nadia_anne's Reading List
52 stories
آفتابگردون رو به قلبت میارم by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 2,901
  • WpVote
    Votes 347
  • WpPart
    Parts 3
«بوسه رو می‌گم. مطمئنی تو دلت واقعا از اینکه ازم دزدیدیش متاسفی؟» گائون وقتی متوجه منظور قاضی شد، چهره‌ش از اون گیجی دراومد و این بار رنگ جدی به خودش گرفت: «نه! راستشو بخواین اصلا متأسف نیستم. به‌نظرم دزدین اون بوسه بهترین کاری بود که می‌تونستم بکنم...» کانگ یوهان نگاهش رو به لب‌های پسر سوق داد و همین‌طور که فاصله رو کم و کمتر می‌کرد، اخطاری در جوابش گفت: «این حرفت برات گرون درمیاد گائون_شی، مطمئنی پشیمون نمی‌شی؟» پسر دستش رو روی شونه‌ی قاضی گذاشت و سرش رو به گوش مرد نزدیک کرد: «چه بهتر! من عاشق چیزای گرونم چون هرکسی قادر به پرداختش نیست.» اسم: آفتابگردون رو به قلبت میارم فیک از سریال قاضی شیطان ( the devil judge ) ژانر: بی‌ال، عاشقانه، کلاسیک نویسنده: ♧Fatemeh ویراستار: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 💢داستان فیک هیچ ربطی به سریالش نداره
پرسه در نیمه شب by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 103,528
  • WpVote
    Votes 11,062
  • WpPart
    Parts 33
بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.
Because Of You by destielff
destielff
  • WpView
    Reads 132,256
  • WpVote
    Votes 12,914
  • WpPart
    Parts 200
✅کامل شده این داستان در واقع یه رمان بلنده که از اول تا آخرش موضوعای مختلفی رو پشت سر میزاره, گمونم هر چی که دوست داشته باشید تو یه فف بخونید اینجا جمع شده, از اولش که خشن شروع میشه تا آخرش که عاشقانه و درام تموم میشه... و باید بگم صد پارت اول این فف فصل اول داستانه و صد پارت دوم فصل دوم با موضوعات خاص خودشه.
Descendant of Slytherin [drarry] by lizardmtm
lizardmtm
  • WpView
    Reads 39,429
  • WpVote
    Votes 4,457
  • WpPart
    Parts 41
-چه اتفاقی میوفتاد اگر کلاه گروه بندی، هری رو در گروه اسلایترین قرار می داد؟ * هری: تو و همه کسایی که دوستشون داری رو نابود میکنم! دراکو: شامل خودت هم میشه. هری: میدونم.
Harry potter and the boy who had no choice [Persian translation] by this_is_drarry
this_is_drarry
  • WpView
    Reads 7,128
  • WpVote
    Votes 881
  • WpPart
    Parts 6
"قبول کن مالفوی،تو یه ترسویی"لبخند هری جاشو به یه اخم داده بود. همونطور که حرف میزد به سمت دراکویی که با عصبانیت نگاهش میکرد برگشت و الان درست روبروش وایستاده بود. "من.ترسو.نیستم" مالفوی که دندوناشو از عصبانیت رو هم فشار میداد،جواب داد. دستاشو مشت کرده بود و بند انگشتاش رفته رفته سفید تر میشدن. "ثابت کن" هری همونطور که به چشمای طوفانیه مالفوی نگاه میکرد،گفت. ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• This is a translated story Credit to: @number1shipbuilder
Pansy's plan {Persian Translation} by _gloomyblue
_gloomyblue
  • WpView
    Reads 16,317
  • WpVote
    Votes 2,093
  • WpPart
    Parts 6
[Completed] پنسی توی سال هشتم به هرماینی نزدیک میشه و بخاطر همه کارهایی که این چندساله کرده عذرخواهی میکنه و اون ها یه نقشه میکشن تا هری و دراکو رو بهم برسونن. Credit to: @_BeccaMae
Let's help each other (Persian version) by black_nots
black_nots
  • WpView
    Reads 1,032
  • WpVote
    Votes 116
  • WpPart
    Parts 2
وقتی دو رقیب مجبور به حرف زدن میشن تا حوصلشون سر نره، دوستی ذهنی بینشون ایجاد میشه. ولی وقتی دریکو ملفوی و هری پاتر ، راز هایی که بقیه دوستاشون نمیدونن رو فاش میکنن، تصمیم میگرین که به هم دیگه کمک کنن‌. *این داستان توی قطار سال شیشم موقع برگشت به خونه اتفاق می افته* امیدوارم ازش لذت ببرین ❤
Love And Hate Are Same ‽ by bakougukacchan
bakougukacchan
  • WpView
    Reads 123
  • WpVote
    Votes 11
  • WpPart
    Parts 2
ژانت دختری سرزنده و زیباست که در مدرسه علوم و فنون جادوگری تحصیل میکند . او فقط یک دشمن دارد ؛ مارکوس مالفوی ، پسر سرد و بی احساسی که از هر جنبنده ای متنفر است ، به غیر از خودش ! همه سال های تحصیل انها معمولی و عادی بود ، ولی در سال پنجم ..... همه چیز عوض شد ......
Bleeding Heart [Drarry]  by Sirius_1121
Sirius_1121
  • WpView
    Reads 2,411
  • WpVote
    Votes 324
  • WpPart
    Parts 4
عشق بازی بیرحمانه ایه، مگر اینکه خوب و درست بازیش کنی!
Séparation forcée by drarry_hln
drarry_hln
  • WpView
    Reads 42,933
  • WpVote
    Votes 5,752
  • WpPart
    Parts 73
*کامل شده* این فف با همه فف های دراری که تا الان خوندید زمین تا آسمون فرق داره بهتون قول میدم😂🤝🏻