The catchiest stories 🧚
6 stories
My Husband's GirlFriend by BySandMan
BySandMan
  • WpView
    Reads 89,180
  • WpVote
    Votes 18,104
  • WpPart
    Parts 24
🗽 کامل شده🎠 بیون بکهیون و پارک چانیول دو سال پیش توی یه روز آفتابی به بهونه ی مسافرت، در یکی از جزایر استرالیا ازدواج کردن. ولی هیچکس جز یه سری دوستای معدود از این اتفاق خبری نداره و همه فکر میکنن دو تا دوست هم خونه ن بکهیونی که یه پچه مایه دار ولی مستقله و چانیولی که یه پسر قویه چون تموم این سالا هیچ خانواده ای نداشته و خانواده ی بکهیون تقریبا خانوادش بودند... ولی چی میشه اگر به اصرار خانواده ی بکهیون بخوان براش همسری انتخاب کنند؟
Myosotis by bluishstory
bluishstory
  • WpView
    Reads 30,439
  • WpVote
    Votes 7,605
  • WpPart
    Parts 5
بکهیون یک پسر درونگراست که روزگارش رو با کتاب ها و فکرکردن به چانیول میگذرونه، اون واقعا هیچ دوستی تو مدرسه نداره و نقطه مقابلش چانیول، اون یه پسر برونگرای پرسروصداست که یه اکیپ دوستی کوچیک داره اما دلیل نمیشه با بقیه رابطه دوستانه نداشته باشه این یه داستان چند شاتیه موضوع کلیشه ای داره :) اما من نوشتمش چون فکرکردن بهش حس خوبی بهم میده و فکرمیکنم الان بیشتر از هر زمان دیگه ای بهو یکم حس خوب نیاز داریم... couple: chanbaek genre: زندگی روزمره، درام، مدرسه ای
10080 by AEYCHAN
AEYCHAN
  • WpView
    Reads 210,369
  • WpVote
    Votes 7,167
  • WpPart
    Parts 3
Chanyeol wanted a divorce. Baekhyun asked for a week.
𝗕𝗹𝗮𝗰𝗸 𝗥𝗼𝘀𝗲 ᵏᵒᵒᵏᵛ by yelital
yelital
  • WpView
    Reads 41,451
  • WpVote
    Votes 6,826
  • WpPart
    Parts 11
𝙧𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 - 𝙛𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 یک عاشقانه‌ی سیاه، میان جادوگر و جادوگرکُش... ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ رز سیاه برای تو، رقص لب هام به روی لب‌هات بود. رز سیاه برای تو، نبض دلپذیر نفس‌هام زیر گونه‌هات بود. رز سیاه برای تو، عشق بود، خاطره بود، زندگی بود، اما، رز سیاه برای من، فقط یه گل سیاه، از جنس تاریکی بود..!
Haven [Kookv, Yoonmin] by thatnaomi
thatnaomi
  • WpView
    Reads 24,496
  • WpVote
    Votes 2,796
  • WpPart
    Parts 25
زندگی عاشقان مقیم بلندی‌های کالیفرنیا خلاصه: قصه مردی بد و مردی خوب؛ دوستی به عشق تبدیل میشه. کنارش قصه مردی خیلی بزرگ‌سال‌تر و مردی جوون؛ عشقی که به دلبستگی می‌انجامه. «چرا؟ چون من زن نبودم؟» جونگ‌کوک به خودش اومد و دید وسط داد و بیداد تهیونگ، دلش برای چشم‌های پسر روبه‌روش ضعف رفته. «احمق تو همه‌جا هستی، جلوی چشمای بازم هستی، پشت پلکای بستم هستی، توی بطری آبجومی، لا‌به‌لای بانداژای بوکسمی، چشمات کنار بالشمه، حتی تو اون هودی سبزِ نعنایی که ازت بلند کردم، ها تهیونگ؟» مرد حلقه داشت. وقتی دستای بزرگش، که مثل دستای از گور برخاسته‌ای، رنگ‌پریده و کم‌خون بود، گودی شونه تا کتف جیمین رو نوازش کرد؛ روی انگشتش برق زد. «آخرین باری که همچین چیزی خوردم؛ مهمونی تولد هم‌دانشکده‌ای انگلیسیم بود، نزدیک بیست سال پیش... این آب گوجه‌فرنگیش یه کم زیاد نیست؟» #جدی_نگیرید وضعیت: کامل‌شده ✅ کاپل: کوکوی، یونمین ژانر: روزمره، عاشقانه، کمدی، اسمات🔞⛔ نویسنده: نائومی
Saving You In My Arms by HellishGirl_6104
HellishGirl_6104
  • WpView
    Reads 8,254
  • WpVote
    Votes 1,490
  • WpPart
    Parts 8
❈Saving You In My Arms ❈Genre: Omegavers, Romance, Fluff, Smut ❈Couple: Chanbaek ❈Writer: HellishGirl ❗️این داستان فصل دوم فیکشن Saving you in colors هست❗️ پارک چانیول و همسر کیوتش بیون بکهیون، بعد از دست‌وپنجه‌نرم‌کردن با تروماها و مشکلات خودشون، حالا تصمیم گرفتن رنگ دیگه‌‌ای به زندگیشون بپاشن. قبول‌کردن سرپرستی یه دختر شش‌ساله به اندازه‌ی کافی چالش‌برانگیز بود مگه نه؟ ولی یه چالش شیرین و رنگی که امیدوار بودن بتونن از پسش بربیان.