لری
93 stories
Wide Eyed [L.S] by Partow_kh
Partow_kh
  • WpView
    Reads 18,580
  • WpVote
    Votes 3,229
  • WpPart
    Parts 24
یه نقطه‌ای از بزرگ شدن هست که توش آدما هیچ ذوقی ندارن و هیچ‌چیزی به وجدشون نمیاره. امیدوارم تو هیچ‌وقت بزرگ نشی، همسایه‌ی کوچولو.
the charleston(l.s) by SilentGhosttt
SilentGhosttt
  • WpView
    Reads 31,649
  • WpVote
    Votes 6,061
  • WpPart
    Parts 30
.بخاطر من...بخاطر من و هری... باز هم دووم بیار اقای چارلز...دلم برات تنگ میشه و به زودی به دیدنت میام _لویی_
Forever And After [L.S|Mpreg] by Tarane28
Tarane28
  • WpView
    Reads 23,662
  • WpVote
    Votes 5,256
  • WpPart
    Parts 24
جایی که لویی توی یه آموزشگاه موسیقی کودکان کار می‌کنه و هری یه تتو آرتیسته که همراه با گربه‌ـ‌ش اولی، یه زندگی آروم و بی سر و صدا داره. به علاوه ی این که هر دوتای اون ها برای تشکیل خانواده و داشتن بچه های کوچولو، یه کم زیادی اشتیاق نشون می‌دن. _______ " فهمیدم عشق یه عکس یادگاری نیست. عشق یه کالای مصرفیه، نه یه چیز پس انداز کردنی‌. نباید عشق رو مثل یه دست لباس که فقط همون اوایل تمیز و قشنگه استفاده کرد. عشق نباید نتیجه ی ترس از تنها موندن باشه؛ نباید بچه ی اضطراب باشه. آخر همه ی اینا فهمیدم که برای من، عشق تویی. واسه ی همینه که می‌خوام تا آخرین قطره ی عشق توی قلبم رو صرف تو کنم. می‌خوام به ساده ترین حالت ممکن دوستت داشته باشم. می‌خوام جوون بمونم تا همراه با تو پیر بشم." 《برشی از متن داستان》 A Larry Stylinson fanfiction⚣︎
Daddy cool [L.S] - Mpreg by k_sama
k_sama
  • WpView
    Reads 32,764
  • WpVote
    Votes 4,901
  • WpPart
    Parts 27
"گوش کن،" هری محکم گفت، نشست روی تخت. "وسط حرفم نپر... اصن حرف نزن. گوش کن. من بهترینارو برای دخترام میخوام، و بعضی وقتا فکر میکنم که تو بهترین نیستی. زمان ملاقات هات ثابت نیست و تو همیشه فقط به این اهمیت میدی که پدر باحاله مورد علاقه باشی بجای اینکه به امنیت دخترات اهمیت بدی. اگه میخوای یه بخشی از زندگیشون باشی، باید زود به زود بیای دیدنشون. کتی رو از مهد کودک برداری. سیگار رو ترک کنی.امیلی رو بزاری تو اتوبوس سرویسش که بره مدرسه. مثل یه پدر واقعی رفتار کنی.بعدش شاید من یکم جدی گرفتمت." مکث کرد. "فهمیدی؟" لویی یه دوست پسر بی نقص بود. اون شیرین بود، اهمیت میداد به مسائل و عاشق بود. تا وقتی که هری دختراشون رو به دنیا میاره. بعد از اون لویی سیگار میکشید، مشروب میخورد و حتی با چندتا دختر قرار گذاشت. حالا لویی داره سعی میکنه که یه پدر بهتر باشه. *ترجمه شده*
Broken Repair  (L.S) by fatestylinson
fatestylinson
  • WpView
    Reads 29,328
  • WpVote
    Votes 4,572
  • WpPart
    Parts 25
لویی به همراه دوستش مایکل تو لندن زندگی میکنه. اون خودشه، و خودش کاملا پرسروصدا و پر هیجان ، پررو و بامزس... و به این اشاره کردم که اون گی ه؟ یه عالمه تتو داره و زیاد فحش میده. لویی بخاطر یه رابطه ای که خیلی بد تموم شده، با مشکلاتش سر و کله میزنه. ولی چه اتفاقی میوفته وقتی مایکل با پسرای وان‌دایرکشن دوست میشه، و اونارو به آپارتمانشون میاره؟ Persian Translation The original story belongs to @pretzelsncake
