SILENT | Namjin
سکوت، چیزی نبود که آزارش بده. بهش عادت کرده بود و اون رو جزئی از خودش میدونست. -Namjin story✔ Started: October 2019 Finished: Agust 2020
سکوت، چیزی نبود که آزارش بده. بهش عادت کرده بود و اون رو جزئی از خودش میدونست. -Namjin story✔ Started: October 2019 Finished: Agust 2020
(متوقف شده) - غم زیباست و منشأش مقدس. کیم تهیونگ. - ژانر: رمنس، درام، اکشن، برشی از زندگی. - کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین. start: 2020, october 13. (درحال ویرایش...)
×یونگی اونا ما رو اوردن زندان تا اعداممون کنن چون فقط عاشق همیم؟ +عشق زجره..مخصوصا اگه بی گناه گرفتارش بشی! داستان کوتاه~ کاپل : sope
فن فیک تخیلی! باری دیگر لندن در خاکسترهایی از وحشت غرق میشود و این دفعه باید همه تقاص پس بدند نه بلکه چندتا دختر بلکه همه موجوداتی که حتی از وجودشون توی کتاب هم میترسیم درست جلوی روی ما گلوی دیگران رو پاره میکنن موضوع:ومپایری,اکشن,رمانتیک شخصیت ها: کریستین استوارت (جادوگر) بیاتریس فوربس ویکتوریا سالتزمن کیتلین جانس...
نام فیک: یه قصه برام بگو📖 ژانر: ددی کینک،درام،اسمات🔞 کاپل: کوکمین👨❤️💋👨یونمین،نامجین وضعیت: کامل شده نویسنده: King Ripper🍷
پاترمور فارسی🔥 هر مطلب جالب و دونستنی که توی پاتر مور گذاشته شه ترجمه میکنم و اینجا میزارم. فکتهایی از خود فیلم و کتابهای هری پاتر هم هست که فقط یه پاتر سفت و سخت توجه میکنه.🔮 please enjoy yourselves PotterHeads🌌
❝I want you for worse or for better. I would wait forever and ever...❞ Elizabeth Reething is a Ravenclaw: polite, intelligent, curious, and best friends with Draco Malfoy. She just so happens to be the target of Harry Potter's unconditional affection, an affection that pushes even her best attempts at being polite and...
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد...
+"نمیدونم چی شد.... دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم. مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟" -"چرا پا گذاشتی تو زندگیم؟چرا یهو پیدات شد و زیر و روم کردی؟ من فقط فرشته ی عذابت بودم؛ چرا اومدی و فرشته ی نجاتم شدی..؟" <><><><><><> قلب یک هیولا، حکا...