جان Stories

Refine by tag:
جان
WpAddییجان
WpAddییبو
WpAddوانگشیان
WpAddشیائوجان
WpAddییژان
WpAddميكاسا
جان
WpAddییجان
WpAddییبو
WpAddوانگشیان
WpAddشیائوجان
WpAddییژان
WpAddميكاسا

26 Stories

  • 𝙹𝚞𝚜𝚝 𝚋𝚎 𝚖𝚒𝚗𝚎 🪷☁️ by saye_rain
    saye_rain
    • WpView
      Reads 52
    • WpPart
      Parts 1
    ☁️فقط مال من باش ࿐ ☁️𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 ࿐𝐰𝐚𝐧𝐠𝐱𝐢𝐚𝐧 ☁️𝐭𝐨𝐩 ࿐𝐥𝐚𝐧𝐳𝐡𝐚𝐧 ☁️𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞 ࿐𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐟𝐚𝐧𝐭𝐚𝐬𝐲, 𝐬𝐦𝐮𝐭 ☁️𝐚𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 ࿐𝐬𝐚𝐲𝐞 ☁️𝐨𝐧𝐞_𝐬𝐡𝐨𝐭 ⛩️ وی‌ووشیان عاشق و بی‌گناه بود. اوایل فقط به خاطر رسم و رسومی که بین زبون‌ها چرخیده و احترامی که بین دو خاندانِ جیانگ و لان برقرار بود، حاضر شد تا به این ازدواج از قبل تعیین شده اجازه‌ی پیشروی بده، حتی با وجود این‌که تا ماه‌ها پیش یک بار هم چهره‌ی وارث دوم لان رو ندیده بود. ‌⛩️
  • وقتی رسیدی که شکسته بودم by wangyibooxiao
    wangyibooxiao
    • WpView
      Reads 49,675
    • WpPart
      Parts 101
    اون ها پدر و مادر نبودند ابزاری برای شکنجه دادن بودند اون فقط منتظر یک ناجی بود... اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود
  • بعد از تو by Chore_shohi
    Chore_shohi
    • WpView
      Reads 9,930
    • WpPart
      Parts 88
    ییبو پسری که بعد از مرگ ناگهانی مادرش تنها میشه و مسئولیت زندگی ش را باید بعهده بگیره.. و مراقبی که به سراغش میاد ..
  • من أنا....؟ by COOL-GAIMER
    COOL-GAIMER
    • WpView
      Reads 86
    • WpPart
      Parts 3
    "اسمي أوسكافيوس... وعلى ما يبدو، لست مجرد بشري عادي. هناك شيء في دمي، شيء يوقظ الأسئلة في أعماقي قبل أن يهمس بالإجابات. سأشُقّ طريقي، خطوة بعد خطوة، عبر رماد الماضي وأشواك الحاضر، لأكتشف من أكون حقًا. سأتذوق طَعم الخيانة... وسأعرف الحب من أول قتال، لا من أول نظرة. وسأُزيح الستار عن السرّ الأكبر... من هما والدَي، ولماذا حُكم عليّ أن أعيش كظل يبحث عن نوره."
