رومنس Stories

Refine by tag:
رومنس
WpAddانگست
WpAddاسمات
WpAddعاشقانه
WpAddجونگکوک
WpAddتهیونگ
WpAddتهکوک
WpAddفیکشن
WpAddromance
WpAddفارسی
WpAddbts
WpAddfiction
WpAddfic
WpAddحب
WpAddvkook
WpAddangst
WpAddtaehyung
WpAddjungkook
WpAddlove
رومنس
WpAddانگست
WpAddاسمات
WpAddعاشقانه
WpAddجونگکوک
WpAddتهیونگ
WpAddتهکوک
WpAddفیکشن
WpAddromance
WpAddفارسی
WpAddbts
WpAddfiction
WpAddfic
WpAddحب
WpAddvkook
WpAddangst
WpAddtaehyung
WpAddjungkook
WpAddlove

57 Stories

  • 𝙆𝙞𝙣𝙙 𝙈𝙧.𝙁𝙡𝙤𝙧𝙞𝙨𝙩  by Dante_1997
    Dante_1997
    • WpView
      Reads 40,077
    • WpPart
      Parts 49
    آقای گلفروش مهربون ~ [ vkook ] [ کامل شده] ژانر : رومنس ، برشی از زندگی ، فلاف برادرهای کیم با مشارکت هم یه گلفروشی باز میکنن و کارشون سکه میشه! داستان از اونجایی شروع میشه که برادر کوچیکه یعنی تهیونگ، دلبسته اون پسر ناز و بانمک دست فروش میشه و یواشکی بهش دسته های مجانی گل و میده تا بفروشه....
  • DOMINIC by rama-gh
    rama-gh
    • WpView
      Reads 14,467
    • WpPart
      Parts 21
    dominic/دامینیک تهیونگ امگایی بود که تنها چیزی که توی‌ دنیا نیاز داشت نادیده گرفته شدن و تنها بودنِ. اون داشتش، نه دوستی نه پارتنری از اول زندگیش همین بود. البته قبل از ورود اون دردسر جئون جونگکوک یک دردسر واقعی برای امگا بود اون الفا واقعا یه پسر بد بود و چرا باید دردسر باشه. خب مثل هر کلیشه الفایی که هر امگایی تا الان خواسته داشته چرا تهیونگ رو نداشته باشه؟ <<من تو رو زندگی می‌کنم،خوشگله. + من رو زندگی می‌کنی؟ یعنی چی؟ -بیشتر از خیلی، دوست دارم؛ اما هنوز عشق نیست، برای همین کلمه‌ی Love و Like روکنار هم گذاشتم و Live به دست اومد، بنابراین من تو رو زندگی می‌کنم. من باهات زندگی می‌کنم،خوشگله. +اینو از خودت دراوردی؟ -خب نه، دختری که پارسال باهاش سکس می‌کردم این رو بهم گفت، گفت تو یه کتاب خوندتش +تو یه عوضی هستی، اما من هم تورو زندگی میکنم دامینیک.>> Name:Dominic Couple: kookv Genre:Dram,Fluff,Comedy,smut, Omegaverse,Mpreg,RPF_AU [این فیک‌ ترجمه‌ شده‌]
  • الجحيم الدموي by _sierra_
    _sierra_
    • WpView
      Reads 241
    • WpPart
      Parts 7
    بين اروقة الظلام وبين ثنايا الألم تستيقظ أيادي ملطخة بماضي اسود ودماء بريئة من قبور الماضي..ماضي الوحوش ذات الدماء السوداء.. استيقظ الألم القديم بداخل اميرة البراتفا عندنا اتاها ظرف اسود يقطر بماضي مجهول ومستقبل على الحافة.. ولكن المشكلة هنا انه لفتح صندوق الأسرار القديمة تحتاج الإستعانة بأحد شياطين العالم السفلي..شخص لم تتوقع ان تضع يدها في يده في يوم من الأيام..شخص لم تتوقع ان له فصل كامل في حكاية ماضيها وسيخط واحد اخر في مستقبلها وحاضرها.. ملك العالم السفلي الذي سيجد نفسه بصحبة اميرة دموية تجيد تضع الفرو على كتفها وتلف الألماس حول عنقها ، ولكنه سيجد نفسه معجب بطريقة تقطيع تلك الأميرة للجثث كما ستفعل مع قلبه مستقبلا..وكما ستفعل اشباح الماضي مع كليهما.. الجوكر الدموي العقرب الأسود by sierra
  • بـيـــن الجنـــــة و جهـــــنم by Inky_for_me
    Inky_for_me
