Chanbaek ✨on going✨
69 stories
LENORA ✧ by ByunHera6104
LENORA ✧
ByunHera6104
  • Reads 18,759
  • Votes 3,579
  • Parts 37
خلاصه ؛ داستانی ترکیبی از غم و خوشی که حقایق رو بیان میکنه... دو مرد که کلمه‌ی تضاد رو در کنارِ هم معنا میکنن. یکی منطقی، یکی احساسی. یکی تلخ، یکی شیرین. یکی درونگرا، یکی برونگرا. یکی کم‌حرف، یکی پرحرف. یکی بدبین و یکی خوش‌بین... اما هر دو آسیب دیده با گذشته‌ای تلخ که هنوز درگیرشن. آیا میتونن عاشق باشن و مرهمی روی دردهای هم؟ آیا میتونن نوری باشن توی تاریکی‌های هم؟ یا قراره به‌هم آسیب بزنن؟ اصلا چی اون‌ها رو به‌هم میرسونه؟ ✵✵✵ • پارک چانیول، ۳۲ ساله، قهرمان ملیِ موتورسواری و رئیس معروف‌ترین شرکتِ نوشیدنی‌های الکلی. مردی که به سایه‌ی خودش هم اعتمادی نداره... به عشق باور نداره و زندگیش توی چهار کلمه خلاصه میشه؛ جونگین، جونگده، موتور و سرعت. • بیون بکهیون، ۲۸ ساله، باهوش‌ترین و کاربلدترین کارآموزِ پزشکی که قراره بهترین پزشک و جراحِ مغز و اعصاب بشه. مردی که همیشه زندگیش رو وقف مراقبت از دیگران و عشق ورزیدن بهشون کرده... حالا به دنبال کسی میگرده که متقابلا بهش عشق بده و مراقبش باشه و فکر میکنه اون قراره یک دختر باشه. ✵✵✵ ✨کاپل‌ها﹕چانبک ⋆ کایسو ✨ژانر﹕اکشن ⋆ انگست ⋆ رمنس ⋆ اسمات ✨نویسنده﹕ Hera ✨ادیتور﹕Loey -برای اطلاع از روند آپ، در چنل زیر داخل تلگرام جوین بشید ❗ @VersionsOfCB
Diavolo (Chanbaek/Sekaihun) by CecilionV
Diavolo (Chanbaek/Sekaihun)
CecilionV
  • Reads 1,364
  • Votes 147
  • Parts 7
Name : Diavolo | دیاولو Genre : Criminal, Action, Angst, Smut, Romance Couples : Chanbaek | Sekaihun Written by : Cecilion دیاَوُلو؛ رئیس بزرگترین و پرقدرت‌ترین سازمان جنایی در نواحی جنوبی ایتالیا. شیطانی که روی سیسیل سایه انداخته بود و پارک جونگین؛ ژنرالی که به اجبار زیر پرچم اون اسم منفور مرگ رو به چشم دیده بود و اوه سهون؛ افسری که روزی برای نابودی دیاولو روی نفس‌هاش ریسک کرده بود و حالا بعد از پنج سال، به عنوان نفوذی پا به جزیره گذاشته بود. پارک چانیول؛ دکتری که خارج از محیط کارش، با لقب یولیوس یه قاتل مشهور بود و تنها کسی که روزی موفق شده بود زنده از دست‌ش فرار کنه، بیون بکهیون؛ پرستاری بود که حالا برای ماجراجویی بزرگ‌ش بعد از دوازده سال دوباره پا به خاک خونین جزیره می‌گذاشت.
🌀 Link of love🌀 by Black_Angel_2020
🌀 Link of love🌀
Black_Angel_2020
  • Reads 6,088
  • Votes 1,689
  • Parts 12
⁦✧⁩بوک دوم فیک پیوند خون⁦✧⁩ ⭕متوقف شده_ادامه پیدا کردن(نامعلوم)⭕ _ارباب_... _نیست! اون انسان لعنتی، بیون‌بکهیون، هیچ‌کجا نیست سوهو! ################ _چی‌شده لو؟ _هیونگ...اون رسما زده به سرش هون! باید بریم سئول. ################ _چن! دوربین‌هارو چک کردی؟ _آره ولی... _ولی؟! _دوربین ورودش رو به کوچه ضبط کرده اما خبری از خروجش نیست! ################ 🌀کاپل اصلی:چانبک 🌀کاپلهای فرعی:هونهان/کایسو/دوتا سیکرت:) 🌀ژانر:فراطبیعی/معمایی 🌀مقداری درام و طنز به عنوان ادویه•~• 🌀هپی اند یا سد؟ حدس بزن^•^ ⭕حواستون باشه لاولیا. این بوک دومه. بوک یک رو توی همین اکانت بخونید.⭕
𝐻𝑎𝑟𝑚𝑜𝑛𝑖𝑎. by Lilastoryteller
𝐻𝑎𝑟𝑚𝑜𝑛𝑖𝑎.
