exo fic
89 cerita
The Devil's Black Card oleh 7yearswithkyungsoo
The Devil's Black Card
7yearswithkyungsoo
  • Membaca 4,102
  • Suara 786
  • Bagian 12
「 ꕥ」┊Author: jongnugget 「 ꕥ」┊Translator: Yasi🌸 「 ꕥ」┊Name: The Devil's Black Card 「 ꕥ」┊Couple: Kaisoo 「 ꕥ」┊Genre: Comedy, Romance, Smut, Fashion au
IQUELA oleh NARCOKIM
IQUELA
NARCOKIM
  • Membaca 17,223
  • Suara 4,819
  • Bagian 42
ایکوالا 🛡 کاپل←کایسو، کایهون ژانر←تاریخی، رومنس، درام، اسمات به قلم نارکو ✍️ 1 #Jongin در سرزمینی دور به نام ایکوالا ،فرمانروایی کای بزرگ جریان داشت. یک روز از روز ها به مناسبت به دنیا امدن دومین فرزند کای کبیر جشنی در عمارت خشخاش برگزار شد. رقاصان زیادی به این مراسم امده اند اما تنها یک نفر توانست چشم کای کبیر را بگیرد و جایگاه بلند بالایی در قلب امپراطور سرزمین بدست بیاورد. شاید ان زن مانند الماس تراشخوره قوی و تیز به نظر می رسید اما برادر این زن حاضر به وصلت با امپراطور نمی شد و این کای را خشمگین کرد و باعث شد تا برادر رقاص را به قصر فراخواند. ✯ +ایا حاضری هشتمین معشوق حرمسرای من باشی؟ -من یک زن نیستم سرورم و ماندن من در حرمسرا اهانتی به مردانگی منه +اگر مردانگی تو مانعی برای منه پس از بین می برمش 2 in #kaisoo
Fanboy (chansoo) oleh CHANSOO_ALL_DAY
Fanboy (chansoo)
CHANSOO_ALL_DAY
  • Membaca 99,622
  • Suara 7,451
  • Bagian 52
In which Kyungsoo is a big fan of a youtuber named Park Chanyeol.
My Sky oleh lio_owlpingo_soo
My Sky
lio_owlpingo_soo
  • Membaca 285
  • Suara 73
  • Bagian 1
Chansoo Romance, Mpreg, Omega Vers, تمام جذابیت زندگیش به نشستن تو کابین خلبان هواپیما و تماشا آسمون از پشت شیشه اون کابین بود.اصلا از اول برای همین این شغل و انتخاب کرد . چون عاشق آسمون بود ، عاشق پرواز ...... اما همه چی با اومدن اون کمک خلبان جدید و تازه کار عوض شد .
Gaurdain  oleh _kimSeoul
Gaurdain
_kimSeoul
  • Membaca 1,206
  • Suara 254
  • Bagian 6
Couple: Chansoo Genre: Action, Romance, Smut دو کیونگسو یه نگهبان زندان پارک چانیول یه زندانی نچندان معمولی "چشم بند روی چشم کیونگسو کنار رفت.با اینکه اتاق با نور کمی روشن شده بود ولی برای چشماش که چندین ساعت تاریکی رو تحمل کردن ناخوشایند بود.چانیول به صورت جمع شده ی کیونگسو خندید. _سلام گربه ی وحشی.همونطور که بهت قول داده بودم باز هم بهم رسیدیم."
