Namjoon
71 stories
Bangtan High || Namjin by lovelyjooniee
lovelyjooniee
  • WpView
    Reads 52,728
  • WpVote
    Votes 3,103
  • WpPart
    Parts 42
Seokjin starts working at a new school and didn't expect to fall for one of his coworkers.
I Killed your love by mistake by theiaranos
theiaranos
  • WpView
    Reads 68,165
  • WpVote
    Votes 7,600
  • WpPart
    Parts 40
{من اشتباهی عشقتو کشتم} (تموم شده) کاپل اصلی: نامجین کاپل های فرعی: یونمین ، کوکوی ژانر: اکشن ، درام ، جنایی و مافیا و کمی زندگی روزمره ، اسمات ، انگست ، هپی اند ♤ ♧♧♧♧♧♧ سریع جینو از روی تخت بلند کرد و بدون حرف اضافه ای اونو از اتاق خارج کرد جین بدون درک اوضاع همونطور همراه نامجون از بار خارج میشد +وایسا....به من.....محرک جنسی دادن.... جین همونجور که سرش گیج میرفت و تلو تلو می خورد به سختی گفت نامجون گیج و هنگ سرجاش وایساد و ولی با خیلی زود به خودش اومد و با سرعت جین رو به طرف ماشین فراریش کشوند و بعد از باز کردن در عقب جینو رو صندلی خوابوند و قبل از اینکه از روش بلند بشه صورتش تو دستای جین اسیر شده بود.... ♧♧♧♧♧ سرنوشت یا شایدم کارما ، معلوم نیست کار کدومشون بود ولی بالاخره اون دوتا رو مقابل هم قرار داد! هیچ کدوم از وجود اونیکی خبر نداشتن ولی حسایی مثل ترس و خشم نسبت بهم داشتن خشمی که با عشقی کهنه امیخته شده و ترسی که با دروغ به وجود اومده....! ♧♧♧♧♧ cover by @uglyndepressed-gazelle
𝗢𝗻𝗲 𝗦𝗵𝗼𝘁 by san_yas
san_yas
  • WpView
    Reads 1,421
  • WpVote
    Votes 160
  • WpPart
    Parts 2
◉وانشات از تمامی کاپل های BTS ◉ژانر های متفاوت ◉توضیحات هر وانشات در ابتدای پارت لطفابا دادن ووت مارو حمایت کنید. .....تیم نویسندگی آرمی نیچر..... ‹‹________----________----________----________››
Stuck in the Seams  by Asprishd
Asprishd
  • WpView
    Reads 52,696
  • WpVote
    Votes 8,137
  • WpPart
    Parts 13
شاید خانواده‌ای که سوکجین برای خودش تشکیل داده بود عجیب و خلاف عرف به نظر می رسید، ولی سوکجین تک تک اعضای خانواده‌اش رو از صمیم قلب دوست داشت. وقتی دولت سرپرستی موقت یه یچه‌ی دیگه رو بهش سپرد، سوکجین مصمم بود از پسش بر بیاد. نگاه قضاوتگر آلفای گله هم هیچی اهمیتی نداشت. یا، روایتی از داستان کیم سوکجین و سه توله گرگ.
𝓜𝔂 𝓓𝓮𝓪𝓻 𝓒𝓱𝓮𝓯 𝓪𝓷𝓭 𝓞𝓾𝓻 𝓒𝓱𝓲𝓵𝓭𝓮𝓻𝓮𝓷   by callme_amaya
callme_amaya
  • WpView
    Reads 24,416
  • WpVote
    Votes 4,040
  • WpPart
    Parts 30
my dear chef and our children🍕🥤 genre: family,fluff,daily couple:namjin up:complete خلاصه ی فیک: نامجون و جین بعد از چند سال بالاخره بهم اعتراف میکنن و بعد اعترافشون و ازدواجشون اون ها تصمیم میگیرن تعدادی بچه رو تحت پوشش قرار بدن اما جین دلش طاقت نمیاره و اون بچه ها رو میاره خونشون و اینجوری کیم فمیلی با پنج تا بچه قد و نیم قد تشکیل میشه..‌.
