parniiiya's Reading List
79 cerita
𝑺𝒏𝒐𝒘 𝒐𝒂𝒌..|𝕂𝕍 oleh kianankouiin
𝑺𝒏𝒐𝒘 𝒐𝒂𝒌..|𝕂𝕍
kianankouiin
  • Membaca 45,818
  • Suara 5,476
  • Bagian 17
.... تک بلوط برفی، آلفا جئون..! .... _آلفا؟ من هنوز مال توام.. این رو روزی صدبار بهت یادرآوری میکنم.... .... ENRE: Omegaverse , Fluff , Smat , Romance , M-perg, Happy ....... ـــــــــــــــ
SLOW WALK oleh bluishstory
SLOW WALK
bluishstory
  • Membaca 150,829
  • Suara 37,338
  • Bagian 42
- من نمیتونستم ازش مواظبت کنم - میخواستم برای یه بارم شده لبخندشون بخاطر من باشه اونا اینجوری وارد یه زندگی مشترک شدن، بدون عشق قرار نیست اتفاق خاصی بیفته، اونا همراه شدن تا ببینن راه به کدوم سمت میبردشون، به هرحال مگه همه زوجای دنیا عاشق همدیگه ان؟ couple: chanbaek genre: رومنس، زندگی روزمره
𝐌𝐲 𝐀𝐥𝐩𝐡𝐚 oleh PaniHsi
𝐌𝐲 𝐀𝐥𝐩𝐡𝐚
PaniHsi
  • Membaca 4,539
  • Suara 633
  • Bagian 16
•𝐍𝐚𝐦𝐞 𝐟𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧: 𝐌𝐲 𝐀𝐥𝐩𝐡𝐚 •𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐜𝐡𝐚𝐧𝐛𝐞𝐚𝐤 •𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐀𝐍𝐆𝐒𝐓, 𝐒𝐌𝐔𝐓, 𝐌𝐏𝐄𝐑𝐆, 𝐎𝐌𝐄𝐆𝐀𝐕𝐄𝐑𝐒, 𝐃𝐑𝐀𝐌
DARK OMEGA oleh AVINA1061
DARK OMEGA
AVINA1061
  • Membaca 88,262
  • Suara 9,944
  • Bagian 35
فیکشن امگای تاریک🖤 کاپل:کوکوی🖤 ژانر:امگاورس🖤انگست🖤ازدواج اجباری🖤اسمات🖤 نویسنده:noor🖤 برشی از داستان: _ازت توقع ندارم منو به اندازه تنها فرزندت دوست داشته باشی یا تمام گذشته رو فراموش کنی اما بهم لطف یک شانس دوباره رو بده امگای من _به نظرت یه پیاله ی شکسته و خورد شده به شکل اولش برمیگرده؟ پایان:هپی اند🖤 بچه ها دوستش داشته باشین🖤
Ribochka | ریبوچکا  oleh niyaz-army
Ribochka | ریبوچکا
niyaz-army
  • Membaca 4,374
  • Suara 376
  • Bagian 5
- فکر کردم اگه رهاش کنم، تو دریا خوشحال تره، فراموش کردم اون یه ماهی کوچولوعه که خیلی نیاز به مراقبت داره... از دستش دادم... دریا ازم گرفتش... کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: ؟؟؟ ژانر: درام، عاشقانه، دارک، رازآلود، اسمات نویسنده: نیاز ریبوچکا به زبون روسی میشه ماهی کوچولو...
soul prison | زندان روح oleh niyaz-army
soul prison | زندان روح
niyaz-army
  • Membaca 35,876
  • Suara 4,632
  • Bagian 44
خلاصه: تهیونگ فقط یه روح بی‌گناه بود که اتفاقی دشمن هزارساله‌ی ارواح رو از زندان نجات داد؛ ولی این واقعا یه اتفاق بود؟ کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی:نامجین، یونمین ژانر: انگست، عاشقانه، اسمات، دارک، رازآلود، فانتزی، امپرگ نویسنده: نیاز
Friends or more?  oleh psychomic4
Friends or more?
