best
167 stories
🍷𝘙𝘦𝘥 𝘞𝘪𝘯𝘦🍷 by Hyun_L_1485
Hyun_L_1485
  • WpView
    Reads 4,123
  • WpVote
    Votes 474
  • WpPart
    Parts 3
بکهیون قرار بود فقط یه گپ ساده با عشق دیرینه‌ش داشته باشه. اما چانیول شرابش رو روی بک میریزه و گپ سادشون تبدیل میشه به.... ************* داری باهام چی‌کار میکنی؟ جالب بود که فکر هردوشون همین جمله‌ست. -کاری نمی‌کنم... -می‌کنی. داری یه کاری میکنی که خودداریم رو از دست بدم. -تو پارک چانیولی؟ -پارک چانیولی که حس‌می‌کنه دیوونه بیون بکهیون شده. -دیوونه خودم یا بدنم؟ بک درحالی زمزمه کرد که فاصله نزدیکی با لبهای مرد داشت و همزمان موهای کوتاه پشتِ سرش رو نوازش می‌کرد. -کی می‌دونه؟! -تو می‌دونی 🍷این یه سه پارتی کوچولوعه🍷 ************* 𝐍𝑎𝑚𝑒 ➪ 𝖱𝖾𝖽 𝖶𝗂𝗇𝖾🍷 𝐆𝑒𝑛𝑟𝑒 ➪ 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖲𝗆𝖺𝗍. 𝐂𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒 ➪ 𝖢𝗁𝖺𝗇𝖻𝖺𝖾𝗄. 𝐖𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 ➪ Hyun_L_1485
Red Sneakers by AmorTeam
AmorTeam
  • WpView
    Reads 585
  • WpVote
    Votes 174
  • WpPart
    Parts 1
بکهیون باورش نمیشد! چطور یه نفر جرئت کرده بود رو تخت خواب فروشگاه هیس بخوابه؟! اونم تخت خواب ویترین! باید از حراست فروشگاه میخواست اون دیوونه رو بیرون بندازن یا شایدم میشد اینبارو استثناء در نظر گرفت... آخه اون پسر خیلی خوش قیافه بود! Couple; Chanbaek Genre; Fluff, Comsdy, Romance Translator; Bᴀʜᴀʀ Telegram channel: AmorFiction
Gone With The Sea by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 78,795
  • WpVote
    Votes 19,447
  • WpPart
    Parts 21
بابام یه ماهی فروش بود که بوی گند لباسش اجازه نمیداد شب ها تن برهنه مادرم رو در آغوش بکشه،یا بوسه خوش آمد من رو برای بعد از کار داشته باشه. این شد که یه روز وقتی پدرم احساس کرد به اندازه کافی برای «داشتن » بزرگ شدم دستشو رو شونه هام گذاشت و زمزمه کرد "نقاش شو پسرم، و تن برهنه اون کسی که دوسش داری رو ثبت کن ،ماهی فروش ها حق عاشق شدن ندارند" اما من دیدمش،یه جایی میون جسد هزاران ماهی. (چانبک)
🍩Memento  S  Ash Full🍩 by pania_fiction
pania_fiction
  • WpView
    Reads 35,619
  • WpVote
    Votes 6,933
  • WpPart
    Parts 18
‌‌༺•✿ Memento s Ash Full✿•༻ ♥️ 🏹ژانر : عاشقانه . درام . ♥️ 🏹کاپل : چانبک ♥️ 🏹نويسنده: Scarlet ♥️ 🏹خلاصه : خانواده ی گرم و صمیمیه بکهیون شامل باباهاش "کریس و سوهو" و داداش های کوچکترش " کیونگ سو ،سهون و کای " میشه همینطور هم عشقی که چهارسال پیش خونه رو ترک کرده . حالا بکهیون تصمیم گرفته اون عشق رو به خونه برگردونه . برای خوندن داستان زندگیش پای صحبت های شیرین بکهیون بنشینید ༺•✿ pania_fiction ✿•༻
.• 𝙈𝙖𝙮𝙗𝙚 𝙒𝙞𝙩𝙝 𝘼 𝘾𝙪𝙥 𝙊𝙛 𝙘𝙤𝙛𝙛𝙚𝙚 •. by jasmine_park6104
jasmine_park6104
  • WpView
    Reads 9,447
  • WpVote
    Votes 1,162
  • WpPart
    Parts 1
☕️﹌⃜﹌⃜﹌⃜𖥸🏀📸𖥸﹌⃜﹌⃜﹌⃜☕️ ☕ وانشات: شاید با یک فنجان قهوه 🏀 ژانر: رمنس، درام، اسمات. ☕ کاپل: چانبک 🏀 وضعیت: کامل شده ☕️﹌⃜﹌⃜﹌⃜𖥸🏀📸𖥸﹌⃜﹌⃜﹌⃜☕️ با عشق برای روز چانبک 💕
Sweet Sin by mephlix
mephlix
  • WpView
    Reads 1,536
  • WpVote
    Votes 108
  • WpPart
    Parts 1
Couple: Chanbaek Gener:‌ DaddyKink. Smut. Romance. Writer: Frozen, _بوی خوبی میدی ... بی اراده ناله‌ی آروم و ضعیفی از بین لبای بکهیون بیرون اومد و انگشت هاش بین موهای دوست پسرش گم شد ..لب سرخ بالاییش از لب پایینش فاصله داشت تا سعی کنه اکسیژن به ریه‌هاش بکشه ..میتونست پوزخند همیشگی چانیول و به خوبی روی لبای کوفتی و خوش طمعش حس کنه و ازش متنفر بود. کفه دسته چانیول به حالت ماساژو آروم روی پهلوهای بک حرکت کرد و پایین تیشرتش تا لپای نرم باسنش بالا اومد و فاک ..چانیول میخواستش. بکهیونم همین خواسته رو داشت و چه بد که به خوبی تک تکه نگاه و همینطور واکنشای دستیار کوچولوش دستش بود .. _تو همینی بکهیون، یه هرزه ی نیازمند به لمس هامو منم که چارهای ندارم، دارم ؟بدن کوچولوت برای همین بین دستای منه. همینجا و همینقدر بی دفاع !
