MY FAV
48 stories
𝗦𝘄𝗮𝗻 𝗦𝗼𝗻𝗴 𝗜𝗻 𝗧𝗵𝗲 𝗔𝗿𝗺𝘀 𝗢𝗳 𝗧𝗵𝗲 𝗠𝗼𝗼𝗻ᵛᵏᵒᵒᵏ par yelital
yelital
  • WpView
    LECTURES 5,550
  • WpVote
    Votes 911
  • WpPart
    Parties 8
𝙈𝙪𝙨𝙞𝙘𝙖𝙡 - 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 - 𝙎𝙡𝙞𝙘𝙚 𝙤𝙛 𝙇𝙞𝙛𝙚 داستان یک قوی سیاه که عاشق ماه شد و برای اون به آواز در اومد... تهیونگ بزرگترین و معروفترین بالرین کشوره اما بر اثر یک حادثه نمی‌تونه مثل قبل برقصه و...
Coral  par Simieminiemoonie
Simieminiemoonie
  • WpView
    LECTURES 101,440
  • WpVote
    Votes 26,735
  • WpPart
    Parties 40
- پری دریایی‌مون نمی‌تونه طبیعت خودش رو بپذیره؟ - نه، همونطور که آدم‌ها نتونستن. تل‌های سگ و گربه‌ای، لباس دم پری دریایی، نیش خون‌آشام مصنوعی و ... - این‌ها فقط واسه تفریحه. - مطمئنی؟! کورال، برشیه از داستان همزیستی موجودات هوا، دریا و خشکی و روایت دوستی‌ها و اختلافات اون‌ها 🦞 ژانر: فانتزی، فلاف، روزمره، رمنس کاپل: ویکوک/ کوکوی (ورس) - این فیکشن فقط اینجا و توی همین اکانت واتپد آپ شده و هیچ فایلی نداره. اگر جایی فایلی دیدید، سریعا ریپورت کنید چون بدون اجازه‌ی من فایل شده.
maybe tomorrow   شاید فردا par Farapo21
Farapo21
  • WpView
    LECTURES 32,352
  • WpVote
    Votes 8,177
  • WpPart
    Parties 85
[ کامل شده] هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم . همه چیز برای من بوی اجبار میداد . در سرنوشت کسی شبیه به من ، حتی آزادی هم اجباری بود ☆☆☆ زیام *‌ لیام تاپ * تاریخی _ عاشقانه_انگست_ هپی اندینگ *اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*
Helpless par mawni_o
mawni_o
  • WpView
    LECTURES 417,567
  • WpVote
    Votes 49,715
  • WpPart
    Parties 48
" کامل شده" +کوکو.. _هوم؟! به کوک که یه دستش روی فرمون بود و دست دیگش که دستشو گرفته بود و روی دنده بود نگاه کرد +من بوی تورو میدم.. _چی بیب؟ با تعجب به ته نگاه کرد و دوباره نگاهشو به جاده مقابلش داد + یه جایی خونده بودم هرکسی موقع مرگش بوی جایی یا کسی رو میده ک خیلی دلتنگشه یه لبخند محو زد و به درختایی که به سرعت از کنارشون رد میشدن نگاه کرد _من وقتی بمیرم بوی تورو میدم . . . __________________________ Couple :kookv,yoontae
Cheat | Taekook par meli19952000
meli19952000
  • WpView
    LECTURES 295,069
  • WpVote
    Votes 48,948
  • WpPart
    Parties 28
《completed》 شماره ناشناس : هی جانگکوک عشقت داره بهت خیانت میکنه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کیم تهیونگ : سلام جانگکوک من تهیونگم کسی که عاشق دوست پسر برادرش شده و احمقی که برای محافظت از عشقش نهایت تلاشش رو میکنه Original story by : @lostinkth Translating by : @meli19952000
🌗New World🌓 par R_Venus
R_Venus
  • WpView
    LECTURES 32,903
  • WpVote
    Votes 5,434
  • WpPart
    Parties 7
