🍭🅜🅨 🅕🅥🍭🍊єхσ
26 stories
Quixotic by evie_TM
evie_TM
  • WpView
    Reads 18,906
  • WpVote
    Votes 3,569
  • WpPart
    Parts 80
بهش میگفتن کیشوتیک! یک مرد آرمانگرا و خیالپرداز که رهبر پایین‌شهری‌های لندن شده بود. مردی که دست به جنایت زد تا عدالت رو با چنگ و دندون حفظ کنه. اون آرمانشهری ساخته که مردمش هنوز برای دسترسی به منابع طبیعی و انسانی به بالاشهری‌ها نیازمندن. رهبر پایین‌شهری‌ها هرگز اجازه نمیده مردمش با جامعه‌ای تعامل داشته باشن که توش تمامیت‌خواهی و تحریف بیداد میکنه. کیشوتیک برای رسیدن به اهدافش دیوانه‌وار جنگیده. اون در واقع تصور میکنه که با حذف و پاکسازی سیاستمدارهای لندن، می‌تونه دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنه. ~~~~~~~~~~~~~~~ - من از اول داستان به اینجا تعلق نداشتم. من فقط یه خلبان نیروی هوایی ساده بودم که رویاهام به آسمون‌ها و پرواز کردن خلاصه شده بود، نه به تبدیل کردن دنیا به جایی بهتر. من از اول به چشم مردم خاص به نظر نمیومدم. ولی یه خلبان معمولی هم میتونست چنین بلندپردازی‌هایی رو درباره‌ی تغییر دادن دنیا داشته باشه اینطور نیست؟ من حتی قبلاها برای عاشق بودن خیلی شجاع نبودم. نه به اندازه‌ی حالا. الآن انقدری شجاع هستم که عاشقت باشم بکهیون. Fiction Name: Quixotic Genre: Dystopian Fiction, Criminal, Angst, Drama, Romance, Smut, R Couple: Chanbaek, Baekyeol Status: On going~ روزهای اپدیت: پنجشنبه By Evie Frye~
Lie by byunmihee
byunmihee
  • WpView
    Reads 14,195
  • WpVote
    Votes 3,128
  • WpPart
    Parts 28
همیشه فکر می‌کردم من مثل یه جزیره‌م که با آب احاطه شده‌، با این تفاوت که دریای اطراف من، آدم‌هایی بودن که دروغ می‌گفتن. مدتی که گذشت فهمیدم در واقع این جزیره است که به خودش دروغ می‌گه، از عمق آب در‌اومده؛ ولی خودش رو خشکی می‌دونه. فقط کافیه تا سطح آب یه مقدار بالا بیاد تا جزیره کاملا غرق شه. چه اشتباهی بدتر از دروغ گفتن به خودت؟ [ChanBaek]
𑁍᪥Spiraea𑁍᪥ by fujinsasha
fujinsasha
  • WpView
    Reads 128,511
  • WpVote
    Votes 24,714
  • WpPart
    Parts 52
بکهیون علی‌رغم سختی‌ها امگای خوشبختی بود. تو یه محله قدیمی و صمیمی به همراه برادر کوچیک‌ترش زندگی میکرد و توی زندگیش فقط دنبال یک چیز بود، آرامش. منتظر بود آلفایی که از نوجوونی به‌همدیگه علاقه داشتن بهش پیشنهاد بده تا جورچین خوشبختی ناچیزش، کامل بشه. ولی همه‌چیز شروع به دگرگونی کرد و به ویرانی رسید وقتی رفتار نامزدش عجیب شد و سروکله آلفایی با عطر سدار لبنانی تو زندگیش پیدا شد... . . ‌. اسم: اسپیریا᪥𑁍 کاپل‌ها: چانبک، هونهان، چانگمین&تهیانگ ژانر: امگاورس، رومنس، درام، مافیایی (محدودیت سنی +18🔞) نویسنده: #SASHA
