FULL
49 stories
Juliet Roses (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
CynthiaPaul2002
  • WpView
    Reads 209,649
  • WpVote
    Votes 33,863
  • WpPart
    Parts 20
سر موضوعات اساسی دعوا میکردن اما خیلی آسون آشتی میکردن. آخرشب بهم فحش میدادن و فردا صبح با یه سکس اوکی میشدن. انگار وقتی لخت و خواب‌آلود زیر ملحفه دراز کشیدی و پچ‌پچ میکنی "ببخشید"، "هرچی تو بگی"، "دوستت دارم" خیلی راحت‌تره. تمام دفاعیات و توجیهات بی‌ارزش میشن و اتفاقا جوری میبوسی و بغل میکنی و میگی اصلا همه چی تقصیر خودت بوده که نسبت به رفتار دیشبت شبیه دوقطبی‌ها بنظر میرسی. شاید باورنکردنی باشه اما از یه جایی به بعد وقتی دلشون برای همدیگه تنگ میشد، با دعوا شروع میکردن. انگار شروعش باید از این نقطه باشه. عادت شده بود. به کل‌کل و دعوا و لجبازی سر کوچکترین موضوعات عادت کردن. درواقع یه رابطه‌ی مضر ساختن و وانمود کردن همه‌چی اوکیه. همدیگه رو آزار دادن و اسمشو گذاشتن عشق! پارک چانیول رئیس حزب و گروه سیاسی PRK و همسرش بازیگر بیون بکهیون، یه زوج پر از خطا و ایراد. اونا یه رابطه‌ی سمی، شخصیت‌های متضاد، و یه تراژدی متفاوت دارن. -رابطمون مثل رزهای ژولیت بود. گرانبها و ظریف. نیاز به مراقبت و توجه داشت...اما ما براش تلاش نکردیم. 🥀Fɪᴄ: Tʜᴇ Jᴜʟɪᴇᴛ Rᴏsᴇs 🥀Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ 🥀Gᴇɴʀᴇ: Rᴇᴀʟʟɪsᴍ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Mʏsᴛᴇʀʏ, Dᴀɪʟʏ
 Lily of the valley: Muguet (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
CynthiaPaul2002
  • WpView
    Reads 141,567
  • WpVote
    Votes 24,886
  • WpPart
    Parts 17
بکهیون یه پزشک جامعه ستیز و منزویه که با توانایی ماوراطبیعیش میتونه تعداد روزهای باقی مونده از عمر آدمارو به شکل یه عدد بالای سرشون ببینه. اون ازدواج کرده، یه دختربچه داره و درظاهر کلی موفقه اما تو تمام دنیای تیره و تاریکش، فقط یکنفر هیچ عددی بالای سرش نداره و به بکهیون نمیگه چه موقع قراره بمیره. اون شخص کسی نیست جز همسر سابقش، پلیس جذابی به اسم پارک چانیول. 𖤐⃟🌱Fɪᴄ: Lɪʟʏ ᴏғ ᴛʜᴇ ᴠᴀʟᴇʏ: Mᴜɢᴜᴇᴛ 𖤐⃟🌱Gᴇɴʀᴇ: Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Aɴɢsᴛ, Sᴜʀʀᴇᴀʟ 𖤐⃟🌱Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ موگه یه فیکشن کوتاه و نمادینه.
