Error404
12 stories
Cambion de angels0nfire
angels0nfire
  • WpView
    Leituras 1,727
  • WpVote
    Votos 396
  • WpPart
    Capítulos 41
سیاهی هم با درصد کمی از سفیدی ساخته شده، حتی بدترین آدم ها میتونن ذره ایی خوبی دورشون داشته باشن؟ مارک هنوز قصد مردن نداشت و جه بوم همیشه شکارش رو بدست می‌آورد. کدوم قوی تره؟ روشنایی یا تاریکی کاپل :مارکبوم/مارکجین ژانر :ماورالطبیعه، اسمات، جنایی
《Kingdom Of Blood》 de Mahnior97
Mahnior97
  • WpView
    Leituras 803
  • WpVote
    Votos 121
  • WpPart
    Capítulos 7
‌⚜ Kingdom Of Blood🩸‌⚜ . . . ‌صدای بم و مردونه ی والاروس توی سالن پیچید... نیشخندی زد : -به عمارت والاروس خوش اومدید.. طعمه های تازه وارد...! جین یونگ که تا اون لحظه ساکت به روبروش خیره شده بود، با حرف و صدای والاروس، سرشو بلند کرد و به تاریکی ای نگاه کرد که صدا از اونجا میومد.. کلماتی که والاروس به زبون آورده بود اجازه ی دقت کردن به صداش رو، به جین یونگ نداد..! -طعمه؟!.... ••••••••••••••••••••••••••••• جین سریع نگاهشو گرفت و سرشو انداخت پایین.. دقیقا سینه ش داشت مثل همون پسره‌ی توی فیلم، تند تند بالا پایین میشد.. دستشو گذاشت رو قلبش... صحنه ای که دیده بود به سرعت از جلوی چشماش میگذشت... صحنه ای که یه پسر دیگه به اون پسر حمله کرد و شروع به فرو کردن دندوناش با بی رحمیه تمام توی رگ گردنش کرد.. و پاشیدن خون توی صورت جفتشون... و صدای جیغ و فریاد اون پسر که طبیعتا از درد بود... "-وای..خدایا..این دیگه چه بلاییه.. این دیگه چیه..این.. حتی از مردن هم دردناک..تره..." لباشو روهم محکم فشار داد تا لرزش کمشون از ترس رو پنهون کنه.. اصلا توی حالی نبود که بخواد اطرافشو چک کنه تا ببینه بقیه به چه روزی افتادن!... ••••••••••••••••••••••••••••• با تو دهنی ای که از یونگجه خورد، بهت زده حرفشو قطع کرد.. لباش از
🎲قربانی( victim)🎲 de 2020Honey2020
2020Honey2020
  • WpView
    Leituras 6,237
  • WpVote
    Votos 1,666
  • WpPart
    Capítulos 31
‌شاید شما این جمله رو شنیده باشید که دنیا دارای کارماست. هر رفتاری که انجام بدیم در زمانی که هرگز تصورش رو ندارید به سمت شما برمی گرده؛ جمله ای که جی بی با تمام وجودش اون رو درک کرد. درست وقتی که فکر می‌کرد زندگی روی خوشش رو بهش نشون داده سایه تاریک حماقت نوجوانیش تمام خوشبختیش رو نابود کرد. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حتی درشیرین‌ترین رویاهایش تصور نمی‌کرد که چرخش مهرهای سرنوشت او را روبه روی کابوس دوران دبیرستانش قرار دهد ولی حالا بازی تقدیر دوباره آنها را روبه‌روی هم قرار داده بود ولی با یک تفاوت شیرین و دلپذیر اینبار حالا کسی که ترسیده بود او نبود، اینبار کسی که قرار بود ضربه بخورد و التماس کند و به زانو بیافتد و طلب رحمت کند طراح جوان روبه رویش بود نه او... - تعجب نکن من واقعا و بدون شوخی به خاطر حضورت در این شرکت خوشحالم چون بهم یه فرصت مناسب برای جبران می ده؛ بلاخره یه ماجرای بین من تو هنوز ناتموم مونده؛ داستانی که خیلی وقته نقش قربانیش خالی مونده. - نه بهت اجازه نمیدم‌ تو این بازی هر سازی که زدی باهاش رقصیدی... تحقیرم کردی ... کتکم زدی... بهم توهین کردی... این یکی نه از روم برو کنار .. 🎲ژانر : عاشقانه/درام/کل کلی/اسمات 💗کاپل: یوگبوم / مارکجین 🌀نویسنده : Honey