Hey Little, You Got Me Fucked Up [S2] by WhiteNoise_61
WhiteNoise_61
  • WpView
    Reads 24,020
  • WpVote
    Votes 4,727
  • WpPart
    Parts 68
•|☕️کـاپل: چـانبک، هونهـان، کریسـهان •|☕️ژانــر: ددی کیـنک، رمنـس، انگسـت، درام، روزمـره •|☕️ هپی انــد •|☕️نویـسنده: WhiteNoise •|☕️ کــامـل شــده ❞ پسر مو مشـکی و ریـزجثـه‌ای که تازه از زنــدان خارج شده بود با خجـالت نگاهش میکرد و چانیول نمیتونست تشخیص بده پوست سفیـد و بی‌نقـصش بخاطر نور شدید آفتاب انقدر زیـبا بنظر میرسه یا واقعا انقدر هــوس‌انگیره‼️🧸 - پــارک چانیول وکیــل 30 ساله‌‌ی بیون ایونجی - بیـــون بکهیون 16 ساله پسری که بخاطر جــرم مادرش توی زنــدان متــولد و بــزرگ شده و چیزی از دنیای بیرون از دیوارهای بلند زنـــدان نمیدونه‼️ - چانیول بعد از دیدن اون پسر با مردمک‌های لـــرزون و انگشت‌های ظـریف تصمیم میگیره به جای یتـیم‌خـونه اون رو به خونه‌ش ببره و خونـه‌ش رو تبدیل به زندان جدیـدی برای پسـر هوس‌انگیز موکلش میکنه و...🧸❝
Saving You In My Arms by HellishGirl_6104
HellishGirl_6104
  • WpView
    Reads 8,262
  • WpVote
    Votes 1,490
  • WpPart
    Parts 8
❈Saving You In My Arms ❈Genre: Omegavers, Romance, Fluff, Smut ❈Couple: Chanbaek ❈Writer: HellishGirl ❗️این داستان فصل دوم فیکشن Saving you in colors هست❗️ پارک چانیول و همسر کیوتش بیون بکهیون، بعد از دست‌وپنجه‌نرم‌کردن با تروماها و مشکلات خودشون، حالا تصمیم گرفتن رنگ دیگه‌‌ای به زندگیشون بپاشن. قبول‌کردن سرپرستی یه دختر شش‌ساله به اندازه‌ی کافی چالش‌برانگیز بود مگه نه؟ ولی یه چالش شیرین و رنگی که امیدوار بودن بتونن از پسش بربیان.
Saving You In Colors by HellishGirl_6104
HellishGirl_6104
  • WpView
    Reads 23,251
  • WpVote
    Votes 4,934
  • WpPart
    Parts 10
❈Saving You In Colors ❈Genre: Omegavers, Romance, Smut ❈Couple: Chanbaek ❈Writer: HellishGirl شاید ۸ ماه زمان کافی‌ای برای شناخت یک نفر به نظر نرسه، اما بکهیون ادعا می‌کرد که تمام زوایای آلفای مهربونش رو می‌شناسه و شاید همین باعث شد که بخواد برای تولد همسر عزیزش، سورپرایز متفاوتی در نظر بگیره، اما همیشه که قرار نیست همه‌چیز طبق برنامه پیش بره...
