فنفیک Stories

Refine by tag:
فنفیک
WpAddفیک
WpAddتهکوک
WpAddویکوک
WpAddfanfiction
فنفیک
WpAddفیک
WpAddتهکوک
WpAddویکوک
WpAddfanfiction

26 Stories

  • You Are Mine Hoover! by ZahraRadmehr
    ZahraRadmehr
    • WpView
      Reads 87
    • WpPart
      Parts 3
    میخندد و من،خنده هایش را دوست دارم! . . زبانِ گیرکرده لای دوردیف دندان سفیدش راهنگام خندیدن،دوست دارم:) . . _اسم من زین... +من هوور صدات میکنم! _هوور!چرا دخترکِ عجیب؟! +چون وقتی اومدی،من مشغول نگاه کردن به کتاب اعتراف بودم از کالین هوور...⭐ . . .
  • life again  by _Callmecarol_
    _Callmecarol_
    • WpView
      Reads 105
    • WpPart
      Parts 2
    زندگی دوباره ...! پارک شین هه مترجم فراری ارتش برای نجات وارد سازمان GNS میشه در همون حال کیم تهیونگ که تحت تعقیب اینترپل هست برای فرار وارد این سازمان میشه . پارک شین هه و تهیونگ برای کمک بهم مجبور میشن بادیگارد دختر رییس جمهور بشن . نویسنده : کارول -carol-
  • CF7 ☢️ Season 01 Let's Start The Game  by Dark_Mind_Fics
    Dark_Mind_Fics
    • WpView
      Reads 139
    • WpPart
      Parts 13
    محلول CF7 ماده ای ویروسی و بسیار قدرتمند است که تمام داستان را تشکیل می دهد این ماده در ایالت متحده ی آمریکا ساخته شده است و تنها یک نمونه از آن در دسترس است و تاکنون ساخته شده اما روش ساخت بیشتری از این ویروس هم وجود دارد این ویروس به دست یکی از رئسای مافیا در کره ی جنوبی می رسد رئیس مین حالا صاحب CF7 است و گروه های مافیایی زیادی هستند که خواستار این ماده ی قدرتمند هستند تا با استفاده از آن به خواسته های مخوف خود برسند این خواسته ها در گروه های مافیایی شامل خیلی کارها می شود از جمله قاچاق مواد مخدر, از بین بردن اشخاص مهم برای گرفتن پول, باز کردن گاوصندوق هایی که حاوی اسناد رسمی و مهم باشه و..... که تمامی آن ها تنها به یک چیز ختم می شود پول چیزی که تمامی گروه های مافیایی خواستارشن و برای به دست آوردنش هر کاری خواهند کرد. اما در این میان بزرگ ترین و شناخته شده ترین گروه مافیایی سئول به نام Sinners به رهبری The Mob کم سن ترین رئیسی که تابه حال در گروه های مافیایی وجود داشته آدمی که در سن 17 سالگی به رئیس گروه Sinners منصوب شد او با استفاده از بهترین برگ برنده ای که در اختیار داشت توانست CF7 را از آن خود کند و حال رئیس مین باید به ساخت تعداد بیشتری از ویروس CF7 بپردازد ...
