دلهره Stories

Refine by tag:
دلهره
دلهره

3 Stories

  • Worrying moments by alireza4321
    alireza4321
    • WpView
      Reads 7
    • WpPart
      Parts 1
    فصل پنجم: لحظه‌های نگران‌کنند مریم پشت میز چوبی‌ای که در گوشه‌ای از کافه قرار داشت، نشسته بود. دستانش به آرامی دور فنجان قهوه‌اش پیچیده شده بود، و نگاهش غرق در افکار سنگین بود. از شیشه‌های بزرگ کافه، قطرات باران به آرامی پایین می‌آمدند و فضای بیرون را به یک تصویر مبهم تبدیل می‌کردند. هوای کافه داغ و مرطوب بود، ولی به نظر می‌رسید که قلب مریم از سرمایی درونی پر شده است.
  • missing by alireza4321
    alireza4321
    • WpView
      Reads 6
    • WpPart
      Parts 1
    فثل ششم: افسر: دیشب یه گزارش دریافت کردیم. یه نفر ادعا کرده که حمید رو در ساختمونی متروکه نزدیک حومه شهر دیده. مریم: (چشم‌هایش گرد می‌شود) حمید اونجا چیکار می‌کرده؟ افسر: نکته عجیب اینه که خودش نرفته بوده... یه پیک فرستاده بوده اونجا. ولی اون پیک دیگه برنگشته. (یاسر ابرو درهم می‌کشد، نگاهش با مریم تلاقی می‌کند. حس بدی به دلش افتاده است.) مریم: (با صدای لرزان) یعنی چی که برنگشته؟
  • 《GOOD NIGHT MOMY》 by takook_13_20
    takook_13_20
    • WpView
      Reads 213
    • WpPart
      Parts 4
    +اینجا خیلی ساکته.. نخواب باهام حرف بزن _درمورد چی بگم عزیزم؟ +برام داستان بگو _میدونی وقتی برای اولین بار میخواستیم بریم سر قرا... + نهه اگه میخوای اون داستان مسخره دوباره یاد اوری کنی نمیخوام اصلا _چرا فقط سعی نمیکنی بخوابی؟ +مامانم.. بنظرت اون کیه که راحت داره توی خونمون میچرخه؟ با فکرش حتی نمیتونم چشامو رو هم بزارم . . . . Vkook ژانر: معمایی_ دلهره اور_ترسناک