Before The Sunset | Complete  by mellodymew
mellodymew
  • WpView
    Reads 5,417
  • WpVote
    Votes 603
  • WpPart
    Parts 6
هشدار: مولتی‌شات حاوی اسمات سنگین و امگاورسه، ممکنه محتوا باب میل همه نباشه پس لطفا با میل و اختیار خودتون شروع به خوندن کنید. " هرچقدر می‌خوای تلاش کن لونا، اما اون امگا مال منه و مال من هم می‌مونه. دیر یا زود مارکش می‌کنم و نه تو و نه حتی الهه‌ی ماه نمی‌تونه ازم بگیرتش. " کاپل: سکای‌. ژانر: فانتزی، امگاورس، فول اسمات. روز آپ: کامل شده. ⭐️ #1 Sekai
V E N G E A N C E [S2] by TheSuperGirl6104
TheSuperGirl6104
  • WpView
    Reads 136,417
  • WpVote
    Votes 33,315
  • WpPart
    Parts 30
- پیوست ↓ همه چیز تو یه لحظه اتفاق افتاد. دست‌هام رو دور بدنش پیچیدم و وقتی به بدنم چسبوندمش انگار تکه‌ی گمشده‌ی قلبم رو دوباره بهش پیوند زدن اما من جای نگاه کردن به چشم‌های درشتش، جای دیدن لبخندی که چال لپش رو به نمایش می‌گذاشت و جای نوازش کردن پوست نرم و بی‌نقصش اون رو تو سبد گذاشتم و ترکش کردم‌. بعد از اون دیگه هیچوقت قلبم اونطوری نتپید. ༄•༊Fɪᴄᴛɪᴏɴ : تقاص ༄•༊ Cᴏᴜᴘʟᴇ : Chanbaek ༄•༊ Gᴇɴʀᴇ : Romance , Smut , Angst ༄•༊ Aᴜᴛнᴇʀ: SuperGirl
Eiva by SunShiine_88
SunShiine_88
  • WpView
    Reads 19,153
  • WpVote
    Votes 3,011
  • WpPart
    Parts 19
| ایوا | |سکای، چانبک| |رومنس، درام، اسمات| | فیک، کامل شده| |خلاصه: اوه سهون و اوه جونها، پسربچه ای که به فرزندخوندگی گرفته شده، پناه اوه جونگین هستند... پناه کسی که در عین بی پناهی، پناه خانواده سه نفرشونه... داستان دقیقا از جایی شروع میشه که جونگین، همسرش رو مجبور میکنه به جشن نامزدی چانیول هیونگ برن. جایی که سر و کله ی دوست پسر سابق جونگین پیدا میشه و جونگین قراره یه چیزهایی رو از همسر لجباز و حسودش پنهان کنه... سهون قراره چه واکنشی به گذشته عجیب و غریب همسرش نشون بده؟ سهون همسرش رو به خاطر پسرشون میبخشه و یا... |
+10 more
Serendipity ~🍀 by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 376,983
  • WpVote
    Votes 119,235
  • WpPart
    Parts 54
🌿•~خلاصه داستان ~•🌿 بکهیون عاشق زندگیش نبود ولی تلاش می‌کرد خوب زندگی کنه. هر روز صبح وقتی در گل‌فروشی کوچیکش رو باز می‌کرد به پرنده رویاهاش اجازه بلندپروازی میداد و همین بهش انرژی برای تلاش بیشتر توی تنهایی‌هاش میداد. ولی تمام نقشه‌های بکهیون با پیدا شدن سروکله دکتر پارک تو زندگیش خراب شد. دکتر بدجنسی که از همه جا تصمیم گرفت طبقه بالای گل‌فروشی بکهیون رو برای مطبش بخره. دقیق جایی که بکهیون می‌خواست توش یه کافه افتتاح کنه... و خب حالا بکهیون یکی رو داشت که ازش متنفر باشه و این از بی‌حسی یه جورایی بهتر بود نه؟ 🪴 -امیدوارم اقامت جهنمی‌ای اینجا داشته باشین. نه...در واقع امیدوارم زمین اصلا دهن باز کنه و شما و مطب زشتتون مستقیم به قعر جهنم منتقل شید. 🩺 +اگه زمین دهن باز کنه من فقط میوفتم تو خونه‌ی تو و فکر کنم خوشحالم بشم. 💢 این داستان دنیای موازی داستان دیگه من Silver and silk ئه. اگه اون رو نخونده باشید هم می‌تونید بخونیدش ولی اگه سیلور اند سیلک رو خونده باشید لذت خیلی خیلی بیشتری از این داستان می‌برید چون... باید بخونید که بفهمید نمی‌تونم توضیح بدم 😂❣️ 🪴 • فیکشن : #Serendipity 🪴 • کاپل‌ها : چانبک 🪴 • ژانر:رمنس.درام.روزمره 🪴 • محدودیت سنی : 🔞 🪴 • نویسنده : @SilverBunny 🐰