-دست نگه دار لعنتـــــــــــــــــی یکی کمکم کنه... -فقط 60 ثانیس..آقای وکیل..فقط 60 ثانیه -بسه میگم.منو بیار بیرون.تمومش کن.بیارم بیروووون -سخته؟سعی کن نفس بکشی.سعی کن تکون بخوری اقای وکیل یالا..دستاتو تکون بده..پاهاتو...تکون بخور اقای وکیل -لعنت بهت دیونه.منو بیار بیرون.تمومش کن.یکی جلوی این دیونه رو بگیره -فقط60 ثانیس... -خدای من یکی کمک کنه... -بیارینش بیرون... -لعنت بهت...فک کردی بامزس...فک کردی شوخیه نمیتونستم نفس بکشم..داشتم..داشتم خفه میشدم.. نمیتونستم تکون بخورم..دست و پام داشت بی حس میشد. تو یه دیونــــــــــه ایی.. -نتونستین تحمل کنین؟فقط 60ثانیه بود...سخت بود؟ ترسناک چی؟..بغض کردین؟التماس میکردی نه ولی این...فقط 60 ثانیه از زندگیه منه... وتو نتونستی تحملش کنی آقای وکیل... یک دقیقه از زندگی 10 ساله من... شعبدباز بزرگ... دو کیونگسو... couple:Kaisoo -hunhan Gener:Romance روزهای اپ :یکشنبه ها -چهارشنبه ها

کیم جونگین ،پسری که به دنبال رویاهاش میره اما رسیدن به این رویاها بهای سنگینی داره...! ❌فصل اول❌ کاپل:کایسو~چانبک ژانر:غمگین،عاشقانه،جنایی،راز آلود روز های آپ:شنبه~چهارشنبه

CNIYA: شب های سرد در آغوش تو کیونگسو با وجود مادر سختگیرش تو مسابقات بین المللی خوانندگی شرکت می کنه. از همون شهر جونگین هم برای بخش رقص تو این مسابقه شرکت کرده و اون ها تو مسابقات استانی...◈

⌊⚔ 38th parallel ⚔️⌉ ❌کامل شده❌ ↳⛓️Genres໑ ↲رمنس ~ درام~انگست(هپی‌اند) ↳⛓️Couples໑ ↲#کایسـو ~ #هونهان #چانبک #kaisoo #hunhan #chanbaek برشی از داستان: +مادرم بهم گفته بود،به ازای هر گل ماگنولیا که از درختش جدا میشه، یک زن میمیره آه عمیقی کشید و ادامه داد: +اما اگه این درست باشه...رو زمینِ اردوگاه باید فرشی از گل های ماگنولیا بوجود بیاد...زن های زیادی هرروز،بار ها و بار ها ،تو این اردوگاه میمیرن.من با جسد های متحرکشون رو به رو میشم .. میتونم صدای گریه و شیونِ روحشونو بشنوم.

فیک کامل شد. •¬‌کاپل: کایسو | ویکوک •¬‌ژانر: روتین | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: کیم کای نابغه ای که نیاز به تخلیه استرس و هیجانات زندگیش رو داره ، وارد یه رابطه میشه ... اما خب نه یه رابطه ی عادی! رابطه ی جنسی با پسری به اسم دو کیونگسو! ماجرا از اونجایی پیچیده میشه که روانپزشک کیم به کیونگسو تذکر میده که وارد رابطه عاطفی نشن چون اون باید برای پروپوزالش شیش ماه بعد کره رو ترک کنه ... تهیونگی که یه پسر سر به هوا و شیطونه تو یه اتفاق با جونگ کوک ، پسری که آزادی عمل نداره، آشنا میشه و اون تصمیم به چاپیدن پول از اون پسر ثروتمند به عنوان دوستش داره ! ماجرای اونا هم از جایی پیچیده میشه که حس گناه و عذاب وجدان سراغ کیم تهیونگ میاد ... ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁

کیونگسو تصمیم میگیره بالاخره برای تمیز کردن آپارتمانش که همه جاش رو گند برداشته با یه شرکت خدماتی تماس بگیره...منتظر بود تا یه خانوم میانسال تپلی و مهربون در خونه اش رو بزنه اما وقتی در رو باز کرد کیم جونگین جلوش ایستاده بود!