  • end game by TanazTorkaman
    TanazTorkaman
    • WpView
      Reads 216
    • WpPart
      Parts 1
    نایت از ماموران شیلد ماموریت داره تا مراقب تونی باشه . البته نه کاملا مراقب تونی بلکه مراقب بلاهایی که ممکنه سر بقیه بیاره اما وقتی به اتاقش برمیگرده مردی رو توی لباس ماموران شیلد میبینه که شباهت عجیبی به استارک داره و اعلام میکنه که تونیه زمان ایندس
  • The tide (Niall) by ninaviburnum
    ninaviburnum
    • WpView
      Reads 367
    • WpPart
      Parts 9
    جیمز: خب این سوالو از جفتتون میپرسم و ب محض تموم شدن وقتتون باید روی تخته بنویسن، اکی؟ خب... پارتنرتون چیکار کنه براتون قابل بخشش نیست؟ ب محض نوشتنش تختمو آوردم بالا...نایلم بعد از من. _الیزابت نوشتی ک خیانت درسته؟ با سرم تایید کردم و گفتم ک توضیح خاصی نداره. _اکی الیزابت حالا نوبت نایله... وواو نایل نوشته ترک کردنم. سرمو چرخوندم سمت تخته ش و بعد ب نایل نگاه کردم. چشاش بدون هیچ انعطافی بهم زل زده بود. بخاطر چیزی ک نوشته بود بهش لبخند زدم و بهم لبخند زد. توی اون لحظه غرق چشاش شده بودم و ب این فکر نمیکردم ک روزی مجبور شم ترکش کنم... ○هی گایز. اولین رمانیه ک توی واتپد مینویسم. لطفا حمایت کنید. پیج اینستاگرامم اگه پیشنهاد یا انتقادی داشتین: @ninaviburnum ❤🧡💛💚💙
  • 𝑅𝑒𝑑 𝑀𝑜𝑜𝑛 by Moonrise_galaxy
    Moonrise_galaxy
    • WpView
      Reads 1,581
    • WpPart
      Parts 7
    یه فن فیک از رمان بی نظیر هیچکسان💕 توجه داشته باشید که این فقط یه فن فیکه و قصد تخریب هیچکدوم از شخصیت ها رو نداره، همچنین اگه از شیپ کردن شخصیتا بدتون میاد لطفا نخونید♡ +این جلد چهارم نیست، اخبار جلد چهارم رو میتونید از چنل نویسنده دنبال کنید 3> تلگرام [ https://t.me/Graysober ] نویسنده [ https://t.me/sober_dark_art ] پیج ما🥂 IG:Graysober
  • Good Years [Zayn Malik] by ImJoeyTribbianii
    ImJoeyTribbianii
    • WpView
      Reads 10,684
    • WpPart
      Parts 51
    همه اون فکت رو یادمونه که میگفت یه روز زین عاشق یه فن شد و اون فن چند هفته بعد مرد... ولی واقعیت چی؟ همین بود؟ ~دنیای شهرت به اون سادگی که میبینیم نیست~
  • 𝗛𝗨𝗡𝗧𝗘𝗥 | هـانتـ‌ر by jeonvear
    jeonvear
    • WpView
      Reads 200,463
    • WpPart
      Parts 49
    + من از زجر دیدن دیگران لذت میبرم ! _ چه جالب ! چون منم از زجر دیدن خودم لذت میبرم ، فکر کنم بتونیم درد همدیگه رو تسکین بدیم... شاید اینجوری حس عذاب وجدانم کمتر بشه ‌ زجر دیدن میتونه لذت بخش باشه وقتی اون گوشه ذهنت هنوز هم خودت رو سرزنش میکنی..البته..این گزینه برای انسان هایی با روان سالم صدق نمیکنه..! باید روانت درگیر باشه تا از این موضوع لذت ببری.. و حالا چه چیزی برای اونها بهتر از تسکین دهندگی درد هم بود!؟ - دوست داشتن تو یه بازیِ که آخرش باخته :) •••• ᴊᴇᴏɴ ᴊᴜɴɢᴋᴏᴏᴋ | ʜᴏᴀɴɢ ʟᴀʀᴀ •••• رومنس_BDSM_اسمات_ درام_رازآلود_HORROR ،به‌قلم‌نینا،
  • seduction by linfic_ir
    linfic_ir
    • WpView
      Reads 17,338
    • WpPart
      Parts 23
    Genre : smut , romance , action, horror , BL Main couple: hyunlix Sub- couple: minsung رایحه ی ای دی تی و کلت کمری ۲۰۱۸ ترکیبی نبود که همه میشناختن ولی ترکیب سرگردی بود که شنیدن صداش واسه هورنی شدن و ترسیدن کافی بود ولی لی فاکینگ فلیکس افتاد دست کسی که قرار بود ایندفعه اون هورنیش کنه و بترسونتش بالاخره .... اسیاب به نوبت سرگرد ... :)!