  • خرگوشک بوگا by sorensoso
    sorensoso
    • WpView
      Reads 356
    • WpPart
      Parts 1
    تیکه ای از داستان: اروم در دستشویی رو باز کردم و سرکی به بیرون کشیدم با ندیدن ییبو پریدم بیرون و درو بستم همینکه درو بستم نگاهی به سمت راستم کردم که ییبو دست به سینه با نیشخندی پشت در بود جیغی کشیدم هل کرده پریدم عقب که پشت پا خوردم نزدیک بود کف زمین پهن شم که ییبو سریع گرفتم به خودش چسبوندم شوکه و خجالت زده خشکم زده بود -بوو بوگا ییبو نفس عمیقی کشید کنار گوشم لب زد ییبو:اگه میدونستی با بوگا گفتنت چه اتیشی توی قلبم بلند میکنی ... هپی اند ییبوتاپ
  • 𝑆ℎ𝑜𝑟𝑡 𝑆𝑡𝑜𝑟𝑦 by wangyibooxiao
    wangyibooxiao
    • WpView
      Reads 487
    • WpPart
      Parts 4
    داستان‌های کوچولو از ییجانم❤️💚💛💙
  • loyal | AOT by Cami1lla
    Cami1lla
    • WpView
      Reads 784
    • WpPart
      Parts 3
    عائلة الاكرمان، محاربون شجعان بقدرات تتعدى البشر الطبيعيين... محاربون كرسوا أنفسهم منذ الولادة لحماية العائلة المالكة. ماذا يحصل حين يرتبط أحد افرادها بالشخص الخطأ؟ " يفترض أن تستمع لي!! أنـا! أنــا سيدك أيها الاكرماني القذر!" صوت صفعة قوي كان كل ما يسمع لكن لا رد من الرجل الجاثم على ركبتيه " اللعنة ما مشكلتك؟ آنت محطم أو شيء كهذا؟ انطق!" " ارجوك اقبل اعتذاري سموك" " اخبرني لمن تنتمي مجددًا؟" "... انا-" صمت لفترة وكأنه يقاوم شيء " انا انتمي لك " " جيد..." ابتسم الاخر " انت كلبي الصغير الوفي أليس كذلك؟" "... نـ نعم"
  • رحلة استعادة الذاكره by BAYAN_Gojo
    BAYAN_Gojo
    • WpView
      Reads 62
    • WpPart
      Parts 1
    مؤلم مؤلم مؤلم رأسي سينفجر ماذا حدث يالهي ملابسي مليئه بالدماء اين انا
  • كان حبك من أروع أشكال التدمير الذاتي  by Mayssa_Ackerman
    Mayssa_Ackerman
    • WpView
      Reads 5,968
    • WpPart
      Parts 4
    ريفاميكا حادثة لم تكن مخططة ابدا لتجعل من ذلك القاتل ذو القلب البارد و دون رحمة ان يحس بمشاعر تشبث و حب نحو فتاة انقذها عن طريق الخطا لـيـفـاي اكرمـان🖤⛓️ مـيـكـاسـا اكـرمـان❤️🌼 الكاتبة :Mayssa_Ackerman ❣️🌸
  • دیوانگی by Rozalin91
    Rozalin91
    • WpView
      Reads 1,076
    • WpPart
      Parts 1
    بعد از اون بود که چیزی رو به خاطر نمی آورد تنها وقتی به خودش اومده بود ک دورو برش پر از خرد شیشه شده بود نمیدونست چه اتفاقی افتاده و کی اون گلدون آبی وسط میز جلو مبل فرو رفته بود فقط صدای بم و دلنشین ییبو رو که مدتها دلتنگش بود کنار گوشش میشنید
  • Forbidden Desire by kimevaria
    kimevaria
    • WpView
      Reads 12
    • WpPart
      Parts 1
    ° { رغبة ممنوعة }.. {مستمره} ° "هو كائن ملعون بالعطش... وهي روح خُلقت من السحر. لقاؤهما كان خطيئة، ولكن من يستطيع مقاومة اللعنة حين تتحول إلى قدر؟" Liana Yoongi Start : 9 - 3 - 2025 End :?? الروايه هدية لمعجبين مين يونغي بمناسبه عيدميلاده يوم 9 - 3 - 2025.. بتمنى تعجبكوا 🖤✨
  • Wina kisha batwanaka  by zinaazadd
    zinaazadd
    • WpView
      Reads 2,038
    • WpPart
      Parts 6
    واز لە ھیواکانت مەھێنە جان کوک من یارمەتیت ئەدەم وە ھەموو کات لەگەڵت ئەبم مەھێڵە نەخۆشیەکەت بەسەرت زاڵ بێ ھیوات لەدەست مەدە
  • The Price Of Freedom - ثمن الحرية by luverczt
    luverczt
    • WpView
      Reads 14,915
    • WpPart
      Parts 10
    الارض تزلزلت وطغى عليها اللون الأحمر البشرية تتذكر جيداً ذلك المشهد المأساوي -سوف نقاتل حتى تحترق اجنحتنا بذلك اللهيب الحارق- إليك بعد مأساة دكُ الأرض بـ خمسة عشر شتاءً.. - توضيحات : - أحداث هجوم العمالقة بعد انتهاء المانجا مع تغيير واضافة بعض الأحداث والشخصيات ،تنبيه لمتابعين الانمي في حرق لذلك تجنبوا قراءة الرواية فضلاً. اول مرة اكتب رواية اعذروني على أخطائي الكتابية أو الاملائية.. Have fun 🤍
  • آغوش by Rozalin91
    Rozalin91
    • WpView
      Reads 912
    • WpPart
      Parts 1
    وان شات مربوط به ادامه مراسم بالاس امیدوارم دوستش داشته باشین
  • سـلـيـل الـديـجـور  by ZODIACM
    ZODIACM
    • WpView
      Reads 992
    • WpPart
      Parts 11
    ليس بطلاً ، ولكنه كان الخيار الأخير للنجاة....
