My raeding list
8 stories
𝐒𝐢𝐥𝐞𝐧𝐭 𝐁𝐥𝐮𝐞 by Jinisbackhome
Jinisbackhome
  • WpView
    Reads 9,203
  • WpVote
    Votes 1,619
  • WpPart
    Parts 40
(Completed) گاهی عشق شبیه گل ارکیده‌ست . زیبا، کمیاب و سمی. تهیونگ همیشه می‌گفت ارکیده تو خلوت خودش نفس می‌کشه، از نور فرار می‌کنه، و آروم‌آروم با عطر خودش می‌میره. جین اما... حالا می‌فهمه چرا تهیونگ می‌گفت ارکیده تو سموم خودش غرق میشه؛ چون عشقشون هم همونطور بود . زیبا، آروم، اما سمی به نرمی بوسه‌ای که آخرین بوده. «گل نیست، جین... ارکیده‌ست. ارکیده با لبخند می‌میره.» و شاید همین جمله، نفرین و نجات‌شون بود. چون از اون شب به بعد، شراب و ارکیده، عشق و مرگ، برای همیشه بوی همدیگه رو گرفتن. -Happy ending ⚠️ Content Warning / هشدار محتوا این فیک شامل مضامین روانی، اشاره به خشونت، خون و تصاویر ذهنی سنگین است. این اثر جنبه‌ی هنری و احساسی دارد اما ممکن است برای برخی خوانندگان آزاردهنده باشد. مطالعه برای افراد بالای ۱۶ سال توصیه می‌شود. Couple:taejin Genre: Romantic , Crime, Thriller, Omegaverse, Emotional Drama, Erotic, smut
covered in blood by Arghavan7982
Arghavan7982
  • WpView
    Reads 6,001
  • WpVote
    Votes 1,197
  • WpPart
    Parts 21
"غرق در خون" عاشقانه‌ای بین دو شیطان!!! ژانر: انتقامی،رازآلود،جنایی توام فکر میکنی ظاهر شیطان با ادما فرق داره؟! خب منم همینطور فکر میکردم ولی اشتباه بود!! شیطان موهاشو شونه میکنه و کت و کروات داره دوست داشتنیه مودبه اما بهت دروغ میگه و یهو غافلگیرت میکنه اونوقته که شیطان یه لبخند درخشان‌میزنه انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده
lost by taefujoshi
taefujoshi
  • WpView
    Reads 6,447
  • WpVote
    Votes 1,339
  • WpPart
    Parts 17
"Eccedentesiast" taejin nammin ... "گمشده"
Jeon Family | KookJin by imCalic_o
imCalic_o
  • WpView
    Reads 1,971
  • WpVote
    Votes 293
  • WpPart
    Parts 2
"با گذشت پنج سال از زندگیشون در نروژ، دلتنگی باز هم سراسر وجودش رو در بر میگرفت! کم حرفی نبود، برای باهم بودن و داشتن خانواده سه نفرشون باید قید خیلی چیز هارو میزدن! خانوادش، کشورش، دوستاش... ولی به هیچ وجه احساس پشیمونی نمیکرد؛ حضور جونگ‌کوک برای جبران همه ی این دلتنگی ها کافی بود. با وجود سرمایه ی کمی که با خودشون به اون کشور اورده بودن سخت تلاش کردن تا بتونن صاحب یک ساختمون دو طبقه تو اوسلو بشن، طبقه اول کافه و طبقه بالا یه خونه نقلی برای سه تاییشون بود. فضای دنج کافشون رو دوست داشت... عاشق عصرهایی بود که برای جونگکوک و سوکجونگ، پسر کوچیکشون کیک میپخت و همسر و فرزندش تمام مدت به کارهاش خیره میشدن و اخر سر بخاطر خوشمزگی همیشگی کیک هاش تحسینش میکردند! لبخند شیرین فرزندشون و خنده های جونگ‌کوک تنها دلیل خوشحالی جین بود!" ... کاپل: کوکجین ژانر: رمنس، فلاف، اسمات، قسمتی از زندگی Writers: Jina, Vill - پایان یافته -
Jini's Reallife😍 by Mariajin1994
Mariajin1994
  • WpView
    Reads 9,591
  • WpVote
    Votes 823
  • WpPart
    Parts 6
بوک وانشاتای رییل لایف جینی😍 تنها وقتی نزدیک از دست دادن چیزی باشی،دنبالش میدوی
Jini's Oneshot by Mariajin1994
Mariajin1994
  • WpView
    Reads 14,336
  • WpVote
    Votes 1,161
  • WpPart
    Parts 9
بوک وانشاتای غیر رییل لایف جینیم😍 تصمیم گرفتم چون خیلی ایده ی وانشات به ذهنم میرسه دوتا از داستانامو بکنم بوک وانشات جینی...اون یکی رییل لایف و این یکیش غیر رییل لایف...فقطم تهجینی❤ کوکجینی❤ و مقداری کمی شاید نامجینی😅❤
𝘵𝘢𝘦𝘫𝘪𝘯 𝘰𝘯𝘦 𝘴𝘩𝘰𝘵𝘴 𝘣𝘰𝘰𝘬 by VisualCouple_
VisualCouple_
  • WpView
    Reads 4,603
  • WpVote
    Votes 633
  • WpPart
    Parts 9
"این بوک صرفاََ برای وانشات و چندشاتی های کاپل زیبای تهجینِ..."