My Answer Is You 🎻🎶 oleh lhm_bd
My Answer Is You 🎻🎶
lhm_bd
  • Membaca 11,995
  • Suara 3,811
  • Bagian 55
💌خلاصه: چانیول و کیونگسو، دو عاشق در عین سادگی... که تنها آرزشون داشتن یه استیج باشکوه و مشهوریته ... 🤗😍 اما چی میشه اگه هم اتاقی جدید ، عاشق کیونگسو بشه😶 و شهرت از راه نرسیده چشم چانیول رو روی عشقش ببنده؟!؟🙁 ~ پایان یافته ~ ~ FICTION : ♡ #MyAnswerIsYou ♡ ~ COUPLE : ♧ BaekSoo , ChanSoo ,... ♧ ~ GENRE : ◇ Smut ❆ Romanc ❆ Angst ❆ Dram ❆ Happy End ◇ ~ AUTHOR : ☆ E & N ☆ ╾╾╾♡°♡╾╾╾╾
The Devil Wears Gucci oleh 7yearswithkyungsoo
The Devil Wears Gucci
7yearswithkyungsoo
  • Membaca 16,140
  • Suara 3,610
  • Bagian 22
「 ꕥ」┊Author: jongnugget 「 ꕥ」┊Translator: Yasi🌸 「 ꕥ」┊Name: The Devil Wears GUCCI 「 ꕥ」┊Couple: Kaisoo 「 ꕥ」┊Genre: Comedy, Romance, Smut, Fashion au 「 ꕥ」┊Description: از نظر کیونگسو هرلباس گرونتر از ۵۰ دلار اوت کوتوغ به حساب میاومد ولی انگار همکارای جدیدش با این نظریه موافق نبودن. مخصوصاً رئیسش که انگار - یا نه؟ - تجسم همزمان کمال و شیطان بود.
The Mad Hatter oleh REDneonlight
The Mad Hatter
REDneonlight
  • Membaca 19,402
  • Suara 4,850
  • Bagian 30
گربه دست راستش را تکان داد و گفت: در این سمت یک کلاهدوز زندگی می‌کند، و در آن سمت یک خرگوش. هرکدام را که ببینی دیوانه‌اند. آلیس گفت: ولی من دلم نمی‌خواهد به سراغ افراد دیوانه بروم. گربه گفت: اوه! شما چاره‌ای ندارید. اینجا همه‌ی ما دیوانه‌ایم. "این فن‌فیکشن ادامه داده نخواهد شد." [CHANBAEK × KAIHUN] [Surreal × Psychological]
CHANSOO Oneshot Book (فارسی) oleh inmooniam_
CHANSOO Oneshot Book (فارسی)
inmooniam_
  • Membaca 1,389
  • Suara 293
  • Bagian 5
اینجا همه‌ی وانشات های چانسویی که نوشتم رو میذارم. امیدوارم ازشون لذت ببرین 💫
PRISONER IN EDEN [زندانیِ بهشت] oleh inmooniam_
PRISONER IN EDEN [زندانیِ بهشت]
inmooniam_
  • Membaca 3,543
  • Suara 953
  • Bagian 28
کاپل اصلی : چانسو کاپل فرعی: هونهو ژانر : رومنس ، ماجرایی، جنایی ، اسمات (فصل دومش رو میتونین با عنوان "زندانی عشق" از صفحه‌ی خودم پیدا کنین ) مقدمه: گاهی با خودم میگم که ای کاش هیچ وقت حقیقت رو نمیفهمیدم هیچ وقت از دروغین بودن همه چیز خبردار نمیشدم و هیچ وقت از اون بهشت زیبا اما کذایی ای که برام ساختی بیرون نمی اومدم... بهشتی که تک به تک لحظه هام رو با تو داخلش زندگی کردم... میوه ی شیرین بوسه هات رو چشیدم... و نوازش های لطیف تر از لمس گلبرگ ات رو رو نقطه به نقطه‌ی وجودم تجربه کردم... من و تو دو موجود تنها بودیم در بهشتی خیالی و دروغی که اسمش رو عشق گذاشته بودیم... اما من از نسل همون آدمیم که به قیمت چشیدن یک سیب ، از بهشت خودش طرد شد. با این تفاوت که من هیچ وقت نمیخواستم "سیب ممنوعه ی حقیقت" رو بچشم. و حتی بعد از چشیدنش، از بهشتم طرد نشدم . بلکه خودم ترکش کردم ...! چون با وجود تمام اون لحظه های رویایی و زیبایی که اونجا داشتیم هیچ چیزی نمیتونست این حقیقت که من توی اون بهشت فقط یه زندانی بودم رو تغییر بده ...!