Undertaker (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
CynthiaPaul2002
  • WpView
    Reads 447,029
  • WpVote
    Votes 105,790
  • WpPart
    Parts 86
✫چانیول، یه بوکسر زیرزمینی 35 سالست که تو روسیه‌ همه به اسم رایان میشناسنش و از بعد تصادف پارسالش، دنبال گذشتش و شخصی که از بعد تصادف فراموشش کرده میگرده. ✫بکهیون، بهترین بالرین و پاتیناژکار 28 ساله روسیه‌ست که به جز رنگ موهاش، انگار صورت و لحن و رفتاراش هم روکشی از یخ و سرما دارن و این حتی مشکوک‌ترش میکنه اونم وقتی از نگاهش نفرت خاصی بیرون میزنه... -بهت گفته بودم خوشم نمیاد دهنت تلخی اون قهوه لعنتی رو بگیره! -اما تو که نمیدونی بعدش لبات چقدر شیرین بنظر میرسه. -امشب عجیب نگام میکنی. -امشب زیباتر از همیشه­‌ای. -هربار بهم میگی. -هربار زیباتر میشی. -تو چی از عشق میدونی... -عشق چیز ثابتی نیست که همه به یک شکل بشناسنش و توضیح و توصیف بشه...اون فقط باارزش­ترین چیز برای داشتن، سخت‌ترین چیز برای به دست آوردن و...دردناک‌ترین چیز برای از دست دادنه. -نه...تو هیچی از عشق نمیدونی... 𖤐⃟🪦Fɪᴄ: Uɴᴅᴇʀᴛᴀᴋᴇʀ 𖤐⃟🪦Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ, HᴜɴHᴀɴ, KᴀɪSᴏᴏ 𖤐⃟🪦Gᴇɴʀᴇ: ᴍʏsᴛᴇʀʏ, Aɴɢsᴛ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Nᴄ+18 فیکشن مافیایی آندرتیکر رو از دست ندید...
Outlaw by CynthiaPaul2002
CynthiaPaul2002
  • WpView
    Reads 55,129
  • WpVote
    Votes 10,322
  • WpPart
    Parts 20
بکهیون گیتاریست اصلی یه بند راک و چانیول دانشجوی دکتری زبان فرانسه، درست وسط دل شهر عشاق همو جوری که نباید ملاقات میکنن. قصه‌ی ماجراجویی های دو نقاب‌دار قهار تو کوچه پس کوچه‌های شهر رو، خود پاریس از همون اول براتون تعریف میکنه... 𖤐⃟🎸Fɪᴄ: 𝙊𝙪𝙩𝙡𝙖𝙬 𖤐⃟🎸Cᴏᴜᴘʟᴇ: 𝘾𝙝𝙖𝙣𝘽𝙖𝙚𝙠 𖤐⃟🎸Gᴇɴʀᴇ: 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛, 𝘾𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮, 𝙉𝙘18 این دفعه مهمون یه داستان به شیرینی قند هستید!
🍭Traditional Marriage🍭[Completed] by Viaiba
Viaiba
  • WpView
    Reads 12,728
  • WpVote
    Votes 2,228
  • WpPart
    Parts 5
🍭 Traditional Marriage 🍭 ازدواج سنتی Couple : Chanbaek Genre : Omegavers , Fluff , Comedy ، Mpreg Channel : @viasstory 🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭 بکهیون یه امگاست ... یه امگای ساده نه ..یه امگای دست و پا چلفتی .. کسی که توی ۷ سالگی خونشون و با گاز شهری اتیش زد چون فقط میخواست یه نودل ساده برای خودش درست کنه .. یا وقتی که ۱۰ سالش بود تلویزیون خونشون و شکست چون فکرمیکرد میتونه وارد دنیای انیمه ای داخلش بشه .. حتی وقتی ۱۵ سالش بود برادر کوچیکترشو توی مغازه اون سر شهر گرو گذاشت چون فقط میخواست نودل بیشتری از مغازه دار بگیره .. برای همین بود که هیچ آلفایی نزدیک بکهیون ۲۵ ساله نمیشد ...هیچ آلفایی دلش نمیخواست یه همچین اعجوبه ای رو کنارش داشته باشه برای همین بکهیون هر روز بیشتر از قبل از خودش متنفر میشد و حس میکرد باید تا اخر عمر توی تنهایی بپوسه ... البته همه اینا قبل از این بود که پدرش براش یه آلفای جذاب و قدبلند به اسم پارک چانیول جور کنه ... ازدواج سنتی اونقدرام که دیگران میگفتن بد نبود نه؟؟
Oneshot ↬ Wɪsнᴇs Aʀᴇ Vᴀʟᴜᴀвʟᴇ🌿✨ by PnyFanfic
PnyFanfic
  • WpView