game ! by min_koala
min_koala
  • WpView
    Reads 34,579
  • WpVote
    Votes 6,111
  • WpPart
    Parts 27
با ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من..... اسلحه رو سمت مرد گرفت و نیشخندی زد = سازنده ی این بازی ام ! ******************************** _ به نظرت آخر این ماجرا چی می شه ؟؟ جیمین تیر تفنگ رو عوض کرد و نگاهی به یونگی انداخت ×هر چی که من بخوام مین یونگی چون..... با گرفتن دست یونگی اون رو پشت خودش کشید و تفنگ رو سمت در گرفت ×تو این بازی ... با گذاشتن دستش روی ماشه نیشخندی زد و اون رو کشید × من همیشه برندم ! ******************************** % من نمی خواستم بازم کنی ! با نشستن روی پاهای نامجون دستش رو پشتش برد و زنجیرش رو باز کرد ÷ این بازی من کیم نامجون و من..... با باز کردن دست های نامجون نیشخندی زد و ازش فاصله گرفت ÷ هر جور دوست داشته باشم پیش می رم کاپل ها : یونمین ، کوکوی، نامجین ژانر : پلیسی ، جنایی و..... نویسنده : مین کولا پایان یافته
Drafted  by NTismyreligion
NTismyreligion
  • WpView
    Reads 26,337
  • WpVote
    Votes 4,601
  • WpPart
    Parts 68
• Genre: Social.Drama.Fluff.Romance.Slice of life • Main Couple: Namjin • Summary: هیچ ویژگی به خصوصی در اون شخص نبود که منجر به این احساس منحصر به فرد بشه؛ جز اینکه بعدها این جمله به چشمم خورد: "ما هیچ کس را به طور تصادفی انتخاب نمی‌کنیم، بلکه ما فقط به آن‌هایی نزدیک می‌شویم که از قبل در ناخودآگاهمان حضور داشته‌اند." زیگموند فروید و به یاد آوردم که ما توی ناخودآگاه من، همیشه تنها بودیم... یه پاش رو روی پای دیگه‌اش انداخت و بعد از سکوت کوتاهی گفت «چی اینقدر خیره‌ات کرده؟» به خودم اومدم و متوجه شدم مدتی از حواس پرتیم می‌گذره و دیگه به بخار‌های رقصان در هوا نگاه نمی‌کنم؛ نگاهم قفل تخت سینه‌ی برجسته و دست‌های توی هم گره شده‌ی اون مرد بود «آدما وقتی خیره میشن که مغزشون حرفی برای گفتن داشته باشه.» سر تکون داد «به مغزت بگو ساکت باشه...» «دست من نیست... همونطور که دست تو نیست وقتی موهای بازم به چشمت می‌خوره...» جرعه‌ای از نوشیدنی داغش نوشید و بر خلاف عقیده‌ام قصد نکرد با این جریان فکری مخالفت کنه «تو به چی فکر می‌کنی؟...» سمتم برگشت و با نگاه عجیبی بهم چشم دوخت «وقتی خیره میشی...» به لکنت افتادم «اغلب به اینکه... به اینکه با هم تنهاییم...»
𝒲𝒶𝓈𝓃'𝓉 𝓈𝓊𝓅𝓅𝑜𝓈𝑒𝒹 𝓉𝑜:): by ava9800sam
ava9800sam
  • WpView
    Reads 9,125
  • WpVote
    Votes 1,734
  • WpPart
    Parts 17
《قرار نبود》 ♡𝒲𝒶𝓈𝓃'𝓉 𝓈𝓊𝓅𝓅𝑜𝓈𝑒𝒹 𝓉𝑜♡ +تو برایم فرشته ای از بهشت رانده شده بودی همانقدر ناپاک و به گناه انداز ... _ولی تو شفقی بودی که تنها یکبار شانس دیدنش را داشتم و من به دست نابودی سپردَمَش بعد از آن مرگ رویاهایم آغاز شد ... +آهان پس برای همین تمامم را دریدی! _فراموشم خواهی کرد؟ +قرار نبود از تو خاطره ای بجا بماند ژانر : امگاورس _ غمگین _امپرگ _عاشقانه کاپل :نامجین _کوکوی_سپمین شروع : ۱۴۰۰/۵/۲۲ پایان:۱۴۰۰/۹/۹ (پایان خوش)
Aside | Namjin, Vkook ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ by IELAORIGINAL
IELAORIGINAL
  • WpView
    Reads 12,715
  • WpVote
    Votes 2,171
  • WpPart
    Parts 10
■ کاپل اصلی: NamJin ■ کاپل فرعی: VKook ■ ژانر: اجتماعی، انگست، رمنس، جنایی ■ نویسنده: ELA ■ خلاصه: زمانی که یک قدم تا سقوط فاصله داری,برای کمک فریاد میزنی,یا سقوط رو میپذیری و به مرگ لبخند میزنی؟ 🏆Best Rank : #1 in #Namjin #1 in #Sad #3 in #Thriller
I can see your true colors [Namjin]~Completed by Moonellle
Moonellle
  • WpView
    Reads 10,929
  • WpVote
    Votes 2,178
  • WpPart
    Parts 8
احساسات خاص و زيبان. ميگن كه بدون اونا زندگى بيرنگ ميشه. اگر يك روز زندگى واقعاً بى رنگ بشه و احساسات از دست برن، كسى ميتونه از اون همه رنگ خاكسترى نجات پيدا كنه؟ چه بلايى سر كسايى كه هنوز هم رنگ هايى توى وجودشون دارن مياد؟؟