    • WpView
      Reads 2,327
    • WpPart
      Parts 46
    الجميع يراهم بعيون يقينهم... وجوههم التي حفرتها الحياة، كلماتهم المكررة، سلوكهم الذي لا يخطئ-أو هكذا يظنون. بالنسبة لهم، أوكتافيا هي الفتاة الصالحة، ابنة العائلة المحافظة، الطيبة التي تحفظ آيات القرآن في قلبها كما تحفظ مسارات المشفى في عقلها. نيكاسيان؟ إنه المتمرد، المتحامل على كل شيء، صاحب النظرات المتحدية والردود الساخرة. رجل يحمل على جلده آثار حياة لم تكن رحيمة، وعلى روحه علامات حرب لم تنتهِ بعد. هي ترتدي حجابها وتصلي عند كل فجر، وهو يحمل شكوكه ويغرق في سجائره. الجميع يراها نورًا ويراه ظلامًا، لكن لا أحد يعلم كيف تتشابك الأرواح حين لا يراها أحد... لا أحد يعلم أن نيكاسيان، في الليالي المتأخرة، كان يبحث عن إجابات في كتب لم يكن يؤمن بها. ولا أحد يدرك أن أوكتافيا، في لحظات نادرة، كانت تتساءل إن كانت تستطيع إنقاذ شخص لا يريد أن يُنقذ. لم يكن لقاءهما صدفة، ولم يكن مجرد لعبة قدر. كان حافة بين الجنة و جهنم. وكانت لحظة الحقيقة قريبة... {مقتطفات} "لو حُرّم التقبيل على دين أحمد... لقبلتها على دين المسيح ابن مريم"
  • 『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』 by TalesByElsa
    TalesByElsa
    • WpView
      Reads 70,250
    • WpPart
      Parts 45
    🦋☽ زیبــای وحشـی Complete ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا و بری ⛮ ادیتور و بازنویس: السـا بیون بکهیون، امگای زیبایی که به دستور امپراطور مجبور به ازدواج با اون آلفای روانی میشه. پارک چانیول، امپراطور پایتخت با بیماری روانی سختی از دوران کودکی خودش دست و پنجه نرم می‌کنه و حالا به خواسته پدرش تصمیم می‌گیره فرزند وزیر بیون رو به همسری خودش دربیاره. اما آیا این تصمیم می‌تونه آینده هردوی اون‌ها رو نجات بده؟ یا سرنوشت چیزی دردناک‌تر براشون رقم زده؟
  • 𝖂𝖍𝖎𝖙𝖊 𝕹𝖎𝖌𝖍𝖙𝖘 _ 𝙆𝙤𝙤𝙠𝙫/𝙆𝙧𝙞𝙨𝙝𝙤【𝟮 𝗩𝗲𝗿】 by Free_Mj
    Free_Mj
    • WpView
      Reads 965
    • WpPart
      Parts 10
    با صدای نسبتا بلندی صدا زد:"آقا!" نمی دانست اما گویا این لحظه ای بود که بار ها در اشعار عاشقانه ی چینی به خطِ چشم نوازِ کانجی، بر صفحه ی کاهیِ کاغذ سُراییده شده بودند... او هم زیر چشمی نگاهی به مرد انداخت و سرش را پایین آورد. +حالا دیدید نباید از من فرار میکردید؟...اگه من نبودم معلوم نبود.... _آخه من که شما رو نمیشناسم...گفتم شما هم... فوری حرفش را قطع کرد. صدایش چه گوش نواز و دلنشین بود. آه! مثل اینکه داشت خواب میدید. غم به دلش ریخت. متاسف شد که چرا تا آن مدت حتی یک بار فرصت اظهار عشق به او پیدا نکرده بود. +حالا من رو میشناسید؟ POSTER: Lisa Perrin
  • ME BEFORE YOU by Dante_1997
    Dante_1997
    • WpView
      Reads 48,479
    • WpPart
      Parts 27
    [ تکمیل شده ] روایت عشقی جوان بین مردی فلج و پرستار جدیدش ! کاپل : ویکوک ژانر : رومنس ، کمدی ، فلاف
  • sussuero | the whisper  by rahanism
    rahanism
    • WpView
      Reads 25
    • WpPart
      Parts 4
