|خوندنیجات|
15 stories
𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 [𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘] by silver__pen
silver__pen
  • WpView
    Reads 2,052
  • WpVote
    Votes 458
  • WpPart
    Parts 13
/دینیتری/ " رد خونمو دنبال کرد و به اشتباه به قلبم رسید" دینیتری : داستان زندگی افرادی که سر بازی عشق و قدرت کیش و مات شدن! " یکی زیر دود سیگار اسیر میشه و دیگری درون سایه ی مرگ.. هر دو اسیرن... اهمیتی نداره زندانبانشون کیه... مهم اینه که انسان قبل درک کردن زندگی مرگ رو تجربه میکنه... تجربه ای محاکمه شده توسط اشتباهات...." __________ میدونی چیه" سیاه ".. گاهی وقت ها فکر می کنم تو آخر صفحه ی کتاب غمگینم فقط یک داستان بی سر و ته خوابیده... ولی اشتباه می کردم تو تک تک جملات کتابم اسم تو هک شده ... بدون هیچ جوهری... تا ابد سیاه من باقی بمون ... خوبیش اینه سیاه به هر رنگی میاد.. حتی قرمز ●متوقف شده __________ ✞︎𝑁𝑎𝑚𝑒=𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 ✞︎𝑔𝑒𝑛𝑟𝑒=𝑆𝑢𝑝𝑒𝑟𝑛𝑎𝑡𝑢𝑟𝑎𝑙,𝑠𝑐𝑎𝑟𝑦, 𝑣𝑎𝑚𝑝𝑖𝑟𝑒, 𝑠𝑚𝑢𝑡, 𝑎𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑑𝑎𝑟𝑘 ,𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 ✞︎𝑐𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒=𝑣𝑘𝑜𝑜𝑘 ✞︎𝑠𝑢𝑏_𝑐𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒=𝑦𝑜𝑜𝑛𝑚𝑖𝑛 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟= 𝐖𝐇𝐈𝐓𝐄_وایت
𝖢𝗈𝗅𝗅𝖺𝗉𝗌|فروپاشی by Dejeeted
Dejeeted
  • WpView
    Reads 1,111
  • WpVote
    Votes 131
  • WpPart
    Parts 8
"پرستش رو تویه اون چشمایه زلالش میخواستم، چشمای زلالی که با وجود کثافتی که داخلش دستو پا میزد معصوم مونده بودن، کثافتی که ساخته دسته من بود من فقط میخواستم بمونه، میخواستم منو ببینه، میخواستم منو بخواد، منو.. نه مواد و نه درد! منو" - 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖧𝖺𝗋𝗌𝗁/𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈𝗅𝗈𝗀𝗒/𝖣𝖺𝗋𝗄/𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍/𝖲𝗆𝗎𝗍 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: 𝖲𝗍𝗈𝗂𝖼
People die٫ roses don't  by creepintothedark
creepintothedark
  • WpView
    Reads 247
  • WpVote
    Votes 23
  • WpPart
    Parts 3
داستان های کوتاهی که کم و بیش ، از ترس هام، احساساتم و افکارم تشکیل شدن.. "به طور مرتب آپ نمیشه"
𝐏𝐀𝐈𝐍! by haniearmy
haniearmy
  • WpView
    Reads 1,874
  • WpVote
    Votes 348
  • WpPart
    Parts 12
تهیونگ پسری که از بیماری چند شخصیتی رنج میبره بعد از چهار سال دوری از اطرافیانش وقتی که حالش کمی بهتر میشه به سئول برمیگرده و به همراه برادرش جیمین برای نابودی بلک سوان میجنگه! دریغ از اینکه بدونه بلک سوان... °ژانر: جنایی، رمنس، اسمات، روانشناسی،مرموز، مافیا °کاپل ها: ویکوک(اصلی) / یونمین / نامجین •توجه"این فیک احتمالا دو فصل خواهد داشت" نگران آپ نباشید منظم و زود به زوده TAEKOOK: "رها کردنت یکی از سخت‌ترین کارهایی بود که انجام دادم" " حس می‌کنم همه کیلومترها ازم دورن" YOONMIN: "قرار نیست کسی روی قبرم گل بذاره‌"
𝐓𝐡𝐢𝐬 𝐓𝐨𝐰𝐧 {𝐋.𝐒} by rojii_tommo
rojii_tommo
  • WpView
    Reads 44,529
  • WpVote
    Votes 7,569
  • WpPart
    Parts 48
+تو میخوای...من ببخشمت؟ _بیشتر از هرچیزی پسر صادقانه زمزمه کرد +پس بگو. تعریف کن. بگو چرا...برام دلیل بیار...دلیلی بیار که بتونم ببخشمت. دلیلی به جز اینکه برات فقط یه بازیچه بودم Larry stylinson By rojii_tommo 1 in larrystylinson🖇 1 in harrytop🖇 1 in onedirection🖇 1 in niallhoran🖇