psychomic4
  • Membaca 58,587
  • Suara 4,647
  • Bagian 28
این نخ های وصل و پینه شده که تکه های نامنظم و کوچک و بزرگ قلبم و روحمون رو مثل پارچه های چند رنگ شده بهم وصل میکنه گویی یک عروسک با پارچه های چهل تکه میدوزی تا دوباره مثل روز اولش بشه...اینها همون قطره های اخر برای حفظ جاذبه ی بی رحم و بی قانونی به اسم رابطه و عشقه...همون مقاومتی که با وجود زخم های باز و عمیق لایه های بیرونی و درونی وجودت میخوای زانوهای دردناکت رو بلند کنی و جلوی اون خشمی که سرچشمه ی وابستگی خطرناک و زهرماننده رو بگیری و دوباره و دوباره... بغلش کنی... بهش بگی چیزی نیست... من خوبم... گریه کنه و داد بزنه... بگه متاسفه... برای اینکه بهت سیلی زد... بگه متاسفه... برای اینکه متولد شد تا سرت داد بزنه... بگه نرو... و زجه بزنه برای موندنت... اما تو بگی... من خوبم...اروم باش... درست میشه... درستش میکنیم چون من نمیرم... و درست همون لحظه... از لای اون نخ های دوخته شده... خون چکه کنه... ___________________________________________________ ✴️ درد داره؟ منو میبخشی؟ ازم متنفری؟... ✳️ اره... درد داره... خیلی زیاد... نه... نمیبخشمت... هیچوقت... ولی... ازت متنفر نیستم... ___________________________________ 🔶 Couple : Hyunlix 🔶Genre : psychology, smut, harsh, slice of life 🔻آپلود : روز های فرد ❇️Hope you enjoy it...
paper cut new version oleh suho_exo2345
paper cut new version
suho_exo2345
  • Membaca 11,364
  • Suara 2,287
  • Bagian 95
خیلی ها میگفتن چرا تو پیپرکات متین نیست این یه پیپرکات ویرایش شده با وجود متینه بجز اضافه شدن قسمت هایی که متین نبود چیز زیادی تغییر نکرده با شرایط فعلی این داستان برای تغییر روحیه هممون در روز های زوج اپ میشه مگر اینکه فیلترشکنم وصل نشه یا اتفاق بدی تو کشور مون افتاده باشه که کسی توان خوندن یا نوشتن نداشته باشه
Monster [hyunlix] oleh sarinafrr
Monster [hyunlix]
sarinafrr
  • Membaca 369
  • Suara 40
  • Bagian 2
-ولی تو کسی بودی که منو به هیولا تبدیل کردی. ❌توجه این فیک دارای صحنه های قتل، تجاوز، اسمات ... است اگه روحیه ی حساسی دارید از خوندنش خودداری کنید❌
<MOON OMEGA> امگای ماه oleh suka41roomina
<MOON OMEGA> امگای ماه
suka41roomina
  • Membaca 96,212
  • Suara 16,344
  • Bagian 46
امگای ماه، امگایی با بدن و روحیه‌ای ضعیف و در عینِ‌حال زیبا که هرکس نمیتواند شانسِ داشتنش را داشته باشد، چه میشود اگر شانس آنقدر با او بد باشد که جفتِ آلفایی بی‌رحم شود و چه میشود اگر قبولش نکند؟ [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، تا آخر از داستانم لذت ببرید و لطفا چیزایی مثل "انرژی‌اش، خاموشی‌اش" رو که "انرژیش، خاموشیش" مینویسم رو روش زوم نکنید یا حتی کسره که بجاش "ه" آخر چسبان میزارم؛ چون برای راحتی ریدرام اینطور پیش میرم و عمدیه. ولی ممنون میشم کلماتی که از سر حواس‌پرتی با "حروف" نادرست مینویسم رو برام کامنت بزارید مثل: "صرفه" کردن که درستش میشه "سرفه"] ______________________________ تو را برای آخرین بار خواهم دید از چشمان من پریشان نشو هنگامی که در مرگ خود هم تو را دعا می کنم آخرین یکشنبه... GENRE→ Omegavers, Angst, Romance, M' preg COUPLE→ KOOKV WRITER→ rchid