yeahitsdina's Reading List
12 stories
Fake by fatemed21
Fake
fatemed21
  • Reads 134,750
  • Votes 12,682
  • Parts 48
همه چیز قرار نیست طبق برنامه پیش بره در حال ویرایش (بعضی پارت‌ها تغییرات خیلی جزئی و غیرضروری دارن)
Nude by 1DFanFic_iran
Nude
1DFanFic_iran
  • Reads 61,906
  • Votes 4,186
  • Parts 44
" تو چشمای فرشته گونه اش ذره ای از شیطان وجود داره " (Harry Styles AU) [ Persian Translation ] © 2014 Qveendom. All Rights Reserved Translated By : @Rose_1989
Pretty Hurts [Harry Styles] by sheida_stories
Pretty Hurts [Harry Styles]
sheida_stories
  • Reads 48,738
  • Votes 4,407
  • Parts 87
"...من تنها بودم،توی حصاری که واسه خودم ساخته بودم زندانی شدم،وابسته به خودکشی بودم،من افسرده شدم،احساس افتضاحی داشتم،همه‌ چی واسم داغون بود. اما هیچوقت نمیدونستم که یه نفر میتونه وارد حصارم بشه و تمام چیزی که اذیتم میکنه رو درمان کنه..."
Blood Bank [L.S] by onedirection_iran_
Blood Bank [L.S]
onedirection_iran_
  • Reads 16,400
  • Votes 2,468
  • Parts 16
دنيايى كه خون آشام ها در اون حكومت ميكنند به بانك خون خوش اومديد ، پر از خون هاى تازه و درجه يك ! وان (one) يك بانكدار سخت كوشه كه تحت تاثير فرومن خون آشام ها قرار نميگيره يك روز ، ارباب هرى ، پسر ارباب درد براى بازرسى بانك مياد درحين گذارشى كه وان داشت به ارباب ميداد ، ارباب ؛ تمام مدت به اون زل زده بود و بعد ... اون رو تا دستشويى دنبال كرد و اتفاقى افتاد كه وان هيچوقت فكرشو هم نميكرد ، اتفاقى كه خيلى چيز هارو به دنبال داشت
Duplicity [h.s] by happydays1d
Duplicity [h.s]
happydays1d
  • Reads 111,689,789
  • Votes 1,873,306
  • Parts 102
"Smoking is bad, you know." The placid voice speaks up from the distant dark corner, nothing to see but a tall silhouette and an orange glow of a cigarette cherry. "It's the least of my problems," I murmur with my own between my lips, proceeding to feel the stagnant debris valley my throat when I suck delicately. He exhales a chuckle of cynical amusement, his footsteps getting every step clearer to my eardrums until I eventually sense body heat burning my back. "And why is that?" He whispers over my shoulder, hands inviting themselves to grip the railing in front of me so I become a prisoner between his inked arms. I swallow. "Because you'll be the one to kill me first." // Aven Brooks is hired to take pictures for the world-renown punk rock band known today as Duplicity; hoping the experience gets her into her most elite-dreamed university. However, when her lenses accidentally capture more than just cheeky sound checks and performances, she comes to a horrifying discovery that Duplicity is anything but a band. Appalled and frightened, she's trapped. *HIGHEST RANKINGS* #1 IN HARRYSTYLES #1 IN ONEDIRECTION ALL RIGHTS RESERVED TO @happydays1d NOT ALLOWING TRANSLATIONS! CONTAINS VULGAR LANGUAGE / DRUG ABUSE / SEXUAL CONTENT / DESCRIPTIVE VIOLENCE / MENTAL HEALTH READ AT OWN RISK!
