«سیزده ثانیه در روز» دستم را توی دستِ در هوا مانده‌اش گذاشتم و من تازه فهمیدم وقتی که هیچ خاک و خونی بین دست‌های‌مان نیست، گرفتن آن‌ها را برای مدت طولانی‌تری می‌خواهم، برای تا غروب، تا یکشنبه، تا ماه می. برای تا هر غروبِ هر روزِ یکشنبه‌یِ هر ماه می و کاش هر روز، به همین روال بود. 𖧷 NAME : 13 SECONDS A DAY 𖧷 WRITER : IMMO 𖧷 COUPLE : TAEKOOK 𖧷 GENRE : HANAHAKI, ROMANCE, SLICE OF LIFE 𖧷 UP : MONDAYS.

بعد گذشت سالیان سال، زندگی تو دنیای سطح پایین انسان ها باعث شد بیشتر و بیشتر قوی و تکامل یافته بشیم. لباس بپوشیم، گریه کنیم و اشک داشته باشیم، با تمرکز زیاد اجسام و جا به جا کنیم و حتی عاشق بشیم. میدونم ممکنه با خودتون فکر کنید این اتفاقات عجیب یکم واسه روح ها دور از انتظاره ولی راستشو بخواید، کسی به فکر شما اهمیت نمیده. بهتره فقط ما رو کشف کنید و حتما به خیابون 6011 سر بزنید. __________ Genre : dark comedy, fantasy, romance

•¬کاپل: چانبک،کایسو،شیچول،هونهان، دیفن •¬ژانر: تخیلی| ترسناک |خشونت آمیز |اسمات •¬خلاصه: *این داستان برگرفته از هری پاتر است* (لازم به ذکر است این امر به معنی شباهت کامل این دو اثر به هم نیست) اسم من بیون بکهیونِ. تنها موجود زنده ای که در طول تاریخ تونست از چنگال سایلر "زنده" فرار کنه..جادوگرِ نفرین شده ای که در دنیا به اسم "ترس" میشناختنش.. دوازده سال بعد از شب نفرین شده، شبی که خانواده ام رو برای همیشه ازم گرفت، مسیرم به دانشگاه سیتاکس باز شد. دانشگاهی برای یادگیری "علوم و فنون جادوگری"..جایی که فکر میکردم قراره دوره ای از زندگیم رو اونجا در سکوت بگذرونم ولی از بدو ورودم به مثلث برمودا و دانشگاه سیتاکس.. زندگیم تغییر کرد. آشنایی من با "پارک چانیول"..کسی که به اسم شیطان سیتاکس میشناختنش،شروع همه ی تغییرات زندگیم بود. تغییراتی که منو مجبور به انتخاب کرد. و انتخاب من بین درد و آسایش...... فقط "درد" بود.... Are You Ready For.. "Fear" "Future" and.."LOVE"..? ═ ∘♡༉∘ ═ #motaharelf137

نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . . سیاه...صفت زندگی سه نفره. سه نفری که از وسط خاکستر خونه سوختشون ، بلند شدن. سه نفری که هر ثانیه از حال رو با یادآوری گذشته تلخ زندگی میکنن و از فکر کردن به آینده واهمه دارن. سه نفری که در اوج تنهایی مجبورن ادامه بدن. مجبورن تموم زورشونو بزنن تا به بقیه ثابت کنن هنوز میتونن حرکت کنن. هنوز میتونن حرف بزنن ثابت کنن که هنوز زندن! این داستان در ادامه ی BARCODE نوشته خواهد شد... ژانر: نقد اجتماعی - روانشناسی کاپل: VKOOK / SECRET +دختر پسری

[ C O M P L E T E D ] من با خوندن فن فيكشن ها از واقعيت فرار كردم. اون ها از فن فيكشن هاشون فرار كردن تا به واقعيت من تبديل بشن. (Harry Styles AU) [Persian Translation] All Rights Reserved ©Chingyonce

یه آپارتمان داغون، دو تا پسر • Written by @keeruushii '

"That's my tattoo, Y/N, on your body. You know exactly what that means." BTS Jungkook x Reader tattoo artist AU gang AU Thanks and credits to all of the original artists of the amazing edits and fan arts, as well as the creator of the cover @namjoonkie and original artist @diatybx?❤️ Highest Ranking: [#1 in Fanfiction]

♪ بهترين قسمت هاي اهنگ ها ♪

قسمت تاريكي از روحم كه هميشه اونو مخفي ميكردم...

تفنگو روی گونه ش فشار داد " خودت چی فکر میکنی ؟" کاپل : کوکوی ژانر : جنایی ، اکشن ، روانشناختی ، اسمات محدودیت سنی +18 [[ بعلت استفاده از خشونت ، کلمات رکیک ، موادمخدر و ... ]] وضعیت : پایان یافته ✔ [I don't own the cover !]