Beanie Boy [L.S] [Completed] by mhd3_mb0odi
mhd3_mb0odi
  • WpView
    Reads 31,003
  • WpVote
    Votes 6,722
  • WpPart
    Parts 17
هری از فرفری هاش متنفره. پس اونا رو با بینی میپوشونه. لویی تویینکه. و عاشق موهای فرفریه. Original Story by: @verifiedlarry
•Fading• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 221,478
  • WpVote
    Votes 31,847
  • WpPart
    Parts 48
[Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال‌ گونه‌هاش رو به نمایش میزاره قبول میکنه که مدل لویی بشه، لویی میفهمه که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه لویی فقط به کسی نیاز داره که بهش ثابت کنه چقدر زیباست. °Persian Translation°
Let Me Show You How To Love Yourself [L.S|Z.M] by sunshineT28
sunshineT28
  • WpView
    Reads 25,306
  • WpVote
    Votes 5,823
  • WpPart
    Parts 41
•| Completed |• [Persian Translation] هری استایلز به همراه زین و لیام توی آپارتمانی در لندن زندگی می کنه. لویی پسر جذاب و شجاعیه که شغلش مجله نویسی هست و از همون اول که به واحد توی راهروی مقابل خونه هری نقل مکان می کنه، از هری خوشش میاد. البته که هری هم از لویی خوشش میاد اما اون مشکلاتی داره و باید اون ها رو حل کنه قبل از اینکه توجه کاملش رو به لویی بده. اون دائما در حال رفت و آمد به بیمارستان برای بیماریشه و زین و لیام نگران این هستن که ممکنه وارد شدن به رابطه ای جدید به هری آسیب بزنه. Writer : @Larry_Love_ED #1- larrystylinson
Baby Heaven's In Your Eyes [L/S: Persian Translation] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 97,190
  • WpVote
    Votes 10,346
  • WpPart
    Parts 25
[OnGoing] بیشتر از این نمیتونست تفاوتی بینشون باشه. لویی تاملینسون ۱۷ ساله که آخرین سال دبیرستانش رو تو معتبر ترین مدرسه غیرانتفاعی دانکستر میگذروند.اگه تنها یک چیز باشه که اونو به شدت آزار میده,قطعا مدرسه ی سطح پایینِ دولتیِ خیابون روبرویی هست. هری استایلز ۱۹ ساله,کسی که درحال گذروندن آخرین سال دبیرستانش تو مدرسه دولتی دانکستر هست.اون هیچوقت سره کلاساش حاضر نمیشه و اگرم به خودش این زحمتو بده,یا مسته یا های,بعضی وقتا هم جفتش.پوست بدنش پر از تتوعه و اگه تنها یک چیز باشه که اون ازش خیلی متنفره,اونم بچه های پر افاده و سوسول مدرسه غیر دولتیِ خیابون روبروییه. یا جور دیگش اینه,جایی که هری پسر بد و به فاک رفته با کلی مشکل تو زندگیش,لویی پسر پولدار فوق العاده و خوشبخت,که مدرسه هاشون دقیقا روبروی همدیگن.اونا تو یه پارتی باهم آشنا میشن و شاید این آخرین و تنها چیزیه که بهش احتیاج دارن.
 • Beloved Rival • [L.S] by Cnstylinson
Cnstylinson
  • WpView
    Reads 87,629
  • WpVote
    Votes 12,396
  • WpPart
    Parts 31
-تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson