PariyaH27's Reading List
39 stories
Handed to heaven by PariyaH27
PariyaH27
  • WpView
    Reads 7,728
  • WpVote
    Votes 1,149
  • WpPart
    Parts 45
Completed✅ Name : Handed to heaven Couple : vmin Genre : fantasy ، Harsh , psychology Writer : shimmer زمان آپ روز های فرد لطفا محدوده ی سنی رو رعایت کنید 🔞 { ‌داستان آدم هایی که نمی دانند در این دنیا چه می کنند و هوس های زود گذرشان و فرشته ها و شیطانین‌ برخواسته از همین موجودات فانی }
Syncope ࿓⟳ by itbeataw
itbeataw
  • WpView
    Reads 3,834
  • WpVote
    Votes 598
  • WpPart
    Parts 6
کاپل ࿓⟳"ویکوک،یونمین" ژانر ࿓⟳"تاریخی،امگاورس،رمنس،اسمات،کمی اکشن،امپرگ" "امگایی که بعد از گذروندن یک روز کاملأ عادی برای رهایی از خستگی بدنش را به دست خواب میسپارد ولی بعد از گشودن چشم هایش چندین سال به عقب باز میگردد دورانی که سلطنت در دست آلفایی به نام کیم ویکتور قرار داشت" "با پاهای برهنه اش جلوی دست فروش نقاشی که دیوار های مغازه اش را با تابلوهای چشمگیری تزئین کرده بود ایستاد و نگاهی به اشخاص داخل تابلو‌ ها کرد. یکی یکی تابلو ها را بعد از نگاه گذرایی رد میشد که یکی از آنها توجهش را به چشمان بلوری اش جلب کرد.پسر جوانی با لباس های برازنده اش که در تنش به خوبی جا افتاده بودند نقاشی شده بود که از موهای رنگین طلایی اش گویا آسیایی نبود.رو به صاحب مغازه کرد و گفت. -ببخشید آقا این نقاشی متعلق به شخص خاصی هست؟ صاحب مغازه بعد از یکبار برانداز کردنش ابرویی بالا انداخت و گفت. +مال این اطراف نیستی؟اون شخص پرنس ویکتور فرزند منتخب ماه هست. اوه آرومی از لب های صورتیش بیرون آمد،خواست از مغازه خارج شود که با دیدن چهره ی نقاشی شده ی دیگری که کنار تابلوی پرنس ویکتور قرار داشت بدنش با یخ یکی شد. فرد نقاشی شده ی تابلوی کناری بیش از اندازه شبیه خودش بود!"
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake
TheLaughterFake
  • WpView
    Reads 201,044
  • WpVote
    Votes 25,647
  • WpPart
    Parts 24
نام فیک :✨my white wolf✨ کاپل : ☕کوکوی☕ 🍩 ژانر 🍩 : 🐺امگاورس🐺 🍑ددی کینگ🍑🍥رمنس🍥 🍷اسمات🍷 🍼فلاف🍼 خلاصه :🍓 تهیونگ از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... 🍓 🍸جئون جونگ‌کوک آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ 🍸 🍨 « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد »🍨 ✨🍑🍓🌈«بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ تهیونگ زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم کیم ... " "ددی...اههه..."» 🌈🍓🍑✨
𝑴𝑼𝑺𝑯𝑹𝑶𝑶𝑴 𝑻𝑯𝑬𝑰𝑭  by VIIRTTU
VIIRTTU
  • WpView
    Reads 38,356
  • WpVote
    Votes 4,879
  • WpPart
    Parts 6
[COMPLETED] -پس هرزه هارو میاری اینجا به فاک میدی؟ با تموم شدن حرفش از پشت یقش کشیده شد و محکم به دیوار چسبید. با چشمای ترسیده به تهیونگ که پوزخند به لب بهش نزدیک میشد نگاه کرد. -اینکه بهم اعتماد نداری بده بیبی. نوک زبون گرمش رو بیرون آورد و روی فلز نازک کنار لب جونگکوک کشید: « اما همونطور که قبلا گفتم حاضرم هربار خودم رو بهت ثابت کنم.» ___________________________ -هی سختش نکن، ما میتونیم طبق قول و قرارمون باهم باشیم. -شوخی میکنی؟ من نمیتونم با یه دزد دروغگوی هیولا، مثل تو بمونم و دوسش داشته باشم. تهیونگ طبق چیزی که توی خونش بود، یعنی همون عوضی بودن چشماش رو درشت و لحنش رو گرفته تر کرد:«اما با دوست داشتن توئه که این هیولا میتونه قول بده دیگه پسر خوبی بشه.» -ازت متنفرم! 🔺𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤. 🔻𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐜𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭.
Van Gogh was his god! • [Completed] by amaraaa_7
amaraaa_7
  • WpView
    Reads 94,285
  • WpVote
    Votes 15,620
  • WpPart
    Parts 45
•Name: Van Gogh was his god! •Couple: Vkook •Sub couple: Hopemin •Writer: Amara •Genre: Romance, Angst, smut •Channel: @papacita01 ~•Teaser: _چرا هیچ وقت از ته دلت نمیخندی؟ از اون لبخند‌هایی که به چشمات میرسن و برق خوشحالی رو توشون روشن میکنن! سرش رو تکون داد و از پنجره به زمستونی که سفره‌ی سفیدی و غم‌هاش رو روی سر شهر پهن کرده بود، خیره شد: _من تفاله‌های باقی مونده از تنهایی‌های یک نقاش دیوانه‌م... حاصل مرگ بی‌رحمانه‌ش توی تنهایی... چطور میتونم بخندم یا اشک بریزم وقتی فراموش کردم که چطوری باید زندگی کنم؟ من همه چیز رو فراموش کردم، دوست داشتن رو، فکر کردن، نقاشی کردن و حتی فریاد زدن... خیلی وقته مردم... مرده‌ها که لبخند نمیزنن!