  • -walk in Paris- by aidavlove123456
    aidavlove123456
    • WpView
      Reads 17,847
    • WpPart
      Parts 27
    +به نظرت بعد ها راجبمون توی کتاب های تاریخ میگن؟ -عشق همیشه دفن میشه -------- ژانر:اسمات🔞 عاشقانه روزمره کاپل:ویکوک سپ نامجین (فصل اول)
  • youre name by foxsismm
    foxsismm
    • WpView
      Reads 9,517
    • WpPart
      Parts 5
    این یه داستان ایرانیه شخصیت هاشم ایرانین و توی واقعیت وجود دارن اما داستانش از خودمه آرمین یه بیبی بوی خیلی کیوته که زندگی خیلی سختی داره وقتی که چندتا از قلدرای محل میگیرن که اذیتش کنن یه ددی میادو نجاتش میده و از اونجا... این داستان قطعا نوشته های +۱۸ داره پس اگر خوشتون نمیاد نخونین
  • مرد پنجه ای by Obsessum
    Obsessum
    • WpView
      Reads 883
    • WpPart
      Parts 5
    بارثولومیو کوما. نفرتِ من از این شیچیبوکای، از ضعفم در برابر قدرتش سرچشمه می گیره. اسپویل! قسمت های 375 و 376 و 377
  • معرفی فن فیک های زیام  by shirinpoor
    shirinpoor
    • WpView
      Reads 84,230
    • WpPart
      Parts 31
    معرفی فن فیک های زیام
  • Sairai by AdatheNyx
    AdatheNyx
    • WpView
      Reads 11,946
    • WpPart
      Parts 16
    عنوان: سای‌رای🎴 ژانر: عاشقانه، جنایی، فانتزی، اسمات🎋 کاپل: چانبک، (شاید سورپرایز) 🩸 محدودیت سنی🔞 "خون! این دریاچه خون کف زمین از بدن منه! نمیتونم بفهمم دارم نفس میکشم یا نه. بدنم میلرزه. دهنم مزه‌ی خون میده. یعنی مرگ همچین حسی داره؟ هیچ چیزیو نمیتونم واضح ببینم. اما هنوز صدای قاتلمو میشنوم..." توی این روایت قراره براتون از تجربه‌ی مرگ و زندگی دوباره‌ام بگم. بعد از کشته شدن اولین چیزی که به ذهنم میرسید انتقام گرفتن بود اما یه گره تو زمان...‌ یه تصادف پیش‌بینی نشده همه چیزو عوض کرد. من بیون بکهیون، کیم جی‌هون سابق، اینجام تا براتون از تقدیر نه چندان معمولیم بگم.‌‌.. (*سای‌رای: تو زبان ژاپنی چند واژه‌ی مختلف برای توصیف "تولد دوباره" وجود داره و 再来 هم یکی از اوناس)
  • microphilia(oneshot) by skysamaaaa
    skysamaaaa
    • WpView
      Reads 432
    • WpPart
      Parts 2
    رویای جیمین اینه که بتونه کوچیک بشه اون حتی با این آرزو و تصور خودارضایی میکنه! چی میشه اگه معلم آزمایشش یونگی اونو به آرزوی عجیبش برسونه! وانشات
  • let Me hold You | Herophine (Persian) by qarmisp
    qarmisp
    • WpView
      Reads 59
    • WpPart
      Parts 5
    ناکجاآباد،دوست سموئل،هیرو،از جوزفین میخواد که بهش در نقشهٔ بچگانهٔ پسرِ خوبِ خونواده بودن کمک کنه تا باور کنن بیشتر از یه مردِ دختربازه.برای پسری که تاحالا توی رابطه نبوده،ایدهٔ اون نقشه چیز راحتی به نظر میاد.ولی دخیل شدن جوزفین،یه مربی رقص با روح زیبا و ذهن حساس،فقط همه چی رو به هم ریخته تر میکنه.نه فقط برای اون،که برای خودش هم. پس اصلا آیا قراره این نقشه کار کنه؟
  • Legends Never Die (persian translation) by ThinVioletButterfly
    ThinVioletButterfly
    • WpView
      Reads 11,197
    • WpPart
      Parts 39
    اســـطـــورهـــ هـــا نـــمـــیـــمـــیـــرنـــد. اونـــا بـــا جـــرعـــتـــ و حـــقـــیـــقـــتـــ بـــازیـــ مـــیـــکـــنـــنـــد Legends never die They play truth or dare بر اساس یک داستان واقعی
