whocaresiloveyou's Reading List
59 stories
The Man  by loulouTomlinson91
loulouTomlinson91
  • WpView
    Reads 13,154
  • WpVote
    Votes 3,437
  • WpPart
    Parts 20
❌COMPLET❌ #ژانر : معمایی_رومنس #larry اون مرد تو خونه ی رو به رویی ما زندگی میکنه
Driver  by loulouTomlinson91
loulouTomlinson91
  • WpView
    Reads 19,260
  • WpVote
    Votes 4,947
  • WpPart
    Parts 23
#larry💚💙 #ziam💛❤ ❌COMPLET❌ ژانر :اجتماعی خونه ی من تو خیابون پنجم ویلسونه , همون خونه خرابه هایی که به سختی چند طبقه رو روی هم تحمل میکنن گاهی قبل اینکه سوار ماشین بشم و برم سر کارم به ترک های ریز و درشتش نگاه میکنم و با خودم میگم :اگه تو اینجوری شدی , پس چه بلایی سر من اومده ?
  𝐃é𝐣à 𝐯𝐮  | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 395,882
  • WpVote
    Votes 60,314
  • WpPart
    Parts 35
[در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده‌ است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار می‌داد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و گونه‌هاش به رنگ شکوفه های صورتی گیلاس در اومده بودند با کسی چشم تو چشم شد. چشم های هر دو نفر روی هم قفل شده بود. و هردو همزمان چیزی زمزمه کردند اما هیچکدوم صدای دیگری رو نشنید... + پسر توی نقاشی؟ _ پسر توی رویا؟ [ فصل دوم بوک CURSED] کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : فیکو بخون و ببین
You After Him (L.S) by lonlybitch12
lonlybitch12
  • WpView
    Reads 5,123
  • WpVote
    Votes 1,467
  • WpPart
    Parts 29
با اون دوست داشتن رو تجربه کردم. با تو عاشق شدن رو. اون رو از دست دادم. و تورو.... (در حال نوشتن)
Agent  by LouisStylys28
LouisStylys28
  • WpView
    Reads 2,404
  • WpVote
    Votes 721
  • WpPart
    Parts 11
هری استایلز مامور ویژه ی F.B.I است که برای یک ماموریت به کلمبیا عازم میشود با اتفاقی غیر منتظره رو به روست 🔞warning
let's dream about those ocean eyes(L.S)(completed) by regularkiana
regularkiana
  • WpView
    Reads 82,941
  • WpVote
    Votes 14,058
  • WpPart
    Parts 61
[ Compelted ] ریون: من دوست دختر اونم تو کی هستی تامیلینسون؟ . عاشقانه ی شکست خورده ی هری و لویی... هری و لویی که هنوز منتظر یک اتفاق هستن که به هم دیگه برگردن وضعیت:پایان یافته AU! Highest ranking:#1larrystylinson #1styles #1 tomlinson
Bʟᴀᴄᴋ ʟᴇᴀᴅᴇʀ [L.S](z.m){omega.vrs} C.O.M.P.E.L.E.T  by louisIsAFucker
louisIsAFucker
  • WpView
    Reads 71,431
  • WpVote
    Votes 10,567
  • WpPart
    Parts 31
به سفیدی نور در میان تاریکی ها.... ............................................ّ...................................... هری با لویی دوست میشه همون گرگینه ای که هری رو از دست اون متجاوز نجات داد. . .C.O.M.P.E.L.E.T
ANIMA GEMELLA | L.S by YASXTP
YASXTP
  • WpView
    Reads 6,135
  • WpVote
    Votes 1,414
  • WpPart
    Parts 15
◇ COMPLETED تو هیچوقت به التماس‌هام گوش نمیدادی، وقتی میگفتم : عاشقم نشو لویی، لطفا. ◇ خلاصه کتاب : هری و لویی در یک بازه‌ی زمانی گم شده همدیگه رو می‌بینن و تلاش می‌کنن روزهای گذشته رو به یاد بیارن، هر روز میگذره و اونا پازل بهم ریخته‌ی خاطراتو باهم بازسازی می‌کنن، و زمانی که به اخرین تاریخ فراموش شده می‌رسند، تیکه پازلی به اسم عشق پیدا می‌کنن، عشقی که بارش رو چندین سال به دوش کشیدن، اما دیگه هیچ ثانیه‌ای برای لبخند زدن، بوسیدن و به اغوش کشیدن باقی نمونده، لویی می‌تونه وقتی چشم‌هاشو باز کرد زمان درست رو پیدا کنه؟ ◇ هشدار محتوای غم انگیز، اشاره به تجاوز، خشونت، اختلال روانی. اسمات نداره. ◇ Start : 10 March 2021 Finished : 29 July 2021
Prince [Persian Translation] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 142,027
  • WpVote
    Votes 23,346
  • WpPart
    Parts 43
[Completed] «اونی که استخون گونه داره میدونه ک پرنس عاشقشه؟» جایی ک هم لویی و هم هری پرنسایی هستن که سرنوشتشون اینه که با هم ازدواج کنن
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,305,743
  • WpVote
    Votes 303,283
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...