The Alphabet Of Death | H.S by aidoststories
The Alphabet Of Death | H.S
aidoststories
  • Reads 31,842
  • Votes 5,569
  • Parts 27
[Warning : scary scenes] "هیچ راهی نیست، هیچ چیز نمی تونه نجاتت بده" صداش مثل جیوه فورا تو هوای سنگین سالن بخار شد. Written by : Aida.M & LOST Harry Styles Fanfiction AU Copyright @aidoststories 2015-2020 ~ Cover: thanks to @pawriii_hz
*شاهزاده دزد دریایی *لری استایلینسون by maedeh1
*شاهزاده دزد دریایی *لری استایلینسون
maedeh1
  • Reads 226,423
  • Votes 24,608
  • Parts 43
این داستان ورژن لری استایلینسون داستان "شاهزاده دزد دریایی" می باشد. لویی تاملینسون، وارث تاج و تخت انگلستان در کشتی درحال مسافرت به فرانسه بود که کشتی اش توسط هری استایلز، بدنام ترین دزد دریایی، معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. امیدوارم که خوشتون بیاد. در ضمن داستان مطالب بالای 18 سال داره...با اطلاع بخونید لطفا اگه خوشتون اومد داستانو به دوستاتونم معرفی کنید تا همینجا بخونن...ممنون
Baby Heaven's In Your Eyes [L/S: Persian Translation] by harold_iran
Baby Heaven's In Your Eyes [L/S: Persian Translation]
harold_iran
  • Reads 95,799
  • Votes 10,301
  • Parts 25
[OnGoing] بیشتر از این نمیتونست تفاوتی بینشون باشه. لویی تاملینسون ۱۷ ساله که آخرین سال دبیرستانش رو تو معتبر ترین مدرسه غیرانتفاعی دانکستر میگذروند.اگه تنها یک چیز باشه که اونو به شدت آزار میده,قطعا مدرسه ی سطح پایینِ دولتیِ خیابون روبرویی هست. هری استایلز ۱۹ ساله,کسی که درحال گذروندن آخرین سال دبیرستانش تو مدرسه دولتی دانکستر هست.اون هیچوقت سره کلاساش حاضر نمیشه و اگرم به خودش این زحمتو بده,یا مسته یا های,بعضی وقتا هم جفتش.پوست بدنش پر از تتوعه و اگه تنها یک چیز باشه که اون ازش خیلی متنفره,اونم بچه های پر افاده و سوسول مدرسه غیر دولتیِ خیابون روبروییه. یا جور دیگش اینه,جایی که هری پسر بد و به فاک رفته با کلی مشکل تو زندگیش,لویی پسر پولدار فوق العاده و خوشبخت,که مدرسه هاشون دقیقا روبروی همدیگن.اونا تو یه پارتی باهم آشنا میشن و شاید این آخرین و تنها چیزیه که بهش احتیاج دارن.
Choose Love ||H.S|| by Mahboobeh_H
Choose Love ||H.S||
Mahboobeh_H
  • Reads 101,190
  • Votes 11,369
  • Parts 73
"میدونی حداقل هفتاد هشتاد درصد زیبایی دنیا به خاطر توئه؟" هری خندید و چال های هلالی شکلشو نشون داد. "الان شد صددرصد" "تو دیوونه ای؟" "نه..من فقط عاشقتم" ............. تو این داستان هری دارک نیست، ددی نیست، قاتل نیست، معروف نیست... هری تو این داستان کسی هست که با یه بچه ی هفت ساله هیچ تفاوتی نداره... برعکس هری های دیگه حتی بلد نیست کسی رو ببوسه. با کلمه ی فاک گونه هاش زود سرخ میشه و حتی معنی واقعیشو خوب نمیتونه درک کنه.. تاریکی و ظلمت تمام زندگیشو احاطه کرده.. اما چی میشه اگه اون هم عاشق بشه... عاشق دختری که بچه بودنشو نه تنها مسخره نمیکنه بلکه دیوانه وار می پرسته... دختری به نام الیزا... #14 fanfiction In 2018...
Treachery(H.S) by sasa_cherry
Treachery(H.S)
sasa_cherry
  • Reads 49,562
  • Votes 4,235
  • Parts 65
‏+ می‌دونی بدترین قسمت خیانت چیه؟ - اینه که هیچ‌وقت از طرف دشمن نیست. H.S_