  • 𓂃Yizhan OneShot's⋱ by Veronikanoir
    Veronikanoir
    • WpView
      Reads 2,508
    • WpPart
      Parts 16
    وانشات‌های ییـجان ⨳ ژانـر هر وانشات متفاوته ⨳ کانال: 𝗎𝗄︎𝗂𝗒𝗈𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 ⨳ تایپ: 𝖻︎𝗃︎𝗒𝗑︎ ⨳ همه‌ی وانشات‌ها تمام شده قرار می‌گیرن
  • 𓂃Beneath the Cherry Blossoms⋱ by Veronikanoir
    Veronikanoir
    • WpView
      Reads 2,158
    • WpPart
      Parts 12
    زیـر شکوفـه‌های گیـلاس [تمام شده] ⨳ کـاپل: ییـجان ⨳ ژانـر: تاریخی، عاشقانه، درام-سیاسی، اسمات ⨳ تایپ: 𝖿︎𝖺𝗇︎𝖿︎𝗂𝖼︎/𝖻︎𝗃︎𝗒𝗑︎ 🌸خلاصـه: شیائو جان پیشکشی از سرزمینی دور، وارد قصری می‌شه که سال‌هاست سکوت، بی‌اعتمادی و بازی‌های سیاسی در اون سایه انداخته. با وقار و آرامشش، بدون اینکه خودش بدونه، نگاه امپراتور وانگ رو به خودش جلب می‌کنه. امپراتور، مردی سرد و دقیقه؛ کسی که پشت نقاب سیاست زندگی کرده و هیچ‌وقت به احساسات بهایی نداده. اما حضور این غریبه‌ی ناشناس، چیزی رو درون اون بیدار می‌کنه؛ چیزی که سال‌هاست خاموش مونده بود. در دل توطئه‌ها، رقابت‌های درباری و دشمنانی که پشت لبخندها پنهان شدن، شاید همین غریبه همه‌چیز رو تغییر بده. نه فقط برای امپراتور، بلکه برای سرنوشت یک امپراتوری.
  • 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑) by wangyibooxiao
    wangyibooxiao
    • WpView
      Reads 10,326
    • WpPart
      Parts 39
    𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒 𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑 تو به دنیا اومدی تا بخشی از وجود من باشی، تو هستی تا به من ثابت کنی میشه به لبخند خدا امیدوار بود...
  • 𝙙𝙧𝙖𝙬𝙞𝙣𝙜 𝙗𝙤𝙖𝙧𝙙:𝑎𝑡𝑡𝑎𝑐𝑘 𝑜𝑛 𝑡𝑖𝑡𝑎𝑛. ♡︎ by a_rayam6
    a_rayam6
    • WpView
      Reads 2,250
    • WpPart
      Parts 11
    ℎ𝑒 𝑤𝑎𝑠 𝑗𝑢𝑠𝑡 𝑎 𝑘𝑖𝑑 𝑤ℎ𝑜 𝑙𝑜𝑣𝑒𝑑 𝑡𝑜 𝑑𝑟𝑎𝑤 كان يقف في منتصف الطريق في المطر ممسكاً مظلته الصغيره بينما يتكلم معه رجل مخيف ويخبره بلطف هل له ان يشاركه تلك المظله؟ لكن عندما يتدخل شخص من فيلق الاستطلاع ويقول 'لقد وجدتك اخيراً! ..' لاحقاً يكتشف ان هاذا الطفل ليس طبيعي اساساً...