اونایی که عاشقشونم🌻⛅
11 stories
Sha Po Lang / Persian Translation by ChineseBL
ChineseBL
  • WpView
    Reads 28,566
  • WpVote
    Votes 5,105
  • WpPart
    Parts 71
✾ 𝐍𝐚𝐦𝐞 𝐍𝐨𝐯𝐞𝐥 : ↬Sha po lang ⭐️ ✾ 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 (𝐒) : ↬Priest🌷 ✾ 𝐄𝐧𝐠𝐥𝐢𝐬𝐡 𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐨𝐫 : ↬Northwest flower🌸 ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ✾ خلاصه : در دوران سلسه ی لیانگ بزرگ زندگی مردم با وجود ابزار آلات ماشینی که از سوختی به نام زیلیوجین کار میکنه راحت شده. چانگ گنگ نوجوونی که در دهکده ای مرزی زندگی میکنه و ناپدری اش تمام سال رو ازش دوره و با مادرش رابطه ی خوبی نداره و در کل تنها با دو کودک و دو برادر شن که اون رو نجات داده ان و یکیشون پدر خونده اش شده نزدیک هست. اما با حمله ی وحشی ها به خانه اش تمام زندگیش زیر و رو میشه و مشخص میشه مادر، پدر، استاد و پدرخوانده و خودش هویت دیگری دارند. ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
Myosotis by bluishstory
bluishstory
  • WpView
    Reads 30,578
  • WpVote
    Votes 7,618
  • WpPart
    Parts 5
بکهیون یک پسر درونگراست که روزگارش رو با کتاب ها و فکرکردن به چانیول میگذرونه، اون واقعا هیچ دوستی تو مدرسه نداره و نقطه مقابلش چانیول، اون یه پسر برونگرای پرسروصداست که یه اکیپ دوستی کوچیک داره اما دلیل نمیشه با بقیه رابطه دوستانه نداشته باشه این یه داستان چند شاتیه موضوع کلیشه ای داره :) اما من نوشتمش چون فکرکردن بهش حس خوبی بهم میده و فکرمیکنم الان بیشتر از هر زمان دیگه ای بهو یکم حس خوب نیاز داریم... couple: chanbaek genre: زندگی روزمره، درام، مدرسه ای
... by Chanbaekssworld
Chanbaekssworld
  • WpView
    Reads 22,893
  • WpVote
    Votes 4,807
  • WpPart
    Parts 24
Magical love by ooh_rihun
ooh_rihun
  • WpView
    Reads 18,110
  • WpVote
    Votes 3,695
  • WpPart
    Parts 24
کاپل : بکیول ، کایسو ژانر :فانتزی، فلاف، رمنس، انگست، اسمات 🔞
locked(persian Translation) by PnyFanfic
PnyFanfic
  • WpView
    Reads 91,736
  • WpVote
    Votes 15,810
  • WpPart
    Parts 34
بکهیون تازه فارغ التحصیل شده و دنبال یه شغل میگرده و وقتی یک مدیر عامل جذاب بهش پیشنهاد کاری میده در قبول کردنش تردید نمیکنه. با اینکه این شغل با شرایط عجیب و غریبی همراهه... 🗝🗝🗝 ژانر:فلاف/رومنس کاپل:چانبک/کایسو نویسنده:kkeumgi مترجم:تیم ترجمه pny ادیتور:avina پوستر:RT
Daddy Byun! by seohoo_1288
seohoo_1288
  • WpView
    Reads 3,692
  • WpVote
    Votes 416
  • WpPart
    Parts 1
Completed✅ پارک چانیول پسر معمولی و تقریبا لوسیه که با یه "شوگر ددی" اشنا میشه و زندگیش تغییر میکنه! نام: ددی بیون کاپل: بکیول (بکهیون تاپ) ژانر: اسمات، رمنس، +21 🚫بکهیون توی این فیک تاپه پس اگه دوست ندارید نخونید.🚫
My Husband's GirlFriend by BySandMan
BySandMan
  • WpView
    Reads 89,469
  • WpVote
    Votes 18,134
  • WpPart
    Parts 24
🗽 کامل شده🎠 بیون بکهیون و پارک چانیول دو سال پیش توی یه روز آفتابی به بهونه ی مسافرت، در یکی از جزایر استرالیا ازدواج کردن. ولی هیچکس جز یه سری دوستای معدود از این اتفاق خبری نداره و همه فکر میکنن دو تا دوست هم خونه ن بکهیونی که یه پچه مایه دار ولی مستقله و چانیولی که یه پسر قویه چون تموم این سالا هیچ خانواده ای نداشته و خانواده ی بکهیون تقریبا خانوادش بودند... ولی چی میشه اگر به اصرار خانواده ی بکهیون بخوان براش همسری انتخاب کنند؟
Fogbow by MauR__een
MauR__een
  • WpView
    Reads 5,721
  • WpVote
    Votes 1,389
  • WpPart
    Parts 4
« اگر یک روز فرصتش رو پیدا کنم، بهت میگم که چقدر دوست داشتنی هستی.. بهت میگم که اهمیتی نداره چقدر تلاش کنی، همیشه یک نفر هست که هیچوقت فراموشش نمیکنی.. از پرنده ی آبی برات میگم و از رنگین کمان سفیدی که تمام قلبم رو مال خودش کرده... اما برای فعلا، بیا دستهای همدیگه رو رها کنیم بیا تا میتونیم، از هم فاصله بگیریم » Genre: Romance, Slice of life, Angst پ.ن: سلام :) از آخرین باری که نوشتم مدت زمان زیادی میگذره، اما بدجوری دلتنگ بودم و بالاخره تصمیم گرفتم برای دل خودم بنویسم^^ این یه چند شاتیِ خودمونیه؛ اما اگر دوستش داشته باشید میتونه ادامه پیدا کنه. به هر حال ممنون که میخونیدش 3>
" UnderWorld "[Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 15,804
  • WpVote
    Votes 3,376
  • WpPart
    Parts 35
•¬کاپل: چانبک | هونهان | کایسو | کریسهو •¬ژانر: فانتزی | عاشقانه | اساطیری •¬خلاصه: قدرتمند ترین خدا در میان دروازده تن از برترین ها و مالک نشان ماه و خورشید بود. نیرویی در اختیار داشت که هیچ کس توان مقابله در برابرش را در خود نمیدید. اگر میخواست؛ قدرت نابودی داشت و یا حیات میبخشید! این موهبتی بود که به اون هدیه شد. و این احساس شوم، ترس نام داشت یا حسادت؟ هر چه که بود؛ بنای یک طغیان شد و آشوب، هستی را در بر گرفت! یازده خدا و الهه با یکدیگر متحد شدند و در برابرش ایستادند؛ اما هیچ یک نتوانست او را به زانو درآورد... ارس؛ با نیرنگ او را به دام کشید و با جدا کردن دو نشان ماه و خورشید، او اسیر شد؛ روحش را به قسمت های مختلف تقسیم کردند و هر تکه برای پایداری عالم، در هستی تجسم گرفت. آفرودیت تکه عشق و دو نشان ماه و خورشید را به فرمانروای جهان برین داد و امید داشت، این توازن غیر مطلق، برای مدتی باقی باشد... اما او در جسم عشق بازگشت و این بار، بکهیون تمام قسمت های روحش را بازپس خواهد گرفت؛ و آن روز، پایان جهان است! ═ ∘♡༉∘ ═ #exist 🌿