IDENTITY de ImNiRa
ImNiRa
  • WpView
    Leituras 5,359
  • WpVote
    Votos 824
  • WpPart
    Capítulos 37
" یه زمان تو رو بهتر از خودم میشناختم، همه چیزت رو میدونستم،ولی الان هیچی ازت نمیدونم، دیگه اون جه‌بوم نیستی، نمیشناسمت... تو کی هستی؟!" " این سوال منم هست، تو کی هستی پارک جین‌یونگ؟"
snapchat || JINSON de syringeblade
syringeblade
  • WpView
    Leituras 6,274
  • WpVote
    Votos 292
  • WpPart
    Capítulos 12
"baby kiss me through da phone" "your homosexuality is scaring me now"
ғᴀʟʟɪɴɢ ɪɴ ʟᴏᴠᴇ ᴡɪᴛʜ ᴀɴᴏɴʏᴍᴏᴜs kyg x pjy de bubblejinyoung
bubblejinyoung
  • WpView
    Leituras 51,183
  • WpVote
    Votos 3,055
  • WpPart
    Capítulos 24
In which Park Jinyoung receives a message from a stranger. xoxo → Pairing: ᴊɪɴʏᴏᴜɴɢ x ʏᴜɢʏᴇᴏᴍ → boy x boy → English is not my first language, so there might be a lot of grammar and spelling mistakes. I hope you can still enjoy the story. → Inspired by many different stories ©cuddlejinyoung
The Pleasant Mission de ImNiRa
ImNiRa
  • WpView
    Leituras 483
  • WpVote
    Votos 60
  • WpPart
    Capítulos 1
•°جین‌یونگ حتی توی خوش‌شانسی هاش هم خیلی بدشانس بود•°• •°•[ ایم جه‌بوم رو میشناسی؟؟همون بازیگره. دیشب منیجرش اومد و ثبت نامش کرد برای بدنسازی. کلی تعریف باشگاهمون رو شنیده بود، پس آبرومون رو حفظ کن جین‌یونگ، فهمیدی؟؟... از طرفی اگه بتونی در برابر این پسره‌ی جذاب همه چی تموم، جلوی خودتو بگیری و گی بودنت رو لو ندی، مطمئن میشم حق با تو بوده و بهت تهمت زدن و دیگه اخراج نمیشی!]•°•
-𝙁𝙡𝙖𝙫𝙤𝙧- de CastleaInUtopia
CastleaInUtopia
  • WpView
    Leituras 616
  • WpVote
    Votos 129
  • WpPart
    Capítulos 3
' ازت ممنونم که کنارمی پارک جین یونگ.' جه بوم یدفعه ای گفت. ' منظورت چیه هیونگ؟! ' جین یونگ متعجب جواب داد. ' تو منو کامل میکنی. ' جه بوم گفت چون حقیقت رو خوب میدونست، توی این مدت قلب جه بوم بخاطر اتفاقات مختلف هر لحظه سردتر شده بود و حتی خودش هم متوجهش نبود اما این جین یونگ بود که سریع به داد قلب بیچاره اش رسیده بود و اونو داخل اجاق گاز عشقش گرم کرده بود . ' کامل میکنم؟! مثل چی؟ ' جه بوم واقعا نمیدونست باید خودشون رو به چی تشبیه کنه، اما یکم بعد فهمید و اینبار ذهنش جواب رو گفته بود، اونم داشت عاشق جین یونگ میشد؟! : 'خوب، من یه توت فرنگیِ آبکی و بد مزه بودم که تو اومدی و بهم شکر و کلی چیز خوشمزه ی دیگه اضافه کردی و حالا ما کنار هم دیگه یه لیوان اسموتی خوشمزه ایم. '
