایه که عاشق آشیل یه نیمه الهه میشه... و آشیل، نیمه الهه ایه که مقدر شده سرنوشت بزرگش همه چیز رو ازش بگیره.
Forest Boy [L.s] by sizartaDowneyJr
sizartaDowneyJr
  • WpView
    Reads 192,534
  • WpVote
    Votes 37,934
  • WpPart
    Parts 53
Highest rank: #1 Funny هری یه الهه ی تنهاست که تو جنگل بزرگ شده. اما چرا؟! و چه اتفاقی میوفته اگه بعد از دویست سال تنهایی، لویی و نایل اتفاقی پیداش کنن؟! ژانر: طنز و عاشقانه.