[ COMPLETED ]✔️ ✨خلاصه: کیم تهیونگ پسری هجده ساله است که به دنبال کشتن خودشه. با عوض کردن محل زندگیشون، تهیونگ با تفکر اینکه می‌تونه بالاخره از این زندگی خلاص شه، به دنبال جایی برای کشتن خودش در خونه جدید می‌گرده؛ اما به طور اتفاقی در مخفی‌ای رو پیدا می‌کنه که... ‌ • ────── ✾ ────── • _"برای اینکه بهم برسیم هیچ راهی جز جدایی نداریم تهیونگ؛ هیچ راهی. قول می‌دم زود برگردم و قول بده فراموشم کنی." _"من شجاعت دوست داشتنتو پیدا کردم؛ این راه نیست؟!" +"نه تهیونگ. تا وقتی اونا اون بیرونن و ما این تو و تا وقتی تو توی این دنیا باشی... هیچ راهی نیست. باید بری قبل از اینکه پیدات کنن. نمی‌خوام کسی که دوستش دارم رو جلوی چشم‌هام از بین ببرند." • ────── ✾ ────── • 🌗نام فیک: دنیای جدید 🌗کاپل: کوکوی 🌗ژانر: تخیلی /کمی طنز/ عاشقانه 🌗تعداد پارت: 7 🌗نویسنده: R_venus✨ • ────── ✾ ────── • امیدوارم لذت ببرید 💞 • ────── ✾ ────── • 🌗Best ranking: #2 تخیلی #3 تخیلی
Star Renaissance || VKook ~ Completed par millennium_story
millennium_story
  • WpView
    LECTURES 211,373
  • WpVote
    Votes 36,159
  • WpPart
    Parties 40
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پسره که انگار عصبانی شده بود جلو اومد . صورتش به اندازه ی یه برگه کاغذ با جونگ کوک فاصله داشت با حرص از لای دندوناش غرید _ من وی هستم همون که قرار کتابا رو ازت تحویل بگیره . پولت رو هم که دادم به اون سایون احمق بگو دفعه ی دیگه یکی رو بفرسته که اینطوری مثل تو دو ساعت نخواد سوال پیچم کنه بچه جون حالا هم زود باش من تمام شب رو وقت ندارم جونگ کوک همچنان متعجب به چشمای عصبانی شخصی که خودشو وی معرفی کرده بود خیره شد . هیچ ایده ای نداشت که اون آدم اصلا داره راجع به چی حرف میزنه ولی اینو خوب میدونست که رعیت ها توی سرزمین اسکورو حق خوندن و نوشتن ندارن و حمل کتاب نوعی جرم محسوب میشه . شاید باید یکم بدجنس میبود. ♦♦★♦♦ کاپل: ویکوک - نامجین - یونمین ژانر: فانتزی - رمنس نویسنده: Scarlett & Nafas *میتونید پیدیاف این فیک رو توی چنلمون پیدا کنید* 1 in #بیتیاس 1 in #Seokjin 1 in #Jimin
Golden |°•Ziam Mayne•°| par ToMmoMayne
ToMmoMayne
  • WpView
    LECTURES 47,888
  • WpVote
    Votes 9,104
  • WpPart
    Parties 24
اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...
sour apple [Z.M] par kimissleo
kimissleo
  • WpView
    LECTURES 152,863
  • WpVote
    Votes 23,874
  • WpPart
    Parties 129
[Complete] صداش پیچید که گفت: من حتی صدای نفساتو میشناسم چرا این موقع از شب بیداری بیب؟ خواب بد؟ جواب ندادم فقط دستمو محکم جلوی دهنم گرفتم و تا صدای هق هقم بلند نشه لیام دوباره گفت : تو جات توی بغل منه منم بدون تو خوابم نمیبره.... عزیزم برگرد... هرجایی که هستی خونه ی تو نیست.... برگرد خونه ت میشنوی زینی؟ من دوستت دارم... بی وقفه دوستت دارم.... برگرد بیبی.... دیگه نتونستم ادامه بدم و تماس رو قطع کردم و بلافاصله گوشی رو خاموش کردم.... https://telegram.me/dar2delbot?start=send_175PA4J
Watching You For Ages.// Ziam par NilooB
NilooB
  • WpView
    LECTURES 4,572
  • WpVote
    Votes 832
  • WpPart
    Parties 8
[Completed♡] "آراستن گلِ‌موعود، در صبح‌گاهِ بدرود." •ولاگ هفتگی! : زین: "خب سلام، اومدم بهتون بگم که...امشب میخوام فقط و فقط پیش 'اون' بخوابم. ستاره‌ها تنها با وجود 'اون' به من چشمک میزنند!" A short-story by;NilooB 'Zayn Malik&LiamPayne'