    مرد همه‌ی عکسها رو روی میز گذاشت و توضیحاتش رو ادامه داد: قربان... ایشون همراه پدر و برادرشون تو جشنی که مارچلو ریچی برگذار کرده بود شرکت کردن... تو جشن اعلام شده که پسر مارچلو ریچی و دختر کوچیک انزو دالکا قراره بعد از تولد 18 سالگی دختر دالکا ازدواج کنن.... مرد یکی از عکسهایی که روی میز بود رو برداشت... دستیارش با سرعت ادامه داد: مردی که کنار ایشون میبینید پسر کوچیک لورنزو فرو هستن... آنجلو فرو مرد میدونست کیه... و توجهی هم به توضیحات دستیارش نداشت... تنها چیزی که توجه مرد رو جلب کرده بود لبخندی بود که میلا به آنجلو میزد. **** میلا دالکا هیچ‌وقت جایی رو نداشت که بهش بگه خونه. تنها هدفش در زندگی، نجات خواهرش از سرنوشتی بود که دیگران براش رقم زده بودن... برای نجات تنها داراییش، دست به هر کاری می‌زد. در این دنیا، خون بهای زنده موندنه... اما در این میان، قول و قراری هست که هفت سال پیش از بین رفت...حداقل برای میلا. ولی آیا برای "او" هم همه‌چیز تموم شده؟
  • My Psycho by DazaiFic
    DazaiFic
    • WpView
      Reads 316
    • WpPart
      Parts 1
    Writers: BEN & REN Editor: MEL Channel: @DazaiFic
  • 𝗦𝗛𝗨𝗧𝗧𝗘𝗥 | شاتـر  by jeonvear
    jeonvear
    • WpView
      Reads 2,329
    • WpPart
      Parts 12
    + همه ش دروغه ، هم زندگی ، هم خوشبختی ، هم تو ! - نمیتونی بگی اینکه منِ لعنتی عاشقت شدم دروغه . ،،،،،،،،، اینجا حتی به سایه ات هم اعتماد نکن زندگی بی رحم تر از اونی بود که بتونم بفهمم کجای کارم اشتباه بود یا کجای زندگیم گناه کردم که الان توی این نقطه قرار دارم ، اما عشق یک اتفاق مقدس بود در دنیای تاریک و سیاه عشق رنگ داشت و روح میبخشید اما اینجا یک چیزی بود بین زخم و مرحم ، عشق و انتقام.... آیا این دنیای رنگارنگ سهم ما هم میشد؟ می‌شه توی این جهنم تاریک، بهشت کوچیکی به اسم «من و تو» پیدا کرد؟ - jeon jungkook | kim nara •••••••••• ژانر : معمایی ، رمنس ، پلیسی، درام ، اسمات •••••• به‌قلم‌نینا؛
  • Last kiss[one shot] by HukaM93
    HukaM93
    • WpView
      Reads 991
    • WpPart
      Parts 2
    Last Kiss couple:Namjin Gener: Omegavers, romance,Angst
  • "AVATAR" by __taekookv__
    __taekookv__
    • WpView
      Reads 86,670
    • WpPart
      Parts 29
    خلاصه داستان: به پسر "آواتار" دست زدن تاوان سنگینی داره! زمانی که یه تار مو ازش کم شه به دست آووردن کل پک های "آواتار" و نگهداشتن پک خودت که سهله دیگه حتی نمیتونی لباس تو تن ات رو حفظ کنی چون "آواتار" قراره اون رو همراه با بدنت بدره!! کاپل:کوکوی ژانر: امگاوورس/تخیلی/فانتزی/رومنس/امپرگ زمان آپ:چهارشنبه
  • •Sofia•  by _whitewolff_
    _whitewolff_
    • WpView
      Reads 138,113
    • WpPart
      Parts 102
    سوفیا" نام و داستان زندگی دختریه که افسردگیش تمام لحظات زندگیش رو در بر گرفته اما یه مرد میتونه معادلات آدمو بهم بریزه؟ مثلا جای زخمات رو بفهمه و دقیقا جوری پانسمانش کنه که دیگه خودِ قبلیتو یادت نیاد. 2020 - Completed
  • [ 𝘛𝘩𝘦 𝘧𝘪𝘳𝘴𝘵 𝘳𝘢𝘪𝘯 𝘰𝘧 𝘵𝘩𝘦 𝘺𝘦𝘢𝘳 ] by bloodyblossom_
    bloodyblossom_
    • WpView
      Reads 152
    • WpPart
      Parts 1