Lilastoryteller
  • Reads 4,832
  • Votes 944
  • Parts 5
بکهیون ، امگای کتاب فروش با رایحه یاسمن ، که دورگه از یه مادر مراکشی و پدر کره ایه ، عاشق سکون زندگیشه. تنها آرزویی که داره حفظ این ریتم تکراریه، بدون هیچ تغییری. اما یه روز تو آخرای تابستون یه مرد درشت هیکل به کتابفروشیش میاد و تهدیدش می‌کنه اگه باهاش ازدواج نکنه به دولت خبر میده که غیرقانونی اینجاست و طبق قوانین برای امگایی مثل اون، برگشتش به کشور جنگ زدش حتمیه. بکهیون بیست و سه ساله هیچوقت نمی‌خواست امگای پارک چانیول بشه- آلفای سی و پنج ساله ی ارتشی که تنها چیزی که ازش دیده میشه اخم دائمیه بین ابروهاش و یه سایه سیاهه، سایه ای با رایحه عود بُرمه ای . "-ببخشید نمیشه من یه چیز بخوام ؟ +نه. -نمیشه بگم بعد بگین نه؟ +نه. -نمیشه حداقل بنویسم ؟ اینجوری... اینجوری صدامو نمیشنوین‌." ❦︎فیکشن : Harmonia ❦︎کاپل ها : چانبک ❦︎ژانر : امگاورس ، رمنس ، درام ، اسمات ❦︎محدودیت سنی :+18 ❦︎نویسنده : @lilanotes
❄️𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝔀𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻❄️ by annarubyana
❄️𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝔀𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻❄️
annarubyana
  • Reads 11,429
  • Votes 2,355
  • Parts 28
"زمستان ابدی" اینجا یه دنیای جدید بود، دنیای سفیدی که برخلاف ظاهر سپید و سردش پر از گرمای خون بود، خون قرمز رنگی که برف های سفید رو رنگی می‌کرد بکهیون گرگی بود که از تمام این ها خسته شده بود و خودش رو توی تنهایی هاش غرق کرده بود و به دعا می‌پرداخت، چی میشه اگه یه روز مجبور بشه از منطقه امن خودش دور بشه و با گرگه دیگه ای بنام پارک چانیول ملاقات کنه؟ چانیولی که تماما برخلاف اون بود و فقط با یک نگاه عاشق اون گرگ سفید و زیبا شده بود... . قسمتی از داستان: _چرا به درگاهشون دعا میکنی؟هیچکس گوش نمیده، هیچکس نجواهای قشنگت رو نمیشنوه بکهیون _چون... _شش... چیزی نگو،چطوره به جای همه این ها امگای من بشی؟ . کاپل ها:چانبک❄️کایسو❄️هونهان❄️(سولی،فرعی) ژانر: فانتزی❄️رمنس❄️امگاورس❄️اسمات❄️
Come For Me🤍 by yas_exowhale
Come For Me🤍
yas_exowhale
  • Reads 21,369
  • Votes 3,692
  • Parts 34
Name : Come For Me " برای من بیا " Gener : Romance.Fluf.Comedy.Smut🔞 . FamilyProblems.Drama . Couples : ChanBaek , HunHan خلاصه : چانیول مرد ۳۸ ساله ای که استاد دانشگاه هانگوک بود به همراه پسر ۱۷ سالش ، میشد گفت تنهایی زندگی میکردن .چانیول و همسرش آیرین مدتی طولانی بود که از هم جدا شده بودن ، هر چند از اول علاقه چشمگیری بهم نداشتن اما چانیول لااقل توقع داشت این رابطه توافقی , بخاطر سهون ادامه پیدا کنه اما مثل این که اون خیلی زود از این زندگی بی عشق خسته شده و ترکشون کرده بود . و حالا بعد از چند سال چانیول دل به یک فاحشه باخته بود . چطور باید بهش ثابت میکرد عشقش فراتر از تملک جسمه ؟! آیا راهی بود تا اون رو کنار خودش داشته باشه؟! جدا از همه این ها پسر دردونه اش چطور با علاقه پدرش به یک فاحشه که قرار بود جایگاه پدر رو براش تصاحب کنه ، کنار میومد؟! تکه ای از متن : +میخوام با من بیای خونم و باهام زندگی کنی ! _زندگی ؟!! خندم ننداز ‌. اونطوری فقط میتونی بی وقفه پارم کنی بی اون که ذره ای برات مهم باشه ! +میخوام باورم کنی و باهام بیای ‌‌‌‌.... _بیام که روزی سه وعده بفاکم بدی؟! عمرااااا ... +میخوام بهم جواب بدی ! _و اگه منفی باشه ؟ +هر شب VIP میگیرم و تا صبح به هم ذول میزنیم ! _مطمئنی کار دیگه ای نمیکنی؟ +راست میگی میتونم مقاله هام رو این جا بنویسم
