بازگردانی شده بازگردانی شده توسط: vmin_fiction@ (برنده‌ی ۱۹ جایزه)

چطور میتونم بخندم یا اشک بریزم وقتی زندگی کردنو فراموش کردم ؟ من لبخند زدن .. دوست داشتن ... و حتی خودمو فراموش کردم من مردم .. مرد ها لبخند نمیزنن پایان فصل اول:)

🍮عنوان:فرشته وانیلی من🍮 🍮ژانر:فلاف🍮 🍮کاپل:ویمین🍮 🍮خلاصه:چی میشه وقتی برمیگردی خونه با یه فرشته با بوی وانیل روبرو بشی؟🍮

《کامل‌شده》*در حال ادیت* اخم تو ، روی من شلاق می‌‌شه توی من فریاد می‌‌شه، نمی‌‌تونم ساکت شم خنده هات ، مثل تیری تو هدف منو از پا میندازه، چه خوب آزارم میده شکارچی، توی دامت گیر کردم مثل طعمه اسیرم، دلم می‌‌خواد بمیرم شکارچی، توی دامم گیر کردی چه طعمهٔ لذیزی، چه شکار شیرینی 🎵King Raam - The Hunter VMIN *sad end ° +18 ° S 20190604 E 20190721

-: دو راه داری کیم ویکتور ۱- منو رد کنی و بیخیال زندگی آروم جیمینت بشی و اون رو هر روز تو تیمارستان ببینی ۲- منو قبول کنی تا هم جیمین به زندگی آرومش ادامه بده هم دختر کوچولوت مامان دار بشه بنظر معامله خوبی میاد مگه نه؟!~ - ازت متنفرم -: ولی من عاشقتم ویکتور ~ • ~ •~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• زندگی آروم تهیونگ و جیمین با یک طوفان سهمگین روبه رو میشه ولی چه کسی برنده میشه شکارچی معروف یا زیبای وحشی

•کامل شده• میگن اگه کسی ارزویی داره حتما بهش میرسه! تهیونگ مطمئن بود که هردوشون به ارزو ها و رویاهاشون میرسن و از این رو هردوشون ارزوی همدیگه رو براورده کردن... اما قرار نبود اینطور بشه! قرار نبود ارزوهاشون جا به جا براورده بشه! قرار نبود این کلمه ی سه حرفی با رویاهاشون بازی کنه! توی لیست ارزو هاشون عاشق هم شدن جایی نوشته نشده بود! _________________________________________ عنوان : Wishes List | لیست ارزو ها🕯 نویسنده: AHURAPAKZAD ژانر: جنایی | انگست | رمنس کاپل اصلی: Vmin توجه!!!! اتفاقات این داستان تصورات نویسنده بوده و واقعیت ندارند همچنین اشخاص این داستان تنها نقش یک بازیگر را دارند و از نام ان ها برای بهتر سازی تصورات خواننده استفاده میشود! 🥈#2vmin 🥉#3vmin #4 vmin #5 vimin

عشق یعنی بدون چشم ببینی ، بدون گوش بشنوی و بدون قلب زنده باشی. اما من برای مرگ جشن گرفته بودم. ‌ ژانر :فانتزی ،درام ،هیجانی اسمات : دارد کاپل : ویمین

نام فیک : نیمه ی گمشده کاپل : ویمین کاپل های فرعی : سوپ ، نامجین نویسنده اصلی : jeonkake@ مترجم: Ai_Queeny@ (*دوستان این فیک انگلیسی بوده و من ترجمه اش کردم پس اگه یه فیک دیگه دیدین مثل این بود تعجب نکنید اون نسخه اصلی انگلیسیشه و من ترجمه اش کردم به فارسی *) تا به حال در مورد داستان نیمه ی گمشده چیزی شنیدی؟ دو نفر با یه نخ قرمز نامرئی که به انگشت هاشون وصل شده ، به زودی یکدیگه رو پیدا می کنن و عاشق می شن؟ خب ،اره . من یه موهبت دارم .... داستان در مور پسر جوونیِ که می تونه نخ های قرمز مردم ، از جمله مال خودش رو ببینه . اون فهمید که نیمه ی گمشده اش کیه و باید راهی برای دوست شدن باهاش پیدا کنه ، که بتونه تغییر کنه که بین اون ها بی دست و پا نباشه.

°•مثل یه زهر پخش میشه تو سرت تو قلبت مهم نیست عشق باشه یا نفرت مهم نیست بیماری باشه یا علاجِ اون مرض فقط یه روز به خودت میای و میبینی که مبتلا شدی به این عشق به این بیماری! این بار فرار نکن ازش بمون حسش کن و . . . بجنگ زمان آپ : دوشنبه ها ____________________________________

خبرنگار جئون جونگ کوک، بزرگترین خبرنگار کل کره جنوبی با یک خبر داغ دنبال بزرگترین خلافکار سئول می‌گرده. کسی که زندگی میلیون ها انسان توی دستاشه. کسی که بدترین دشمن پلیس ها شناخته شده. جونگ کوک دنبال اون فرد می گرده چون براش خبری داره که سرنوشت خیلی از ادمها رو عوض می‌کنه و جون خیلی ها رو نجات می ده پس... Ranking: ¬16 #taemin ¬170 #love ¬ 62 #baby ¬ 18 #daddy