thestrdark's Reading List
5 stories
Wrong number by kookiefortae
kookiefortae
  • WpView
    Reads 627,585
  • WpVote
    Votes 112,393
  • WpPart
    Parts 69
ناشناس: هنوز نمیتونم باورت کنم.ما سه سال باهم قرار میزاشتیم. سه سالِ لعنتی ،این هیچ معنی ای برات داشت؟ خب، برای من داشت. من اون همه زمانو صرف تو کردم وقتی میتونستم کار بهتری کنم هیچ ایده ای نداری چقدر ازت متنفرم جونگکوک: آم جونگکوک: شماره اشتباه؟ **** [Completed] Toptae Bottomkook Taekook Namjin Yoonminseok [Translated] #1 in vkook🥇 #1 in taekook🥇
That Summer Has Passed (Season 1) Completed  by ArushBK_Austin
ArushBK_Austin
  • WpView
    Reads 74,662
  • WpVote
    Votes 12,136
  • WpPart
    Parts 28
𖤜᭄ Fallow me ♡ Season 1: Complete جونگ کوک پسری بازمانده ی یه تصادف و تهیونگ نوجوان ناشنوایی که از کلیسا اومده باهم توی روستا آشنا میشن و عشقی که بین دو قلب شکسته اتفاق میوفته... Genre ⟱ ᯓ Diary - Smut 🔞 - Romance Couple ⟱ ᯓ KooKV Up⟱ ᯓ Complete ࿐* Writer ⟹ ABK
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 771,003
  • WpVote
    Votes 98,541
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
🌈آبی به رنگ دوست داشتن🌈💙 by siyahliklar
siyahliklar
  • WpView
    Reads 20,030
  • WpVote
    Votes 2,569
  • WpPart
    Parts 43
...اون بی خبر از هرچیزی شروع کرده بود به بازی کردن با دل من و من هیچکاری نمیتونستم انجام بدم!!! مثل کسی که سرطان داشته باشه و با هرنفسش بیشتر بمیره؛ یا یه کسی که محکوم به طناب دار باشه درست قبل روزی که میخواد آزاد بشه!! اهل فلسفه بافتن نیستن من تو باتلاقی که خودم ساخته بودم گیر کرده بودم و با هر حرکتم بیشتر سر میخوردم و پایین میرفتم...