طنز Stories

Refine by tag:
طنز
طنز

4 Stories

  • دکتر آمپولی، میلو و فین‌فین  by mahdokht15
    mahdokht15
    • WpView
      Reads 84
    • WpPart
      Parts 8
    ژانر: کودک، ماجراجویی، روان‌شناسی ملایم، آموزشی مخاطب: ۵ سال به بالا - کودکان، والدین، معلمان و حتی بزرگسالانی که هنوز از آمپول می‌ترسند... خلاصه داستان: همه از چیزی می‌ترسند. کودکان از آمپول، تاریکی، دکترها، یا تنها ماندن... بزرگ‌ترها از شکست، قضاوت دیگران یا حتی گفتن جمله‌ی «می‌ترسم». این داستان درباره‌ی ترس‌هاست- ترس‌هایی که یاد می‌گیریم با آن‌ها دوست شویم. میلو، پسر ۹ ساله و حساسی است که از آمپول وحشت دارد. اما یک روز، به شکلی مرموز، خودش را در جایی به نام «کلینیک رنگارنگ» پیدا می‌کند! آنجا با دکتر آمپولی آشنا می‌شود؛ دکتری مهربان و بامزه که بچه‌ها را مجبور به شجاع بودن نمی‌کند، بلکه با قصه‌ها و بازی‌ها کمک می‌کند آن‌ها ترسشان را بفهمند... و البته، یک سرنگ کوچولوی بامزه و زنده به نام «فین‌فین» هم هست که به جای درد رساندن، فقط یک «فین‌فینِ آبی» کوچک می‌دهد 😄 در هر فصل، میلو با بچه‌های دیگری آشنا می‌شود که هر کدام ترس خودشان را دارند... و کم‌کم یاد می‌گیرد که شجاعت یعنی: با وجود ترسیدن، باز هم قدم برداشتن. 🧡 این فقط یک داستان نیست. این یک سفر است- برای کوچولوهایی که می‌ترسند، و برای بزرگ‌ترهایی که هیچ‌وقت کسی دستشان را نگرفت. 📌 داستانی برای دیدن ترس، فهمیدنش، و کم‌کم آزاد شد
  • Memories bring back you | Kookmin by tokyo_ui
    tokyo_ui
    • WpView
      Reads 2,009
    • WpPart
      Parts 3
    [خاطره ها برمیگردوننت.] جیمین همیشه حافظه قوی ای داشت. آرزو میکرد که اینطور نباشه ولی بود. پس وقتی جونگ کوک بهش قول داد کل اون سال ها رو بهش زنگ میزنه و دوست جدیدی پیدا نمیکنه، جیمین هیچ وقت فراموش نکرد. حتی وقتی ده سال گذشته بود، برگشته بود و جونگ کوک حتی اون قول رو به یاد نمی آورد... . . . مرد ماسکش رو پایین کشید و کلاهش رو از سرش درآورد. جیمین فقط چند ثانیه فاصله داشت تا بعد از دیدن چهره آشناش چشماش رو از گوشه هاش چاک خورده باقی بذاره. خب اگه می خواست مرد رو به روش رو توصیف کنه باید می گفت, سر جونگ کوکی که می شناخت رو بدنی که نمی شناخت. انگار با فتوشاب کله کوکی هشت ساله رو کنده بودن و گذاشته بودنش رو یه مرد بالغ عضله ای که هیچ سنخیتی با چیزی که جیمین تو ذهنش تصور می کرد نداره. _عام...جونگ کوکی؟...کوکی؟ ...
  • DOMINIC by rama-gh
    rama-gh
    • WpView
      Reads 14,280
    • WpPart
      Parts 21
    dominic/دامینیک تهیونگ امگایی بود که تنها چیزی که توی‌ دنیا نیاز داشت نادیده گرفته شدن و تنها بودنِ. اون داشتش، نه دوستی نه پارتنری از اول زندگیش همین بود. البته قبل از ورود اون دردسر جئون جونگکوک یک دردسر واقعی برای امگا بود اون الفا واقعا یه پسر بد بود و چرا باید دردسر باشه. خب مثل هر کلیشه الفایی که هر امگایی تا الان خواسته داشته چرا تهیونگ رو نداشته باشه؟ <<من تو رو زندگی می‌کنم،خوشگله. + من رو زندگی می‌کنی؟ یعنی چی؟ -بیشتر از خیلی، دوست دارم؛ اما هنوز عشق نیست، برای همین کلمه‌ی Love و Like روکنار هم گذاشتم و Live به دست اومد، بنابراین من تو رو زندگی می‌کنم. من باهات زندگی می‌کنم،خوشگله. +اینو از خودت دراوردی؟ -خب نه، دختری که پارسال باهاش سکس می‌کردم این رو بهم گفت، گفت تو یه کتاب خوندتش +تو یه عوضی هستی، اما من هم تورو زندگی میکنم دامینیک.>> Name:Dominic Couple: kookv Genre:Dram,Fluff,Comedy,smut, Omegaverse,Mpreg,RPF_AU [این فیک‌ ترجمه‌ شده‌]
  • ittotl | vkook" by zahradall
    zahradall
    • WpView
      Reads 11,573
    • WpPart
      Parts 19
    " in the time of the love " به وقت عاشقی وضعیت : پایان یافته «داستان زندگی پسری که جفتش کسیه که ازش متنفره... راز های مختلف و پیچیده... اینجا همه چیز مبهمه! راز های زیادی هست که یک روزی بلاخره طلوع میکنن، و از پشت پرده های تاریکی و درد کنار میان! برملا کردن حقیقتی که پشت یک نقاب دروغین مخفی شده، کار سختیه مگه نه؟! چه اتفاقی برای شخصیت های این کابوس تلخ می افته؟! جواب این سوال رو هیچ کس نمیدونه. بیاید دست در دست هم قدم برداریم سمت پایانِ این کابوس... بیاید بفهمیم تو دلِ آدم های این قصه چی میگذره!» اسم: in the time of the love ژانر:Romance, Angst, Omegavers, Smut, Mafia, Secret کاپل: vkook کاپل فرعی: yoonmin, namjin نویسنده: zahra.d