"ژانوس"  de JLove_0992
JLove_0992
  • WpView
    Leituras 4,075
  • WpVote
    Votos 623
  • WpPart
    Capítulos 20
ژانوس، الهه آغاز ها و پایان هاست . خلاصه فیک: جین یونگ پسر خونده یکی از نخبه های معروف کره، توسط گروهک جدیدی که اخیرا برای بدست آوردن چیزی، چندین نخبه رو ترور کردن، بجای پدرخونده ش گروگان‌ گرفته میشه. "جف"، برای زنده نگه داشتن جین یونگ توی گروهکش، اون رو وارد دنیای کثیف خودش میکنه و ایم جه بوم، بازرس پرونده ی جف، برای کشتنش تلاش میکنه...! چی میشه اگه بازرس پرونده ی قتلت، قاتلت باشه؟ __________________________ +اگر بخاطر یک کار پشیمون باشم زنده نگه داشتن توئه جین یونگ .باید تیر خلاص رو میزدم ! -حالا پشیمونی چون دارم وجدانت رو بیدار میکنم . +اشتباه میکنی .الان پشیمونم چون داری من رو به انجام کارهای بد تری سوق میدی تا بهت ثابت کنم روی من تاثیری نمیذاری ! 🎭JJP __________________________ بکهیون خورشیدِ بالای گودال بود . مقتدرانه میتابید و چانیول تهِ گودال هربار عاشقانه تر از قبل میپرسیدش ... روز تاریک شدن خورشید بالای سرش رو میدید ‌. روزی رو میدید که دستهای سیاهش رو سمت اون نور بلند میکنه و پایین میکشتش . 🎭CHANBAEK __________________________ _Janus_🪐 🎭gener: romance/smut/angst/mystery 🎭author: JLove
ماه آبی de MSY454
MSY454
  • WpView
    Leituras 2,384
  • WpVote
    Votos 473
  • WpPart
    Capítulos 20
‌📚مینی فی‍ک : #ماه_آبی 🌀 کاپل : جی جی/ مارکسون/یونگبم 🍰ژانر : عاشقانه/ماورایی/تخیلی/رازالود/خون آشامی/ گرگینه ای (امگاورس)/ هیربد 🗓 روز آپ : شنبه (دوهفته یکبار) ✒️نویسنده: #Myoungyung ●○●○●○● نگاه خيره اش روي اون لبهاي سرخ اشتباه نميکرد .. با مکثي که کرد دندونهاي نيشش لحظه اي بزرگتر از حالت عادي شدن و بعد ادامه ي حرفاش بود که به گوش جينيونگ ميرسيد _من ايم جه بوم ي خون آشامم. + ت..تو با من شوخي ميکني؟ .. خون .. خون آشام. _ مطمعنم تو ديدیشون... نيشهاي تشنه ام رو .. بوي خونت مست کننده است. ***** اگه جه بوم باهاش مثل ی آشغال برخورد نمیکرد و کتکش نمیزد و حتی آدم ترسناکی نبود اینکه اون بعضی اوقات از خونش بخوره خیلی بهتر از زندگی توی انبارهای بار و یا خونه ی پدر الکلیش بود .. البته تا وقتی که راز لعنتیش راز باقی میموند ***** _ مشکلی پیش اومده آقای وانگ؟ + مشکل؟! ... دقیقا داری چه غلطی میکنی؟ _ من؟ +آره تو ... اینجا چیکار میکنی؟ _ برگه هامو جمع میکنم .. ببخشید اگه زیاد توی سالن موندم داشتم فکر میکردم و اینا هم پخش پلا شده بودن ... معذرت میخوام فکر نمیکردم ایرادی داشته باشه. + سالن و برگه چه کوفتیه ... تو احمقی یا خودت رو زدی به اون راه. _ نمیفهمم شما از چی حرف میزنید .. میشه مستقیم حرفتون رو بزنید. + مستقیم؟ گمشو. _ بله؟؟؟؟ + مستقیم گفتم