➷🔞🌃...♣♡♣...🌃🔞➹
جیمین؛با عصبانیت دستشو پس زدم و گفتم؛ چیکار داری میکنی...!!!???¿¡
جونگکوک همون جور که به من نزدیک میشد کنار گوشم اروم زمزمه کرد؛مگه نشنیدی که نباید به محدوده ی من نزدیک شد...!!!
اب دهنمو قورت دادم و با صدای لرزونی گفتم؛ خـ..خب..مـ..من، من حتما...دلیلی داشتم...
»»---->**✿❀ ❀✿**<----««
⚡🃏🎑🌊💎🏰🕧🔥💦💤⚠🔱⏳🗾🎻
ژانر؛هیجانی💦🍷ماجراجویی🔮🌲عاشقانه💕کاپلی🎹💎اسمات⚠🌊💫🏰
Genere : smut ° romance
_: فقط بگو چرا از وقتی که قرار گذاشتیم تا الان که تقریبا دو ماه می شه من تاحالا قیافه تخمیشو ندیدم؟!
_: اون الان برای یه دادگاه مهم رفته آمریکا. تا یکم دیگه کاراش درست میشه بر می گرده!
_: برام مهم نیس کی کاراش راست و ریس میشه. فقط به اون جون جانگوک عوضی بگو اگه تا دو روز دیگه اینجا نبینمش...دیگه حقی نداره حتی اسممو بیاره!
نام: The Future is ours
آینده مال ماست
مترجم: Athena_Archer
زوج: کوکمین
وضعیت: کامل
حدود تعداد کلمات: ۱۷،۰۰۰
ژانر: عاشقانه، اسمات، فلاف و انگست _ (Canon)
(دنیای واقعی بیتیاس)
Credits/Original Author: Namakemono (ao3)
Original link in the last part
Completed♥️🗝
بخشی از فیک:
"بس کن بس کن چرا فکر میکنی سختی که تو تحمل کردی و من تحمل نکردم چرا همچین فکر مسخره ای میکنی؟ به همون اندازه ای که تو سختی کشیدی منم کشیدم ، من و ببین ! تو باعث شدی من اینجوری بشم..اینی که میبینی جلوته هیولایی که خودت از من درست کردی .....
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
"بازی با کلمات چیزی رو تغیییر نمیده ، قلب شکستم رو فقط با اثبات کردن دوست داشتنت میتونی ترمیم کنی"
_______________________
"بیا خوده حرومزادش اومد ....
"ب.کشم"
جیمین به سختی گفت لبخند لرزونی زد با نفرت به چشمای اون مرد نگاه کرد
هر لحظه کمبود اکسیژن بیشتر به بدنش فشار میاورد احساس خفگی بهش دست میداد
پارک با دیدن پررویی جیمین بیشتر حرصش گرفت حلقه دستاش رو دور گردن پسرک تنگ تر کرد و محکمتر اون رو به سمت زمین فشرد