[COMPLETED] حتی اگه از هم دیگه دور هم باشیم بازم قلب من برای تو میتپه و اینو میدونم که تیکه‌ای از وجود تو هم دقیقا همینو میخواد. (فصل دوم: Some Guy)

used to be @ drarryissogay Where Draco keeps biting his bottom lip unconsciously, and from that, Harry gets a hard time concentrating. DISCLAIMER: All the characters and places belong to J.K. Rowling. I take no credit for them. Also, no money is being made out of this. This is purely for entertainment purposes. *I only take credit for the plot and writing.* This is my first ever story/fanfic so I'm sorry if you don't like this. I'm also sorry for all the grammatical mistakes since English is not my first language. Started: 25/12/2019 Ended: 23/2/2020 edit (2/2/2021): i am cringing so hard,, why are you reading this. edit (18/5/2021): sheesh this hit 5k (5.6k) reads,,, thank u guys so much 😭💚

𝙘𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙 ❀ the one where harry works as a florist, and draco comes in every day to buy one flower and give it to him. ❀ OR ❀ "I only work here part-time, stop asking me what all these damn flowers mean!"❀ ❀ modern day muggle au! ❀ TRANSLATIONS & OTHER THINGS (all can be found in my "translations" reading list) ❀ Italian translation by @accio_drarry__ ❀ ❀ polish translation is in the works! ❀ ❀ -luckystrikes 2019 ❀ ❀ please do not attempt to copy in any way, shape, or form! translations are almost always welcome if I am asked first! ❀

"What are you doing here?" A quick turn of a head. "I could be asking you the same thing." Quiet laughter. "I'm here for the same reasons as you are." A raised eyebrow. "And what would that be?" "We're both as lonely as each other. We both have had our failings against this war. We both know how the other feels." It's January 1st and Harry's mourning the losses in the war. They all are in a better place now.. Right? Harry only hopes so. He wants them to be in a happier, nicer, sweeter place. Somewhere far away from here.. Sitting in the Astronomy Tower all alone with only his Invisibility Cloak to keep him company, what happens when a tall and quiet blond Slytherin stumbles upon the subdued raven-haired Gryffindor..?

||WARNING|| Mentions of Suicide, Depression, major character Death. Sequel to This Is Us

"کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی. و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به مدرسه باعث شده باشه گروهش امتیاز از دست بده،یه کاری نکن تو اولین نفری باشی که این رکورد رو میشکنه. سرم رو میچرخونم سمتش و میام حرفی بزنم که میچرخه و بی توجه بهم میره.با نگاه رفتنش رو دنبال می کنم و ابرویی از تعجب بالا میندازم.عجیبه که حرفش رو زد و رفت و صبر نکرد تا عصبانیتم رو ببینه." با منو دراری همراه باشید لاوز:*

این رو یادتون باشه اگه سرنوشت شما با کسی باشه اگه هر اتفاقی هم بیافته آخرش پیش همید. شاید تَرَکی توی قلبتون به وجود بیاد؛ شاید حتی قلبتون تیکه تیکه شه؛ ولی اگه اون فرد آدمی باشه که ازش آرامش میگیرید تا آخر باهاتونه. ~ DRARRY ~

دو کارکتر به نام هری و دراکو و حقایقی که‌از هم پنهان می کنند و دروغ هایی که تظاهر می کنند... و این ماجرا آنان را به چه برهه ای از زندگی شان می کشاند؟... پارت های بعدی زودتراز اینجا در پیج اینستاگرام ما پست میشه دوست داشتید دنبال کنید : ig.me:/drary_f.f

جسد بی جان معشوقش را در اغوش گرفته بود و به اندازه ی تمام سال های عمرش اشک میریخت که ندایی به گوشش رسید _تو باعث شدی که این اتفاق بیفته...

" تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.