های نمیدونم یهو دلم خواست وانشاتهای کیوت از فصل۱۴ سوپرنچرال که جز مورد علاقه ترین فصلهای سریال برای من هست بنویسم امیدوارم لذت ببرید از نوشته هام😘

دین اکلز پسری که پدر و مادرشون به دستور رییس عقاب سیاه کشته میشه😭 از بچگی توی یتیم خانه بزرگ میشه تا اینکه رییس عقاب سیاه برای تولد تنها پسرش سم پدلکی دینو با خودش میبره🤩 سم عاشق دین میشه ولی دین عاشق سم نمیشه😭 چی میشه دین به سم خیانت کنه و با محافظ سم (جک) ازدواج کنه؟🤔

دین وینچستر برادر بزرگتر سم وینچستر بود پسری که از بچگی چیز بیشتری برای سم هم مادر هم پدر و برادر همه چیز سم بود . 😍 چی میشه حس دین و سم به همدیگه چیز بیشتری از حس برادری باشه؟🤔

هیچکس نمیدونه توی خواب دیدن چه سحر و جادویی ریخته.

••دین جلوی چشمام داشت پرپر میشد و من دستم برای نجاتش بسته بود! ...🌝🖤

گاهی اشتباهات گذشته به شیرین ترین خاطرات زندگی تبدیل میشن

داستان عشق یک سرباز و فرمانده ارتش که حین جنگ همدیگرو میبینن ولی درست زمانی که همه مردم و خصوصا بقیه سربازها و ارتش از همجنسگرایی بیزارن.. آیا اونا میتونن از پس این همه نفرت و توطئه و تحقیر بر بیان؟؟ کانال تلگرام داستان های جی۲، وینسست من @J2fanfics

وان شات هايى از زندگى بهشتى سم و دين

جرد جنسن رو ندید...

"اقای پدلکی عزیز" جرد پدلکی بخاطر تجاوز و قتل ۱۷ تا پسر گناهکار شناخته شده بود، رینج سنیشون از ۱۴ تا ۲۱ سال. جسداشون رو که زیر خونه‌ش دفن کرده بود پیدا کرده بودن. و جرد محکوم به ۶ بار اعدام و ۱۱ بار مرگ طبیعی در مرکز اصلاحات درمانی هنریکسون شده بود. این داستان تبدیل به خبر اون دهه شده بود. حالا ده سال بعد، جنسن اکلس یه سال اولی تو کالجه و واسه بدست اووردن نمره توی درس جرم شناسی تلاش میکنه و یه ایده‌ی بلند پروازانه واسه پایان نامه‌ی ترمش داره. موضوعش؟ به طور ساده،جنسن میخواست جردو به حرف بیاره. )برگرفته از فیلم Dear Mr. Gracy) __________ originally posted on AO3 by 1bad_joke translated by me.