sarina-2006's Reading List
10 stories
🐺🍼 Your Man Calls Me Daddy 🍼🐺 by WhiteNoise_61
WhiteNoise_61
  • WpView
    Reads 287,546
  • WpVote
    Votes 38,917
  • WpPart
    Parts 20
•|🖇Fiction: مــــردت ددی صــدام میـکنه Your Man Calls Me Daddy •|🖇Couple: KookV •|🖇Gener: DaddyKink.Omegavers.Smut.Romance •|🖇Writer: WhiteNoise جئون جونگکوک آلفای تتوآرتیست 38 ساله‌ایه که 900K فالوور توی اینستاگرام داره و پستاش میلیونی بازدید و لایک میخورن چون لعنت که اون یه ددی واقعیه و این رو حتی عکساش ثابت میکنن🥩🍷 کیم تهیونگ امگای 20 ساله‌ای که پیج مخفی اینستاگرامش که داخلش عکسای بیبی‌بوییش رو به اشتراک میذاره 120K فالوور داره🥥🍧 اون اتفاقی پیج جئون جونگکوک رو پیدا میکنه و چی میشه اگه آیدیِ بیوی پیجش رو لمس کنه و با دنیای هورنی جئون جونگکوک آشنا بشه؟🩸🍓 سرنوشت چطور قراره اونارو سر راه هم قرار بده؟💘🥤
My pink snowflake by Eliw_vk7
Eliw_vk7
  • WpView
    Reads 157,021
  • WpVote
    Votes 16,999
  • WpPart
    Parts 19
دونه برف صورتیم جونگکوک اُمگایی طرد شده از سمت خانواده‌اش که طی یه تصمیم برای همیشه شناسنامه‌اش و به بتا تغییر میده و رایحه‌‌ و دوران هیت‌اش و با داروهاش کنترل میکنه؛ ولی چه اتفاقی می‌افته اگه یه روز داخل بار وقتی نوشیدنی میخوره به دوران هیتش نزدیک بشه و قرص کاهنده‌اش همراهش نباشه؟ . -اون فورمون‌های لعنتیِ شیرینت و کنترل کن امگا وگرنه قول نمیدم کاری باهات نداشته باشم. Couple:vkook-namjin Genre:omegaverse-fluff-Romance-Smut
𝕾𝖙𝖔𝖓𝖊 𝕻𝖗𝖎𝖓𝖈𝖊 by Rinamoomoon
Rinamoomoon
  • WpView
    Reads 7,103
  • WpVote
    Votes 1,232
  • WpPart
    Parts 43
×تا اطلاع ثانوی متوقف شده! شاهزاده سنگی، این لقبی بود که بهم داده بودن. خدمه قصر، وزرا، سربازا و هرکسی که باهام برخورد کرده بود. ولی وقتی پدرم (امپراطور) مرد؛ شاهزاده هم مرد. جاش یه هیولا زاده شد. هیولایی که قرار نبود به کسی اجازه بده تحقیرش کنه. نمیزارم با من مثل پدرم رفتار کنن. نمیزارم منو هم مثل اون بازیچه خودشون کنن. وقتی هیولای درونم بیدار شد؛ همه چیزو سیاه و سفید میدیدم. آدما یا دشمن بودن یا خدمتگذار. ولی بعد تو از اون در تو اومدی و همه محاسباتم بهم ریخت. Couple : yoongi x girl _ Namsa Genre : historical, romance Update : every Wednesday "تو این جنگ مهم نیست مقام کی بالاتره. مهم اینه که قدرت کی بیشتره."
𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎 |✨| 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 * by IMXNEUL
IMXNEUL
  • WpView
    Reads 177,868
  • WpVote
    Votes 27,863
  • WpPart
    Parts 43
༈ 𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎 ༈ { هرزه } ~فصل یک کامل شده فصل دوم هم کامل شده~ 𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛 ⌇ 𝑦𝑜𝑜𝑛𝑡𝑎𝑒 𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑠𝑒 , 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 , 𝑆𝑚𝑢𝑡 -"عشق برات کافیه؟" -"عشق تنها چیزیه که کنترلم میکنه" .... -1 #𝑡𝑎𝑒𝑔𝑖 -1 #𝑆𝑚𝑢𝑡 -1 #𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛 -1 #𝑝𝑎𝑟𝑘𝑗𝑖𝑚𝑖𝑛 -1 #𝑗𝑢𝑛𝑔𝑙𝑜𝑜𝑘 -1 #𝑗𝑖𝑘𝑜𝑜𝑘 -2 #𝑝𝑎𝑟𝑘𝑗𝑖𝑚𝑖𝑛 -2 #𝑗𝑖𝑘𝑜𝑜𝑘 -4 #𝑡𝑎𝑒𝑔𝑖 -5 #𝑗𝑖𝑘𝑜𝑜𝑘 -5 #𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛 -6 #𝑝𝑎𝑟𝑘𝑗𝑖𝑚𝑖𝑛 -7 #𝑗𝑖𝑘𝑜𝑜𝑘 -7 #𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛
Sunk in the fall by yukieygjm
yukieygjm
  • WpView
    Reads 2,695
  • WpVote
    Votes 538
  • WpPart
    Parts 5
[کامل شده] کاپل: یونمین، ویکوک ژانر: عاشقانه، تخیلی، فانتزی، درام *ایده گرفته از انیمیشن تینکربل*
Dragon by yukieygjm
yukieygjm
  • WpView
    Reads 21,199
  • WpVote
    Votes 4,218
  • WpPart
    Parts 31
[کامل شده] تهیونگ ناخواسته درگیر قدرت آتشی میشه که مردم از اون میترسن و این اوج فاجعه نیس.. همه چیز اونقدرا هم بد نیس تا اینکه سر کله دختری پیدا میشه و اونو هم گروهی هاش رو به یه دنیای دیگه میبره کاپل : ویکوک، نامجین، سپ (فرند شیپ)، یونمین *همه ممبرای بی تی اس شخصیت اصلی هستند* ژانر : تخیلی، عاشقانه، هیجانی، رازآلود، کمی اکشن
Dark game - Se2 by yukieygjm
yukieygjm
  • WpView
    Reads 25,434
  • WpVote
    Votes 3,067
  • WpPart
    Parts 30
[کامل شده] چه میشود اگر او نتواند بازی تاریک را اجرا کند؟ کاپل : مین یون، کوکوی، نامجین، هوسوک و دختر ژانر : جنایی، هیجانی، راز آلود، عاشقانه، اسمات تیزر: https://youtu.be/QZlt4cDaXKA
Last Angel (Rule s1) by sarina-2006
sarina-2006
  • WpView
    Reads 18,535
  • WpVote
    Votes 1,752
  • WpPart
    Parts 22
Rule:«Reconstructed of past» Gener:Romance,Angst,BDSM,Fantsy,Kink,+18 دستور:«بازسازی گذشته» ژانر:عاشقانه,غمگین,بی دی اس ام,فانتزی,کینک,+18 خلاصه فیک:جیمین پسری که توسط ناپدریش اذیت میشه,پسری که بعد از 23 سال با شش پسر دوست میشه,کسی که فکر میکنه مادرش به پدرش خیانت کرده و باعث مرگشه... چی میشه اگه دوستاش برده شیطان باشن؟چی میشه مادرش یه فرشته عاشق باشه؟چی میشه چشم اهریمن دنبال جیمین باشه؟ قسمتی از فیک: به جی هوپ نگاه کردم رو صورتش طرح های ترسناکی بود که به رنگ قرمز و سیاه بودن جی هوپ تقریبا منو به سمت اون عمارت میکشوند بلاخره سکوت بینمون و شکوندم حالم خیلی بد بود بزور حرف زدم:ه..هی.هیون..هیونگ...م..ما...ک..کجا..می...میریم با چهره ترسناکش بهم نگاه کرد و پوزخندی زد :نترس جیمین شی داریم میریم خونه ما! اما لحنش تسکین دهنده نبود انگار داشت تهدیدم میکرد +ه..هیو..نگ...من......و..برگ..ردون نمیتونستم راه برم میترسیدم,هر لحظه به اون عمارت ترسناک نزدیک تر میشدیم جی هوپ خودشو به من چسبوند و تو گوشم زمزمه کرد:به خونه خوش اومدی جیمین! *** جیمین فهمید که بازم خراب کرده حرفی نزد که جونگکوک عصبی تر داد زد :تو احمق منو چی صدا کردی؟ جیمین با ترس گفت:متا.... کوک با یه پوزخند از روی حرصش گفت:اگه یکبار دیگه این کلمه رو بگی زبونتو میبرم تا دیگه نتونی متاسفم..