cherry_ex04
- Reads 1,584
- Votes 147
- Parts 10
حسرت / REGRET
ژانر : عاشقانه / درام / کمدی
بک: من در قبال دفترچه ات پول نمیخوام..ولی...حالا که فکرشو میکنم...یه درخواستی دارم...😏
آماندا:.....هه...چی هست؟؟
کلاه کاسکت و گرفتم روبه روش
بک: مطمئنم پشیمون نمیشی!!...یه فرصتی بهم بده..
آماندا: (خیره مونده به کلاه)...امممم..
بک:....فقط 1 ساعت وقتت و میگیرم...
بک: ( سریع دفترچه رو از دستش درآوردم)...پس این پیش من میمونه!!
آماندا: زود باش پسش بده...گفتم بدش..
بک: اول باید قرضتو بدی..
آماندا: (دوباره کیف و پرت کرد سمتش)....من اینو بهت دادم... بگیرش و دفترچه مو پس بده...
بک: من عادت ندارم سر پول شرط ببندم...سر چیزای جالب و بهتر هم میشه اینکارو انجام داد..کلاهتو بپوش..
آماندا: خیلی لجبازی...همینطور یه دنده و فوضول...اصلا نمیدونم چرا به حرفت گوش دادم و اومدم اینجا..خیلی بی ملاحضه ای..😠
بک: میدونم 😊 هر روز این حرف هارو از هم گروهی هام میشنوم..
آماندا: یا دفترچه مو پس بده یا با پلیس تماس میگیرم...
بک: جدا؟؟ پس لطفا یادت نره بگی خودت با پای خودت اومدی اینجا...
آماندا: تو...تو واقعا...جدا که خیلی...تو حتی از چانیول هم حرف نفهم تری!
بک: نمیخوای بس کنی؟ باشه ادامه بده...من عاشق بحث کردنم...میدونی چون اصلا کم نمیآرم و خسته نمیشم!
♡♡♡♡