    • 𝙵𝚒𝚌𝚝𝚒𝚘𝚗: 𝚃𝚑𝚎 𝚏𝚒𝚛𝚜𝚝 𝚛𝚊𝚒𝚗 𝚘𝚏 𝚝𝚑𝚎 𝚢𝚎𝚊𝚛 • 𝙶𝚎𝚗𝚛𝚎: 𝙵𝚕𝚞𝚏𝚏, 𝚛𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎 • 𝙲𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎: 𝙲𝚑𝚊𝚗𝚋𝚊𝚎𝚔 • 𝙾𝚗𝚎_𝚜𝚑𝚘𝚝 -هی صبر کن من هنوز رنگین کمون رو ندیدم. +رنگین کمون می‌خوای چیکار تا وقتی من رو‌به‌روت وایستادم؟! • 𝙵𝚒𝚗𝚍 𝚖𝚎 𝚑𝚎𝚛𝚎: @a_drop_of_blossom
  • الخريطة الأخيرة by ShadawPerson
    ShadawPerson
    • WpView
      Reads 1
    • WpPart
      Parts 1
    ٭كل من تتبع الخريطة لم يعد...و أنا؟ لن اعود حتى أجد النور. أو أُصبح رمادا في طريقي لذلك٭
  • 𝐄𝐗 𝐌𝐀𝐒𝐓𝐄𝐑 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] by A_by_Atash
    A_by_Atash
    • WpView
      Reads 38,713
    • WpPart
      Parts 5
    _خوبه..بدون من نتون..دوسم داشته باش.. _معلومه که بدون تو نمیتونم..تو همه چیز منی عزیزم.. . . _دیگه باید چیکار کنم منو ببخشی.. . . _گوگ من خیلی عاشقتم چرا مجبورم میکنی همش تکرارش کنم؟ _چون..تو هنوزم کابوس میبینی بیب.. *حتما برای خوندن هر پارت از منو برید نمیخوام پارتی رو جا بندازین و گیج بشین. Couple: Kookv/yoonmin(side couple) ganre:romance/smut/bdsm/sense love/sycologic/happy ending and others. مینی فیک/وانشات
  • تجمـــلت حــياتي بــكـ 💋💙 by znooba22
    znooba22
    • WpView
      Reads 194
    • WpPart
      Parts 5
    والرّوحُ تَميلُ لِمن يُقاسِمها التَّعَب :)
  • 𝗛𝗨𝗡𝗧𝗘𝗥 | هـانتـ‌ر by jeonvear
    jeonvear
    • WpView
      Reads 200,240
    • WpPart
      Parts 49
    + من از زجر دیدن دیگران لذت میبرم ! _ چه جالب ! چون منم از زجر دیدن خودم لذت میبرم ، فکر کنم بتونیم درد همدیگه رو تسکین بدیم... شاید اینجوری حس عذاب وجدانم کمتر بشه ‌ زجر دیدن میتونه لذت بخش باشه وقتی اون گوشه ذهنت هنوز هم خودت رو سرزنش میکنی..البته..این گزینه برای انسان هایی با روان سالم صدق نمیکنه..! باید روانت درگیر باشه تا از این موضوع لذت ببری.. و حالا چه چیزی برای اونها بهتر از تسکین دهندگی درد هم بود!؟ - دوست داشتن تو یه بازیِ که آخرش باخته :) •••• ᴊᴇᴏɴ ᴊᴜɴɢᴋᴏᴏᴋ | ʜᴏᴀɴɢ ʟᴀʀᴀ •••• رومنس_BDSM_اسمات_ درام_رازآلود_HORROR ،به‌قلم‌نینا،
  • Paris Night's by helly002
    helly002
    • WpView
      Reads 118
    • WpPart
      Parts 3
    ♡لَيَآلَيَ بًآريَسِ ♡ فُيَ آوٌآخِر شُهّر دٍيَسِمًبًر عٌآمً 2022 🖇 قُررتٌ شُرکْةّ شُآنِيَيَلَ عٌمًلَ حًفُلَ تٌنِکْريَ لَجّمًيَعٌ مًمًثًلَيَهّآ مًنِ مًخِتٌلَفُ آلَعٌآلَمً لَمًدٍةّ 5 لَيَآلَ مًتٌوٌآصّلَةّ... 🎀 حًفُلَ تٌنِکْريَ... حًفُلَ تٌعٌآرفُ... حًفُلَ رقُصّ... کْلَ شُيَء وٌآردٍ بًهّ يَضعٌوٌنِ آلَقُنِآعٌ وٌيَتٌحًِدٍثًوٌنِ مًعٌ بًعٌضهّمً آلَبًعٌض بًإرتٌيَآحً... سِتٌکْوٌنِ آلَحًفُلَةّ جّمًيَلَةّ وٌ سِتٌزٍيَدٍ جّمًآلَآ عٌنِدٍ حًضوٌر لَيَآ وٌ کْيَمً تٌآيَهّيَوٌنِغُ 🍷🖇
  • الحد الفاصل  by Lele2005M6
    Lele2005M6
    • WpView
      Reads 56
    • WpPart
      Parts 1
    ________________ادخليني____________ القصة مأخوذة من التاريخ (بعض القوانين، الاسماء الشهيره) الاحداث و نمط العيش من وحي الخيال البطل : اسمك على نمط المتكلمة/ كنتُ امشي تايهيونغ