Select All
  • The Trip [L.S]
    16.3K 4.2K 29

    هری به عنوان آخرین مقصدِ سفرش، قصد داشت به آریزونا بره. اما پسری که با ماشینِ داغونش کنار جاده براش نگه داشت، زندگیشو عوض کرد...و البته همه ی شلوارهاشو هم به فنا داد! :) ⚠️پیشنهاد میکنم همه ی چپترهارو یکجا نخونید. 1 in #louisandharry 2 in #1directionfanfic 3 in #larry

  • Smultronstället "Larry"
    2.6K 551 11

    جنگل، خیلی بزرگتر از اون دوتا پسر و علاقه آبی رنگشون بهم بود‌. اما وقتی جوونی و کسی رو دوست داری همه چیز حول محور شما دو نفر میچرخه. آپ: متوقف شده.

  • Royal Blue [L.S|Mpreg]
    57.1K 12.8K 30

    ×on going× زندگی ای که بعد از ملاقات با چشم هاش به رنگ آبی سلطنتی در میاد.

    Mature
  • HELP Me!!!!
    18K 3.3K 114

    We do this... together.. We lie... We play our part... We fight We kill... To protect eachother cause eachother all we have... ما این کارو باهم انجام دادیم... ما دروغ گفتیم... نقشمون رو بازی کردیم.. جنگیدم... ما آدم کشتیم... تا از همدیگه محافظت کنیم... چون تمام چیزی که داریم همدیگه است...

  • unforgettable [Z.M]
    58.8K 5K 35

    - میخوام کاری کنی همه چی و فراموش کنه بشه یه صفحه خالی از اون مرد فقط من و ببینه + این کار ریسکه ممکنه بیدار نشه یکم فک کن مرد تو میتونی همین حالا هم مال خودت کنیش - نه نمیشه هر کاری می کنم ازم می ترسه از وقتی اون آشغال بردش همه چیزش شده اون حتی الان هم که نیست اون و به من ترجیح میده لیام با گفتن این حرف ناخودآگاه د...

  • 𝑺𝑨𝑽𝑬 𝑴𝑬 ~[𝐋.𝐒].[𝒁𝒊𝒂𝒎]࿐
    12.8K 3.3K 24

    [on going...] «فرقی نداره چندبار گم بشی هری! من هربار میام و نجاتت میدم...» پرنس لویی ویلیام تاملینسون، شاهزاده و جانشین یکی از هفت قلمرو و هری فقط یه خدمتکار ساده‌ست... ولی چی میشه اگه یه روز دیگه اوضاع مثل سابق نباشه؟! چی میشه اگه داستانی که از بقیه برای خودمون ساختیم، زمین تا آسمون با واقعیت فرق داشته باشه؟! COVER...

  • Ball of Fur
    101K 17.7K 39

    لویی یه ترو آلفاست که بخاطر اشتباهاتش از خانوادش طرد شده و هری گربینه ایه که سر از جنگل گرگینه ها درمیاره. چی میشه اگه هری، سولمیت و لونای لویی باشه؟ • a Larry Stylinson Fanfiction. [Mperg.] • -سِپَند تلگرام : FanfictionsOnly

    Mature
  • forgiven [L.S]
    2.9K 619 12

    هیچ درمانی برای خاطرات وجود نداره، مستثنا ای هم وجود نداشت! نباید وجود می‌داشت، اما یک چیزی باعث میشه اون جهنم روشن کم کم از ذهنم خارج بشه. شاید چون تو زیادی شبیه ملودی هستی؟ تو شبیه ملودی هستی! لحجهت، صورتت، طوری که قدم برمی‌داری و همه کار هارو طوری با حوصله انجام میدی انگار تا ابد براش وقت داری. [ امپرگ هری پرگ]

  • selenophil
    1.4K 296 7

    کاپل: لری ژانر: دبیرستانی. داستان راجع به زندگی روزمره، یک دانش آموز سال اولی به اسم هری استایلزعه‌. که توی ارتباط برقرار کردن با دیگران و خودش مشکل داره. و خبری از اون پسرای بد و لباس های تیرشون نیست، فقط هریه، کسی که توی دبیرستان عاشق اولین دوستی میشه که پیداش میکنه.

  • • Beloved Rival • [L.S]
    86.3K 12.2K 31

    -تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson

  • 𝐇𝐀𝐋𝐅 𝐁𝐑𝐎𝐓𝐇𝐄𝐑 (𝐳𝐢𝐚𝐥𝐥)
    37.1K 6.5K 44

    - خواهش میکنم ولم کن ت...تو نمیتونی با برادرت همچین کاری کنی! + برادر؟!! ببین بیب میتونم همین الان تورو جلوی مادرت به فاک بدم بدون اینکه چیزی بگه پس ساکت شو بزار کارمو بکنم ... (Ziall)🔞 #1- ziall #1- zaynmalik

  • Forever And After [L.S|Mpreg]
    23.3K 5.2K 24

    جایی که لویی توی یه آموزشگاه موسیقی کودکان کار می‌کنه و هری یه تتو آرتیسته که همراه با گربه‌ـ‌ش اولی، یه زندگی آروم و بی سر و صدا داره. به علاوه ی این که هر دوتای اون ها برای تشکیل خانواده و داشتن بچه های کوچولو، یه کم زیادی اشتیاق نشون می‌دن. _______ " فهمیدم عشق یه عکس یادگاری نیست. عشق یه کالای مصرفیه، نه یه چیز پس...