    Reads 1,171
  • WpVote
    Votes 304
  • WpPart
    Parts 1
°•آرزوها ارزشمندند•° 🌸🍃 ••Couple : ChanBaek 💕 ••Genre : Romance, Fantasy, Fluff 🧸🌹 ••Author : RT 🌿
Cinnamon Tea by Parelisa
Parelisa
  • WpView
    Reads 57,880
  • WpVote
    Votes 14,139
  • WpPart
    Parts 51
جولای 2016، نقطه زمانی پر تلاطمی برای بیون بکهیون هجده ساله ای بود که عشق سوزانی رو نسبت به پارک چانیول، راننده شخصیش حس میکرد. عشقی که در پیچ و تاب پاپیتال ها رشد کرد و عطر و بوی شکوفه های تابستونی گرفت! رد و بدل شدن نگاه های شیطنت آمیز از آینه ی جلویی ماشین و گونه های گلگون، بوسه های یواشکی و پنچر شدن های مصلحتی برای وقت گذروندن باهم. بکهیون برای زندگی کردن با معشوقه ی مخفیش باید با چالش های زیادی رو به رو میشد؛ اگرچه به سادگی عاشق راننده ی تمام وقتش شد اما اتفاقاتی که بعد از اون افتادن به هیچ وجه ساده نبود، اتفاقاتی به تندی و پیچیدگی عطر دارچین. •Season one: Completed. •Season two: Ongoing... •Characters: Chanyeol, Baekhyun •Genre: Romance, Slice of life, Smut •Author: Parelisa •Channel: @SnowflakeFic #1 Exofanfic
Gone With The Sea by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 78,874
  • WpVote
    Votes 19,471
  • WpPart
    Parts 21
بابام یه ماهی فروش بود که بوی گند لباسش اجازه نمیداد شب ها تن برهنه مادرم رو در آغوش بکشه،یا بوسه خوش آمد من رو برای بعد از کار داشته باشه. این شد که یه روز وقتی پدرم احساس کرد به اندازه کافی برای «داشتن » بزرگ شدم دستشو رو شونه هام گذاشت و زمزمه کرد "نقاش شو پسرم، و تن برهنه اون کسی که دوسش داری رو ثبت کن ،ماهی فروش ها حق عاشق شدن ندارند" اما من دیدمش،یه جایی میون جسد هزاران ماهی. (چانبک)
Chanbaek Oneshots❃ by HellishGirl_6104
HellishGirl_6104
  • WpView
    Reads 9,251
  • WpVote
    Votes 1,353
  • WpPart
    Parts 8
این بوک مختص وانشاتهای چانبکی هست که نوشتم یا ممکنه در آینده بنویسم و هر چپتر یه داستان جدا داره.
𝘩𝘺𝘱𝘰𝘱𝘩𝘳𝘦𝘯𝘪𝘢 by mellirora
mellirora
  • WpView
    Reads 46,797
  • WpVote
    Votes 11,923
  • WpPart
    Parts 72
"پایان یافته" لویی پارک، مامور سازمان بین دولتی FATF برای هدفی که تمام عمرش رو پاش گذاشته بود به عنوان مربی موسیقی وارد خونه‌ی بی‌بی، هکر و هوش لوتو کلاب می‌شه. کلابی که در ظاهر هیچ‌چیز غیرقانونی‌ای جز قمار و مواد فروشی‌های خرده ریزه درونش دیده نمی‌شد، اما فقط تعداد محدودی می‌دونستند پولشویی‌های میلیونی‌ای که اوه سهون برنامه‌ش رو می‌چید تا چه حد حساب‌های اعضای لوتو رو پر از پول می‌کنه! همیشه گناهکار‌ها قربانی می‌دن! این تقاصیه که پس می‌دن، چی می‌شه اگه قربانی سهون معشوقه‌ی بازی خورده‌ش باشه و قربانی بکهیون دختر پنج ساله‌ش؟ "ون گوگ قبل از مرگ‌ش فقط تونست یکی از نقاشی هاش رو بفروشه، اما بعد از مرگش یکی از تاثیر گذار ترین هنرمند های تاریخ شد... جونگین ون گوگ من بود، درست وقتی که دیگه هیچ جوره نداشتمش فهمیدم چه شاهکاری بوده!" Hypophrenia: [noun] نام دیگری برای ناتوانی ذهنی. این اصطلاح همچنین می تواند به فردی اشاره کند که احساس غمگینی یا افسردگی می کند بدون دلیل شناخته شده ای برای این غم و اندوه. ══ Chanbaek X Sekai ══ ══ dram angst criminal Smut══ ══@Parkfamily_fictions ══