با اون دوست داشتن رو تجربه کردم. با تو عاشق شدن رو. اون رو از دست دادم. و تورو.... (در حال نوشتن)

هری و لویی دعوا می‌کنن. اون ها تمام مدت دارن با هم بحث می‌کنن، تا جایی که گاهی دختر ۵ سالشون هم نمی‌تونه باعث شه تا متوقف بشن. اون ها به طلاق نزدیکن، ولی یه بارداری غیرمنتظره، می‌تونه چیزی باشه که ازدواجشون رو نجات بده. Mpreg مترجم: Dothewholenails Eyasmin Credit: Heartfullofharry --- #Louis*1* #wattpad*1* #louistomlinson*1* #harryandlouis*1* #harrybottem*1* #louistop*1*

کریس یا کریستین دختری هست که از اطرافیانش به خاطر گرایش و ظاهرش طرد شده و افراده کمی کنارش موندن..چی‌میشه اگر با یه دختری که از خودش بیشتر سختی کشیده آشنا بشه و بخواد با عشقش از اون دختر مراقبت کنه؟ کاپل =L)GBT) وضعیت=کامل شده

شاید همه چیز تغییر میکرد اگه نمیبوسیدمت ، اگه داخل چشمات غرق نمیشدم تو من رو دیوانه کردی ، دیوانه یِ کلاه دوزهِ تو!

یه داستان [/عاشقانه/] کوتاه. "وقتی یه گل زیبا دیدید, هیچوقت نچینیدش چون اونوقت میمیره. به جای این کار بزارید رشد کنه. عشق درباره ی مالکیت نیست درباره ی قدردانیه." [سومین کتاب از مجموعه "sad"] نوشته ی calumisnotasian@

اگه كتابى هست كه واقعا دلت مى خواد بخونيش اما هنوز نوشته نشده، خودت بايد اونو بنويسى. -تونى موريسون

[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم

من و کاغذ به واسطه قلم. به دفتر نوشته های کوچک مزخرف من خوش اومدین، اگه دوست داشتین ورق بزنین، شاید ته این جاده راهمون به یک جا رسید. س

- منو ببر مراکش...

سلام، این لمونِ که داره تایپ میکنه. هدف خاصي از ترجمه این کتاب خیلي قشنگ ندارم. این یکي دیگه از کتاباي نویسنده ي شیر و عسل، یعني rupi kaur هست. فقط میخوام لذت ببري. عین شکلات داغِ تو زمستون. عین بستني یخي تو تابستون. خورشید و گل هایش مثل یه سفر میمونه، سفري پر از پژمرده شدن، سقوط، پیشرفت، شکفتن. ‌ [مادرم وقتی مني را که به یاد گل هایي که هر سال در باغچه مي کاشتي گریان بودم به آغوش گرفته بود گفت، اونها به تو یاد میدن که مردم باید برای شکفتن اول سقوط کنن.‌] این کتاب برنده بهترین کتاب شعر گودریدز در سال ۲۰۱۷ شد.