𝐖𝐡𝐨𝐫𝐧𝐢 𝐊𝐢𝐦 ✒🍥《𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯》~[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝 ]~ by Hunter_kookv
Hunter_kookv
  • WpView
    Reads 251,486
  • WpVote
    Votes 33,978
  • WpPart
    Parts 22
"دلیلی برای نگه داشتن رازت نمیبینم، چرا یه دلیل بهم نمیدی ؟" "هر کاری بگی...انجامش میدم" این جمله آخرین ریسمان برای نگه داشتن آبرویش بود. جانگکوک که انگار به جمله دلخواه رسیده بود به آرامی تکیه زد: " راستش فانتزی هات منو کنجکاو کرده..." حرفش را برید ولی اتصال نگاهشان قطع نشد و با صدای بم ادامه داد: "چرا با من انجامش نمیدی؟...هورنی کیم" 🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥 کیم تهیونگ عاشق نوشتن سناریو های کثیف و هورنیه...🍡ولی قرار نبود اون دفتر لعنتی گم بشه..✒ حالا چطور قراره با این مصیبت کنار بیاد؟... ✒Story Name: whorni Kim ✒Genre: full smut, comedy, romance ✒couple: kookv ✒writer: hunter_oo3 ✒Ages: +18 (R) TOP : Jungkook BOTTOM : Teahuyng
Fearless Omega | kookv✔ by fa_mkv38
fa_mkv38
  • WpView
    Reads 53,627
  • WpVote
    Votes 8,845
  • WpPart
    Parts 23
امگای نگهبان، امگای بی باک.. تهیونگ، امگاییست که در قعر جنگل و البته جایی مخفی، پکی تشکیل داده تا از هم نوعان خودش یعنی امگاها درمقابل آلفا های سواستفاده گر محافظت کنه. از وقتی که در خردسالی پدرش رو کشت و از پک قبلیش فرار کرد اسمش سر زبون ها افتاده و خیلی از آلفا و بتا ها در طمع به دست آوردنشن تا با غرور و افتخار به همه نشون بدن یه امگای قوی رو اغفال و از آن خود کردن و عظمتشونو به رخ بکشن! گرچه کمی هم بیم داشتن از رویارویی با اون امگا... چرا که هر آلفایی به دنبال پیدا کردن اون میرفت جسم بی جانش بهشون بازگردانده میشد... کاپل اصلی:کوکوی زمان اپ:نامشخص(هروقت گشادی ول گردد:|..)
𝐅𝐚𝐰𝐧 |vkook| by Gellareeh
Gellareeh
  • WpView
    Reads 2,512
  • WpVote
    Votes 549
  • WpPart
    Parts 9
در بحبوحه جنگِ جهانی دوم، یک فرمانده ژاپنی و یک پسر کره ای باهم آشنا میشن که هر کدوم راز هایی رو پنهان کردن. چی میشه اگه اونا به اسرار هم دیگه پی ببرن؟ genre: Romance , Historical , Drama
Out Of My System | Yoonmin | Persian Translation by YoonminFiction
YoonminFiction
  • WpView
    Reads 34,968
  • WpVote
    Votes 3,899
  • WpPart
    Parts 9
یونگی از رابطه های یک شبه خوشش میاد و درکشون میکنه. چیزی که درکش نمیکنه‌، اینه که چطور یه بچه که احتمالا زیر سن قانونیه، سر از آغوشش در آورده و درمورد شکست عشقیش، حرف میزنه. چون مطمئنه (و اگه به نظرتون داره اشتباه میکنه حتما اصلاحش کنین) که وقتی به بازگشایی کلاب دوست جدیدش رفت‌، اصلا دنبال بچه ای که ازش پرستاری کنه، نمیگشت. translated by @xXfakeziamxX
𝗪𝗂𝗇𝗀𝗅𝖾𝗌𝗌 𝗔𝗇𝗀𝖾𝗅 by Lanrva
Lanrva
  • WpView
    Reads 36,487
  • WpVote
    Votes 4,997
  • WpPart
    Parts 21
☽︎فرشته‌ی بی‌بال☾︎ گرگ سفید بعد از سالها دوباره درون بدن امگای مردی تناسخ پیدا کرد، و اون کسی نبود به جز کیم تهیونگِ ملقب به رز سفید! کیم تهیونگی که زندگی پر رمز و رازی داشت و به دنبال انتقام بود. انتقام زخم های روحش، انتقام زخم های قلبش... اما هر چقدر که می‌گذشت به مرگ دردناکش نزدیک تر میشد. و تنها راه نجاتش مارک شدن توسط جفت حقیقیش «رز سیاه» بود تهیونگ باید بین موندن کنار عشقش جیمین و ذره ذره نابود شدن جسمش و گرگش و موندن کنار جفتش جانگکوک و شکستن قلب جیمین، یکی رو انتخاب میکرد! آیا رز سفید می‌تونه راز های مهمی که تو ذهنش خاک خوردند رو فاش کنه؟ و مهم تر از همه!‌ آیا اون می‌تونه شب و روزش رو پس بگیره و دوباره تو اوج آسمانها نفس بکشه؟ متوقف شده! کاپل اصلی: کوکوی|مینوی. کاپل فرعی: سپ|نامجین. ژانر: درام|فانتزی|رومنس|امگاروس|اسمات|تاریخی|خون‌آشامی.