Umbrella [Ziam]
تریشا دیگه از پس نگهداری از پسر معلولش برنمیاد پس اون رو به بهزیستی منتقل میکنه، سرنوشت زین بعد از جدایی از مادرش کاملا متفاوت رقم میخوره... [ ZIAM ] •Liam top -آپ هفته ای یک الی دو بار✔️-
تریشا دیگه از پس نگهداری از پسر معلولش برنمیاد پس اون رو به بهزیستی منتقل میکنه، سرنوشت زین بعد از جدایی از مادرش کاملا متفاوت رقم میخوره... [ ZIAM ] •Liam top -آپ هفته ای یک الی دو بار✔️-
[Completed] +یعنی در ازای کونم بهم پول میدی؟ -من اینجوری نگفتم بچه! +ببین بابابزرگ، من سکسی ترین و خوشگل ترین پسریم که تو این شهر وجود داره! یا قیمت رو عوض میکنی یا تمومش میکنم؛ اون موقع تو میمونی، دستت و دیک چروکیدت! فلاف/ فان/ اسمات. زین تاپ.
'بیا دنیای رنگینکمونی رو پاک؛ و با رنگهای عشقمون ترسیم کنیم! عشق ما فراتر از شُهرتمونه بیبی.
I'm not normal Because I can feel you... ___________________ #RePublish ~Ziam And a little bit of... ~Larry ~lashton ~Niall ~other couples وقتی چشمام نگاهتو گیر انداختن.. وقتی دستام دوباره لمست کردن... وقتی لبام بوسیدنت.. من برگشتم... زمانی که تنها سقوط انتظارمو میکشید. _____________❤💛____________
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
(آپولون) ژانر داستان :کلاسیک (دارک آکادمیا)،رومنس،درام ''اتفاقات در سال ۱۹۷۰ توی لندن'' روند داستان میاد دستتون و خلاصه ش: زین پسر دست فروشی که جلوی کافه ی اپولون بوم های کوچیک بزرگشو میفروشه..! داستان درد های خاصه خودشو داره و به موقعش پستی و بلندی داره و حوصله سر بر نیست با ما همراه باشید⏳
[completed] لیام فقط یه دانشجوی سال آخری تنها بود که سخت کار میکرد تا بتونه زندگیش رو جمع کنه، همه چیز عادی بود البته فقط تا قبل از راه دادن اون گربه به خونه اش. +زین؟ تو چطوری شکل آدم شدی؟ میدونی؟ لب و لوچه ی پسر آويزون شد. -نمیدونم که، ماما بهم نگفته بود منم میتونم عوض شم. +تو تنها نیستی؟ مامان داری؟ پسر با چشم های...
اولین بار که دیدمش، از نگاهش نور چکه میکرد! و ماه در قهوهی چشم هایش شناور بود... و من یقین یافتم که «او» گونهی انسانیِ ماه است.
درک روشنایی خنده دار به نظر میرسید. حداقل برای پسری که با چشم های بسته میگذشت و شب و روز رو از هم تشخیص نمیداد. روشنایی یک لطیفه محسوب میشد. هر چند که این منطق تا زمان محدودی ادامه داشت... درست قبل از شنیدن صدای بم مرد خارجی که بی اجازه وارد خونهش شده بود. در ادامه... برای زین، روشنایی تنها یک صدا بود.
زی: فقط ده روز بهم فرصت بده و اگه دوست نداشتی- لی: و اگه دوست نداشتم کاری میکنی که دوست داشته باشم!