『𝐒𝐚𝐯𝐚𝐠𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🥀』 by LibraryDS
『𝐒𝐚𝐯𝐚𝐠𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🥀』
LibraryDS
  • Reads 5,899
  • Votes 1,683
  • Parts 17
🦋☽ رز وحشـی ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا ⛮ دنیای موازی از زیبای وحشی بیون بکهیون امگای زیبا و اشرافی که از کودکی به تیراندازی علاقه‌مند بوده و حالا با اصرار پدرش وزیر بیون، وارد مسابقه‌ای از تیراندازی برای تولد ولیعهد میشه. جایزه اون مسابقه، می‌تونه آرزوی چندین ساله پدرش رو برای امگای پسرش برآورده کنه و اون قسم خورده برنده این نبرد باشه. پارک چانیول، فرزند ارشد امپراطور که با اصرار زیاد خودش از جایگاه ولیعهدی کناره‌گیری کرده و گردشگری در دنیا رو اولویت جوانی خودش قرار داده، آلفای بیست و پنج ساله به سفر در طبیعت، ماجراجویی و کسب تجربیات بیشتری برای نوشتن کتابی پر محتوا احتیاج داره. پارک چانیول ناخودآگاه تهدید محبت‌آمیز وزیر بیون رو برای برنده شدن پسرش در مسابقات می‌شنوه، آیا اون می‌تونه کمکی به رتبه دار شدن بیون بکهیون بکنه؟
⌊ Enigma ⌉ by TheRealUniqueY
⌊ Enigma ⌉
TheRealUniqueY
  • Reads 299,138
  • Votes 73,614
  • Parts 99
‌‌❦→ E N I G M ᗩ ←❦ 🕯Cᴏᴜᴘʟᴇs: Cʜᴀɴʙᴀᴇᴋ/ Hᴜɴʜᴀɴ /Kaisoo 🕯Gᴇɴʀᴇ: Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ | drαм | Myѕтerιoυѕ | Sмυт | angst وقتی به خونه‌ی جدید اثاث‌کشی کردم، صاحب‌خونه می‌گفت خونه‌ای که پنجره‌ی اتاقم رو به حیاطش باز میشه سال‌هاست که متروک و خالیه اما من نیمه‌های شب می‌شنوم که از خونه‌ی خاک گرفته و متروک، صدای به هم خوردن ظروف و باز شدن شیر آب به‌ گوش می‌رسه. وقتی از پنجره به حیاط نگاه می‌کنم هیچ صدایی نمیاد. فقط خاموشیه و مه غلیظ. ══════════════❈ ||✍🏼𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: @Unita13🍃 ||🔔𝘊𝘩𝘢𝘯𝘯𝘦𝘭 𝘪𝘥: @UnyPv🌸
hunting game by meryakochan
hunting game
meryakochan
  • Reads 779
  • Votes 162
  • Parts 4
قصه از جایی شروع میشه که بکهیون ۱۶ساله روی معلم خصوصی یا همون هیونگش کراش میزنه. با ازدواج هیونگ جذابمون بک تصمیم میگیره احساساتش رو فراموش کنه و فقط به چشم استادش به هیونگش نگاه کنه، اما چی میشه که بعد از ۱۸سال پسر کراشش که الان شاگردشه با فهمیدن این موضوع تهدیدش کنه و بهش پیشنهاد بده؟ یعنی سرنوشت معلم کوچولومون چی میشه؟..... _______ _ ازم چی میخوای؟ _خودت رو میخوام! تنم یخ کرد. صبر کن، فکر کنم اشتباه شنیدم، نه؟ اما اون نگاه شیطانیش چیز دیگه ای می‌گفت. بار دیگه صداش داخل کلاس بلند شد. با نگاه جدی و چهره ای که بیشتر به یه مرد بالغ شباهت داشت تا یه پسر بچه‌ی هجده ساله غرید: می‌خوام معلمم معشوقم باشه! Couple: Chanbaek_ kaiso Genre: Romance, Drama, Angst, Smut
🧚‍♂️Enchanted castle 🏰 by Pati_taran
🧚‍♂️Enchanted castle 🏰
Pati_taran
  • Reads 668
  • Votes 129
  • Parts 5
🧚‍♂️Enchanted castle 🏰 🥂:Couples: ChanBaek 🥂:Genre: Romance . fantasy . Flaff . NC+17 🥂:Author: Pati :) 🥂:channel: @patifiction 🥂:Tel Me: @t_a_r_a_n_Pati 🥂:upload day: جمعه ها 💒About: نظرتون چیه اگه این بار داستانمون با روزی روزگاری در سرزمینهای دور شروع بشه؟ توی پیرلند کشور مروارید ها... سرزمین پریان بعد از قرنها اتفاقات مقدر شده و تحت کنترل، به محض ورود اخرین امید ولیعهدیشون دچار حادثه های غیر مترقبه میشند که ملکه مجبوره برای حفظ امنیت ولیعهدش راز نگهش داره... افسانه های گذشته بهش گفتن این سرنوشت فقط به دست یک پری سلطنتی با نام آتش باز میشه که یک ویژگی خاص داره... ولی اون پری سلطنتی سال هاست که دیده نشده...