💭📱Lost and Found📱💭 by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 25,527
  • WpVote
    Votes 4,367
  • WpPart
    Parts 3
"میدونی چی منصفانه نیست؟اینکه شیش ماه رو یه احمقی کراش پیدا کردی که رفتن تو در و دیوار رو به رفتن توی بغل تو ترجیح میده!!!" 📱 #LostandFound 📱ژانر: رمنس.کمدی.اسمات 📲محدودیت سنی : NC18+ 📱کاپل: چانبک 📲نویسنده : سیلوربانی 🐰🌿🌸
ɪ'ᴍ ɴᴏᴛ ᴀ ᴘɪᴇᴄᴇ ᴏꜰ ᴄᴀᴋᴇ by maniafic
maniafic
  • WpView
    Reads 13,731
  • WpVote
    Votes 2,904
  • WpPart
    Parts 17
توی خونه ی اقای پارک همه خوشحالن. کبودی ها روی تن بک لبخند میزنن. ته مونده سیگار لا به لای کیک عصرانه و تصویر چانیول داخل اینه. اون هم خوشحال بود. با چشم های سرخ و گود افتاده از کم خوابی و لبخندی که چند قطره اشک روش چکیده. ____________ . . اون به زیبایی و لطافت یک زن بود با اندامی مردانه. قلبش میتپید، با چهره ای مرده. بوی خون میداد. بوی ترس میداد. بوی زندگی، بوی مرگ. اون همه ی تناقض ها رو در خودش داشت و چان رو میبلعید. به اتش میکشید.. کامل شده چانبک انگست، اسمات، سایکوتیک
Feverish by itIsZayne
itIsZayne
  • WpView
    Reads 743
  • WpVote
    Votes 91
  • WpPart
    Parts 2
فکرش به سمت چانیول رفت، اون مرد دیوونه کننده، مردی که بعد از ۳ سال تنها بودن نظرش رو جلب کرده بود، اونها بعد از سومین قرارشون تصمیم گرفتن سکس کنن و خب توی اون شب هات، بکهیون متوجه سلطه گر بودن پارتنرش شد و خیلی زود فهمیدن که اونها مکمل هستن و بکهیون از زیر سلطه بودن خوشش میاد. وان‌ شات bdsm. منتظر نظرات و کامنت هاتون هستم. چنل ارتباطی در تلگرام writersfic.
➘ Safeless Home ➚ #full by _Leviathan_Fiction_
_Leviathan_Fiction_
  • WpView
    Reads 6,295
  • WpVote
    Votes 1,041
  • WpPart
    Parts 29
اگه از بکهیون بپرسن، تو یه روز بارونی، نجاتش رو تو چشم‌های سرخ مرد بلند قد با موهای فر بلوندی پیدا کرد که خون آدم‌هارو تا آخرین قطره‌اش می‌نوشید و بازهم میتونست قلب رئوفی داشته باشه. چون خودش مثل خدا بزرگ بود اما قلبش فقط به اندازه‌ی اون مرد جا داشت. "بکهیون؛ تنها وارث خاندان مافیایی رینا که به‌خاطر نقص مادرزادیش ننگ شمرده میشد از ضعف قدرت میسازه و همه رو به پرستش و وحشت وامیداره‌. این داستان تا جایی ادامه پیدا میکنه که "خدا" شه." ❌اگر روحیه‌ی حساسی دارین داستان رو شروع نکنین❌ 🕸ғιcтιoɴ: #safeless_home خانه ناامن 👣 coυple: chanbaek 👣 ɢeɴre: Mystery-smut-supernatural- tragedy +21🚫 🕸 ᴀᴜᴛʜᴏʀ: @yasibbh 🕸 𝙲𝚑𝚊𝚗𝚗𝚎𝚕: AnDimo Fiction