[Completed] plein de vie ~ full of life وقتی که دروغ جای باور رو گرفته و ترس مثل پیچک دور پاهات جوونه زده و قدرت برداشتن قدم بعدی رو ازت گرفته، قلبی که به درد خو گرفته تورو به کدوم سمت میکشونه؟
-کاش میشد ازت بگذرم! +نمیتونی...نمیتونم! -چرا؟ +چون ما نقطه ضعف همیم! . . . ....ولی تو نقطه قوت منم هستی! Ziam💛❤
Ziam Good story 🙂💛❤ زود قضاوت نکنید داستانو چون ماجرا داره! یه زندگی آروم از زیام که خب مشکلاتی هم سد راهشون میشه و اونجاست که باید برای موندن و جنگیدن یا جا زدن تصمیم بگیرن!
زین دست مرد رو توی دستش فشرد "خواهش میکنم آقای؟ +پین هستم، لیام پین پدر آنه _آقای پین، دختر شیرینی دارید! دست خوش ابعاد و مرطوب مرد رو رها کرد و به آنه لبخند زد [کامل شده]
[Completed] "پیکسی؛ پری چهره ای که در زیر نور ماه می رقصد " . . +بهت گفته بودم دیگه دنبالم نگرد؛ دنیای تو برای من زهره _و من به حرفت گوش نکردم زِد چون تو برای من خود مرهمی
I'm Devil And Evil Lust is In Your Veins Ziam Mayne ⌲ Fan-Fiction By: sören Update: Completed
میشه عاشقم باشی؟ هشدار: این فن فیک شامل صحنههاییست که شاید زیام هارتتون رو به درد بیاره :))))) مطمئن شید که همه رو باهم میخونید ؛)
+آقای پین، یا بچهی بوگندوتو از جلوی در خونهی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس!! Highest ranks: #1 in fanfiction and #1 in onedirection 💛❤ با احترام به لیام پین و تمام خاطرات قشنگی که بهمون هدیه داد.
(کامل شده) وقتی زین و لیام جاشون عوض میشه؛ شب میخوابن و صبح تو بدن هم بیدار میشن! Credit to scottmcniceass on AO3 Translated by : Jonesy & Noola
" تو خیلی زیبایی، بیبی بوی. " | Ziam Mayne Fan-Fiction 2020 | Zayn Top | Completed
{Ziam & Larry Paranormal Novel} و خداوند برخی فرشتگان را از زیبایی به زشتی می کشد... بالهایشان را سیاه می کند و صورتهایشان را قبیح... گناهشان چه می تواند باشد؟ بغیر از گول خوردن توسط شیطان؟ زمانی که شیطان توانست اولین فرشته را از راه حقیقی منحرف کند, فرشته از بهشت تبعید شد و دیگر میان فرشته ها جایی نداشت, انسان ها آنه...
لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik
{کامل شده} 𝘻𝘢𝘺𝘯 𝘮𝘢𝘭𝘪𝘬 / 𝘭𝘪𝘢𝘮 𝘱𝘢𝘺𝘯𝘦 عمارت مین وود یک پیرزنه. پیرزنی که لباس های نو تنش کرده باشی و توقع داشته باشی دوباره جوان و شاداب بشه. و زینِ بیست و شش ساله این رو خوب میدونه، میدونه که پشت لبخند درخشان و گیرایی نگاهش چهره ای مخفی شده که کسی ندیده. چهره ی پسربچه ای که با نگاهی مبهم به حرف های خ...
«دخمه ی مردگان» خوردن کروسان و تماشای برج ایفل کنار معشوقت لذت بخشه، ولی اشباحی که زیر شهر پاریس، توی دخمه های زیر زمینی کمین کردن واقعا خطرناکن. -Ziam Version- #2 in scary #3 in ziam
سرنوشت یک دانشجوی دامپزشکی با دیدن عجیب ترین گربه ی زندگیش به طور کلی عوض شد هشدار: این یک کتاب تخیلی است، اگر با بیش از حد بامزه بودن بیش از حد تخیلی بودن مشکل دارید کتاب رو مطالعه نکنید- Mpreg
اگر قرار به نماندن است؛ بی خداحافظی برو! بگذار انتظار، همان تکه نخی باشد که بعد از تو مرا وصل میکند به زندگی ...