  • Eunia|•𝘬𝘰𝘰𝘬𝘷 by Rumyme
    Rumyme
    • WpView
      Reads 164
    • WpPart
      Parts 1
    ⁂ Eunia - where stillness speaks. A sanctuary of scent, touch, and silent understanding/زیبایی ذهن ⁂ ༄༆༄ تهیونگ، امگایی که به دلیل زندگی مرفه و خانواده‌ی ثروتمندی‌ که داشت، ترجیح می‌داد از زندگیش لذت ببره و به خودش زحمت زیادی نده. اما توی یکی از روزهای بیست و دو سالگیش، فکر عجیبی به سرش زد. "وقتی که بچه‌دار شدم، باید ماجرای چه دستاوردی توی زندگیم رو برای بچه‌ام تعریف کنم؟..." خب... این یه کم دلیل عجیبی بود برای ساخت یه هدف؛ اما کی می‌تونست بهش خرده بگیره تا وقتی که داشت خوب پیش می‌رفت؟ مرکز ماساژی که با این ایده ساخته شد تا درست پنج سال بعد، رئیس یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های مدلینگ بهش پناه ببره؛ چون از درد و گرفتگی گردن و شونه‌هاش، عاصی شده بود. و اون فرد کسی نبود جز، آلفا جئون جونگ‌کوک. ⁂ Couple: Kookv ⁂ Genre: Romance, Omegaverse, Daily-life, Fluff, Smut آپ: یک روز در هفته. (می‌تونین از چنل تلگرام با آیدی @jungitata به صورت تلگراف هم بخونیدش!)
  • SACRIFICE || Yeongyu , Sookai by Niki11011
    Niki11011
    • WpView
      Reads 332
    • WpPart
      Parts 4
    *موقتا متوقف شده* NAME : sacrifice COUPLES : Yeongyu , sookai WRITER : NiKi UP DAYS : Sunday HAPPY END -تو بهم قول داده بودی ، به این زودی تمام حرف‌ها و قول‌هات رو فراموش کردی؟ یادت رفته بهم گفتی هروقت پیش تو بودم گریه کنم؟ که بتونی اشک‌هام رو پاک کنی و روی چشم‌هام بوسه بکاری؟ یادت رفته گفته بودی هروقت غمگین شدم به آغوشت پناه ببرم؟ عوضی پس چرا هنوز چشمات بسته‌ان؟ چرا اشک‌هامو پاک نمیکنی و منو نمیبوسی؟ چرا بغلم نمیکنی و انگشت‌هاتو بین موهام به حرکت درنمیاری و نوازشم نمیکنی؟ چرا چشم‌هات رو ازم مخفی میکنی؟حاضرم هرکاری کنم تا دوباره بهم نگاه کنی اگه لازم باشه روحم رو میفروشم ، قلبم رو بهت هدیه میکنم و خودم رو فدای تو میکنم، تا یکبار دیگه اسمم رو از زبون تو بشنوم ، تا یکبار دیگه منو به آغوشت راه بدی و اشکهام رو پاک کنی بهم یادآوری کنی هیچ‌چیزی قادر به جدا کردن ما نیست میدونی چقدر دلم واست تنگ شده؟ پس چرا بیدار نمیشی یونجونا؟ Sacrifice : قربانی کردن ، فدا کردن ______________________ بعنوان اولین کارم خیلی بی‌نقص و کامل نیست اما بهترینم رو براش میزارم امیدوارم دوستش داشته باشید لیلیوم‌ها:)
  • Hella Soldier | KOOKV by smokinhosup
    smokinhosup
    • WpView
      Reads 68,739
    • WpPart
      Parts 21
    [ hell of a soldier ] فرمانده‌ی انیگمای کشور به دستور ملکه علاوه بر سربازهاش باید حواسش رو به اون امگای زال که دردسر خاصی داخل چشم‌های آبی رنگش موج میزد هم میداد؛ اما قرار نبود به قدری ازش مراقبت کنه که حتی بار رسوایی‌ای که به بار آورده بود رو هم به دوش بکشه! فرمانده جئون نباید انقدر وظیفه شناس می‌بود؛ تهیونگ در ابتدا قصدش فقط شیطنت بنظر میرسید؛ نباید عاشقش میشد. 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : امگاورس، تاریخی، رمنس، اسمات
    +22 more