Strawberry Milk (Persian Translation)
توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.
توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
لویی تاملینسون ، بازیگر معروف، باید وارد رابطه فیک با هری استایلز ،خواننده ی مشهور ، میشد. چی میشه اگه اون احساسات واقعی به خواننده ی جذاب پیدا کنه ؟ منیجمنتشون قبول میکنه ؟ رابطشون اونقدر قوی هست که تو سختی ها بجنگن ؟
پول....پول....پول....همه چیز بر مبنای پول . شهرت، درمان، خوشبختی، آسایش، امنیت، رفتار، قضاوت، محبت، غم، شادی، کمک، صبر، عجله، چشم پوشی، خطا، درست، غلط..........و حتی........تحصیلات. پس میتونم این دو خطو توی نصف خط خلاصش کنم. زندگی بر مبنای پول.....آره اینم یه نوع زندگیه....زندگیهه که برای بدست آوردن پایش ( پول ) دست ب...
" دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"
❌COMPLETE❌ ژانر : اجتماعی 💕 ♣All i know is im "LOST" without you♠ _larrycouple _harrytop #1_larry #1_harry #1_Louis #1_onedirection and ...
"من هرگز نمیدونستم اینقدر عاشقتم، ولی برگشتم، فقط بخاطر تو" #Larry *(Don't read if you love #TaylorSwift more than #LarryStylinson) **DON'T leave HATE comments, please. Thanks.
[ C o m p l e t e ] چه اتفاقی ميوفته،وقتي لويی تاملينسون مغرور توي نوجووني زخم عميقی روی قلب يه پسر بچه ی عاشق ايجاد ميكنه و ده سال بعد با همـون پسر روبرو ميشه؟ ⚠️ Mpreg ⚠️ 📌تمامی نوشته ها تراوشات خیالی ذهن نویسنده میباشد و هیچگونه شباهتی با اشخاص در واقعیت ندارد❗️
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
_______________________ [دنیایی که توش هری فرزند لوس و نازپرورده ی ملکه و پادشاه هست و لویی یه سرکشِ به ظاهر عوام زاده، که تمام عمرش فقط به یک نفر تعظيم کرده...] _______________________ داستان حقیقی جایی شروع میشه که در شب تولد هجده سالگی شاهزاده هری، لویی برای دزدی به قصر میره... و به جاش چیزی با ارزش تر از هر طلا و...
و عشق، بی هیچ ریشه ای، می روید در قلبِ تو... بی هیچ نجوایی، فریاد میکشد و حل میشود میانِ سرخیِ رگ هایت... ___ اواخر قرن هجده میلادی. سلطنت...دیدار...مرگ...سرنوشت... و جرقه ی عشقی نافرجام. بهار97
[Completed] «اونی که استخون گونه داره میدونه ک پرنس عاشقشه؟» جایی ک هم لویی و هم هری پرنسایی هستن که سرنوشتشون اینه که با هم ازدواج کنن
مي بيني چرخش روزگار را؟ مي بيني؟ مني كه روزي در روياهايم تو را به آغوش مي كشيدم و در واقعيت از دور مي پاييدمت، حالا از آغوشت مي گريزم و در روياهايم به دنبالت مي دَوَم...! و تماشا كن مرا... مني كه عشقت را از دور ديدني مي ديدم و حالا... دريا دريا غرقت شده ام. ميداني، كاش لااقل آن روزها به جاي نقش كردن تصويرت ميان قاب د...
لویی یه پسر به شدت خجالتی و تنهاست،پسری که همه به خاطر ظاهرش و درسخون بودنش مسخره ش میکنن. تنها چیزی که اونو به مدرسه میکشونه نشستن سر کلاس ادبیاته چون این چیزیه که لویی عاشقشه... لویی دوستی نداره اما هر روز بعد از مدرسه به خونه ی "برثا" همسایه ی رو به رویی شون میره که یه پیرزن مهربون و دوست داشتنیه.لویی معتقده دوست ه...
ه...هری ...تو مطمئنی ؟_ _اره توماس ...مطمئن باش خونه لویی قراره برامون بهترین جای دنیا باشه ... _ ولی ...صلا می دونه که داریم میریم اونجا ؟ هری نخودی خندید و گفت : _ نه ... این یه سورپرایزه . _ قبولمون میکنه هری ؟ _ البته که قبولمون میکنه ...اون عاشق منه ...ما عاشق همیم ... _ولی ما الان هیچ پولی نداریم...
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
من بیهوشت کردم از نزدیک ترین آدم های زندگیت جدات کردم با چاقو روی بدنت نقاشی کردم و تو انقدر شکسته بودی که به هر حال عاشقم شی باید فکرش و میکردی که من از چیزی که به نظر میام خطرناک ترم... #1 Gangster #2 Louis Tomlinson #2 Stylinson #3 Larry #3 Larrystylinson #14 Harry Styles
لویی توی یه رستوران کوچیک به اسم جیجی تو دانکستر کار میکنه. هری هم معلم جدید کلاس دومه. ملاقاتشون زندگیه لویی رو زیر و رو میکنه اما اون عاشقه هر قسمت از این تغییره +هری تاپه اسمات هم زیاد داره و اینکه حاملگی مرد و اینا هم داره اگه بدتون میاد نخونید
ازینکه گی ام معذرت میخوام، لویی. -دوست صمیمیت، هری. Larry Stylinson AU
(completed) عشق میتونه خیلی راحت جاش رو با ثروت عوض کنه مگه نه؟ Larry Ziam
[Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیمهای غلط اون وارد ماجرایی میشه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورقها تکتک برمیگردن و میفهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو میکرده. وقتی تنها چیزی که حس میشه درده، چه میشه که یک نفر مرهم باشه؟ پینوشت: در این کتاب تمرکزی رو...
بعد از سالها لویی و هری دوباره بهم وصل شدن اما اینبار توسط یک دختر! آیا لویی پدر اون دختره؟! لویی چطوری قرار بفهمه؟ Larry Stylinson Fanfiction By: 96_nargesmd cover: Tiresise
Larry & Ziam "اسمات... کاملا معصومانه ؛)🍑🍆" [ از همه نوعی اینجا داریم! ] اما... 💙💚 فقط لری، فقط زیام 💛❤ روند آپ : هر زمان که هر پارت اسمات به شرط برسه، چپتر بعدی فوراً و بلافاصله گذاشته میشه ؛) _K2