Kookmin
14 stories
Metanoia | Kookmin + Sope by Asprishd
Asprishd
  • WpView
    Reads 86,134
  • WpVote
    Votes 16,322
  • WpPart
    Parts 36
جونگکوک به سمت مسیری که حدس میزد راه خونه باشه قدم برمیداشت، ولی هرچی جلوتر میرفت بیشتر گیج میشد. کم کم داشت می ترسید، احساس خطر میکرد. آسمون همون آسمون بود، زمین همون زمین... ولی زمان چی؟ Highest ranking #1 in humor Highest ranking #3 in کوکمین Highest ranking #3 in سپ
Wasted Blood by shewilleatyoualive
shewilleatyoualive
  • WpView
    Reads 1,514
  • WpVote
    Votes 110
  • WpPart
    Parts 1
-"واقعا فکر میکنی تو دنیایی که آدما به خاطر هزار وون سر هم دیگرو میبُرن من یه هیولا حساب میشم؟" پسر مو نقره ای که صورتش حتی زیر نور زرد رنگ مصنوعی، عاری از زندگی به نظر می اومد یه قدم به جلو برداشت. اثر لبخند به طور کامل از روی چهره ش محو شده بود و چشماش کمی خیس به نظر می رسیدند؛ انگار برای تأیید شدن التماس می کردند. Jikook/kookmin vampire au fanfiction
that's enough by jikooklover_iran
jikooklover_iran
  • WpView
    Reads 5,124
  • WpVote
    Votes 602
  • WpPart
    Parts 1
جیمین و جونگکوک دوستای دوران بچگی که سالهاست باهم زندگی میکنن و هر دو‌ عاشق هم و از حس همدیگه باخبرن ولی هیچ کدوم حرفی ازش نمیزنن تا اینکه جونگکوک.... کوکمین❤️
🚫🗡NEMESIS🗡🚫[KOOKMIN] by night_marett
night_marett
  • WpView
    Reads 340
  • WpVote
    Votes 50
  • WpPart
    Parts 1
من آمده ام انتقام بگیرم... آمده ام دشمنانم را به زانو در بیاورم... تمامشان را تخریب میکنم... لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی... من همانی ام که حتی فکرش را هم نمیتوانی بکنی! زانو نمیزنم حتی اگر سقف آسمان کوتاه تر از قد من باشد... زانو نمیزنم حتی اگر تمام مردم دنیا روی زانوهایشان راه بروند!! من آمده ام که به زانو در بیاورم نه اینکه به زانو بیفتم... من الهه انتقامم!!! 🚫🚫🚫 .Twoshot. ▪️Genre: Smut, Dram, Revenge, Romance ▪️Couple: kookmin ▪️Author: night marett 🚫🚫🚫
When night start •|• kookmin 🍷 by miss_Anisa
miss_Anisa
  • WpView
    Reads 32,296
  • WpVote
    Votes 5,292
  • WpPart
    Parts 13
تنها دو روز طول میکشه که نوزاد گرگ به حالت انسانی دربیاد و تا زمان بالغ شدنش به حالت انسان باقی میمونن تا بتونن گرگشون رو کنترل کنن پس تا زمانی که گرگش بیرون بزنه میتونه مثله یه انسان زندگی کنه Fucking kookmin fiction
PENTHOUSE by leeneverknow
leeneverknow
  • WpView
    Reads 24,335
  • WpVote
    Votes 3,255
  • WpPart
    Parts 1
وقتایی که ازم میپرسن " بد ترین روز زندگیت رو تعریف کن " چیزی ندارم که بگم . . . . البته نه اینکه روز بدی نداشته باشما ، فقط نمیدونم کدوم روز رو باید تعریف کنم . . کاپل : Kookmin , Taegi ژانر : انگست ، رمنس ، مدرسه ای ، درام
Big Hell by Nila_nilo
Nila_nilo
  • WpView
    Reads 42,151
  • WpVote
    Votes 4,024
  • WpPart
    Parts 33
-دنيا جاي كثيفي عه... -پر اَز غم...پر اَز نفرت...پر اَز كينه... -شايد با كمي عشق زيبا شه......💫🌙
+15 more
Tame Eshgh by jikooklover_iran
jikooklover_iran
  • WpView
    Reads 24,834
  • WpVote
    Votes 3,668
  • WpPart
    Parts 24
دو دوست قدیمی! عشقی یک طرفه! طعم عشقی سافت و رمانتیک که هر روز بزرگ و بزرگتر میشه و همه رو عاشق میکنه جونگکوکی که عاشق جیمین دوست صمیمیش میشه و عشق بی آلایشش رو نثار جیمین میکنه 💙کوکمین💛
𝑱𝒊𝒎𝒊𝒏 by koomini13
koomini13
  • WpView
    Reads 150,034
  • WpVote
    Votes 19,230
  • WpPart
    Parts 46
Completed♥️🗝 بخشی از فیک: "بس کن بس کن چرا فکر میکنی سختی که تو تحمل کردی و من تحمل نکردم چرا همچین فکر مسخره ای میکنی؟ به همون اندازه ای که تو سختی کشیدی منم کشیدم ، من و ببین ! تو باعث شدی من اینجوری بشم..اینی که میبینی جلوته هیولایی که خودت از من درست کردی ..... ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• "بازی با کلمات چیزی رو تغیییر نمیده ، قلب شکستم رو فقط با اثبات کردن دوست داشتنت میتونی ترمیم کنی" _______________________ "بیا خوده حرومزادش اومد .... "ب.کشم" جیمین به سختی گفت لبخند لرزونی زد با نفرت به چشمای اون مرد نگاه کرد هر لحظه کمبود اکسیژن بیشتر به بدنش فشار میاورد احساس خفگی بهش دست میداد پارک با دیدن پررویی جیمین بیشتر حرصش گرفت حلقه دستاش رو دور گردن پسرک تنگ تر کرد و محکمتر اون رو به سمت زمین فشرد