Select All
  • ༒︎𝐈𝐤𝐢𝐠𝐚𝐢
    634K 78.8K 44

    ‌ [کامل شده] 🤎هر دو عاشق بودند اما دور از هم، هر دو برای هم زندگی میکردند، اما بی هم. قلب‌هایشان به هم گره خورده بود و گویا هیچ چیز توان باز کردن این گره را نداشت اما توان دور کردنشان از هم را چرا. بعد از رفتنش تنها کسی که برایش مانده فرزند کوچکش بود اما حتی فرزندش هم آینه‌ای بود از او. به بودن بی هم عادت کرده بودند،...

    Completed  
  • Wrong Distance | Completed
    181K 27.3K 20

    میگن بیمارهای روانی حد و مرز چیزیو تشخیص نمیدن و مرز بین عشق‌وتنفر فقط یه خط باریکه! ------------------------------- + دوستم نداری؟ از اولشم نداشتی نه؟ پس چرا باهام ازدواج کردی؟ داری انتقام چیو ازم میگیری؟ ------------------------------- توجه! بخش هایی از داستان حاوی سلف هارم میباشد. کاپل: ویکوک، یونمین ژانر: انگست، ر...

    Completed  
  • 🌸I bloomed for you...
    222K 33.8K 53

    🌸من برای تو شکفتم🌸 ×ترجمه شده× کاپلے: ویکوک/کوکوی ، یونمین ، نامجین ژانر: انگست ، رومنس ، هاناهاکی «با قطره اشکی که روی گونه اش چکید، نفس عمیقی کشید و دستشو باز کرد. اخرین نگاه رو به چشمای سرخ و پف کرده اش انداخت، نگاهشو به مشت باز شده اش داد. وقتی به شئ بی گناه تو دستش نگاه کرد، اشک های بیشتری روی گونه هاش راه گرفت...

    Completed  
  • Till Time Stops Us
    121K 21.5K 28

    اگه هیچ وقت ملاقاتت نکرده بودم یعنی الان داشتم چیکار میکردم؟ بدون اینکه بدونم این حس چه معنی ای داره.. کجا اواره و سرگردون بودم؟؟؟ به لبخندت ایمان دارم چون قبل از اینکه متوجه بشم خودم رو کنارت پیدا کردم.... چه اتفاقی قراره برای جانگ کوک بیچاره بیفته که از خونه رانده شده و دنبال کار میگرده وقتی با یه چهره از تاریکی و ن...

    Completed  
  • 💍⃤ REPLᴀCE💍⃤
    814K 99.1K 50

    ( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...

    Completed   Mature
  • Artwork | اَثَرِ هُنَری | Completed
    128K 19.2K 25

    - فقط خواستم بهت ثابت کنم، من توی رابطمون عاشق ترم! و تو ترسوتر ----------------------------------- + جونگکوووووک صدای جیغ های آزاردهنده ی تهیونگ وقتی که روی سکوی وسط سالن، برای اجرای مراسمِ فرقه، بسته شده بود، به گوشمون چنگ مینداخت! +کمکککککک و جونگکوک، که صورتشو پشت نقاب مخفی کرده بود، تا کسی اشک هایی که برای اون پس...

    Completed  
  • my cute bunny[vkook]
    695K 85.7K 30

    داستان درباره ی دنیاییه ک توش هایبرید ها(دو رگه ی حیوان و انسان) توش ب عنوان ی نژاد دسته پایین زندگی میکنن که ادم ها ازشون معمولا به عنوان خدمتکار و یه موجود بی ارزش استفاده میکنن حالا چی میشه که تهیونگ داستان ما یه بانی کیوت پیدا کنه که قلب و احساساتشو کم کم زیر و رو کنه؟ ژانر:رومنس ؛زندگی روزانه؛اسمات؛گاهی کمدی؛تخیل...

    Completed