The Cry Of Devil  (VKook)  by nazafarin_
nazafarin_
  • WpView
    Reads 53,517
  • WpVote
    Votes 9,186
  • WpPart
    Parts 27
هیچ‌کس صدای فریاد‌های شیطان را، وقتی از آغوش خدا رانده میشد نشنید... فقط یک نفر، یک نفر با قلب معصومش برای اولین بار تهیونگِ لال رو شنید و دل به سکوت گناه‌آلود و در عین حال اندوه‌بارش سپرد. اما جونگکوک دیر رسیده بود، خیلی دیر؛ بعد از سال‌ها گناه و جنایت به نجات شیطان امیدی بود؟ ⊱ فیک ⊸ فریاد شیطان ⊱ ژانر ⊸ انگست، رومنس، درام ⊱ کاپل اصلی ⊸ VKook ⊱ کاپل فرعی ⊸ Hopemin, NamJin
He was my Mona Lisa || TaeKook ~ Completed by millennium_story
millennium_story
  • WpView
    Reads 43,623
  • WpVote
    Votes 8,708
  • WpPart
    Parts 42
دستیار رافائل سانتسیوی کبیر بودن، جونگوک جوان رو چند قدم به آرتیست شدن نزدیک‌تر کرده، اون با پسر لئوناردو داوینچی معاشرت می‌کنه، و نقاشی تو خونشه، به نظر میاد همه چیز آرومه تا اینکه سر و کله‌ی یه تاجر شرقی به زندگیش باز میشه، وینسنت کیم، که مخفیانه یک قاتل هم هست، و بیش‌ از حد به جونگوک توجه نشون میده، راز واقعی لبخند ژوکوند چیه؟ تهیونگ چه ربطی به مونالیزا داره؟ ________ کاپل:تهکوک ژانر:رمنس/تاریخی نویسنده:هاول
Wrong [WINCEST] by Riva_ed
Riva_ed
  • WpView
    Reads 3,322
  • WpVote
    Votes 532
  • WpPart
    Parts 11
گاهی اشتباهات گذشته به شیرین ترین خاطرات زندگی تبدیل میشن
The Brittle Shadows 1 : The Big Sister (Book 1)༊ by PinkMelody_
PinkMelody_
  • WpView
    Reads 13,234
  • WpVote
    Votes 1,374
  • WpPart
    Parts 17
- | ڪامل شده | - «پیش از اینڪه مرز‌ها در شرف شڪستن قرار بگیرن، هیچ چیز درباره‌ے نگهبانان دو دنیا، خطر هایـے ڪه تهدیدم میڪرد یا حتـے خودم نمـےدونستم... خیال مـےڪردم ڪتابـے ڪه تمامی اون راز‌هاے مخوف رو در پس ڪلمات ساده اما گمراه ڪننده‌ے خودش پنهان نگه مـےداشت، گم شده بود؛ اما هرگز حدس هم نمـےزدم که طی این ۱۸ سال عمرم شخص دیگه‌ای در حال خوندنش بوده باشه...» ✩。:*•.──────────────.•*:。✩ - فصل¹ سایه‌هاے پوشالـے ( بخش اول ) 📚 " خواهر بزرگه "
𝘛𝘉𝘚 1: 𝘛𝘩𝘦 𝘉𝘪𝘨 𝘚𝘪𝘴𝘵𝘦𝘳 (𝘉𝘰𝘰𝘬 2)༊ by PinkMelody_
PinkMelody_
  • WpView
    Reads 2,435
  • WpVote
    Votes 211
  • WpPart
    Parts 5
«چشماتـو ببند. چیزی که می‌بینی، بهشتِ منه.» + ولی تاریکی تنها چیزیه که می‌بینم. - آفرین. خودشه! ◈یـه شوهوآی هجده ساله، پس از اخراج شدن از دبیرستانش، به واسطه‌ی نامه‌ای عجیب، سر از آکادمی‌ای در اعماق جنگلی دور افتاده و تاریک درمی آورد: آکادمی سایه‌ها. همه چیز زیادی ساده به نظر می‌رسد، تا آنکه یک شب شوهوآ بالاخره مهم‌ترین قانون را شکسته و وارد جنگل اسرارآمیز می‌شود. با این کار، شوهوآ پا به دنیایی ناشناخته می‌گذارد که تنها در کتاب‌ها و فیلم‌ها راجع به آن شنیده است؛ دنیای موجودات افسانه‌ای که تا مدت‌ها هیولاهای زیر تخت و شیطان درون کابوس‌های کودکی‌اش بودند. طی مدتی که شوهوآ سعی دارد با ترس و سردرگمی‌اش کنار بیاید، با فردی آشنا می‌شود که اطمینان دارد قبلا او را ملاقات کرده است و همین موضوع سرنوشت هر دوی آنها را دستخوش تغییر می‌سازد. اما هنگامی که چندین قتل مرموز در آکادمی رخ می‌دهد و در پی آن دانش‌آموزانی ادعا دارند که موجواتی سایه‌وار آنها را تعقیب می‌کنند، شوهوآ و دوستانش می‌فهمند آکادمی سایه‌ها، تنها مکانی برای پرورش توانایی‌ها نیست؛ بلکه شبکه‌ای از تارهای درهم تنیده‌ی رازهای ترسناک را در خود پنهان کرده است که...◈ - فصل¹ سایه‌هاے پوشالـے (بخش دوم) 📚 "خواهر بزرگه"