فن‌فیکشن Stories

Refine by tag:
فن‌فیکشن
WpAddgay
فن‌فیکشن
WpAddgay

7 Stories

  • WeCannotRemember by kiimsam100
    kiimsam100
    • WpView
      Reads 1,066
    • WpPart
      Parts 10
    ɢᴀɴᴇʀ : sʟɪᴄᴇᴏғʟɪғᴇ_ғɪᴄᴛɪᴏɴ_ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ_sᴍᴜᴛ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ قشنگا،این فیک با دوتا فیک دیگه ارتباط داره. #jemini_power3 #The3sovereignty و داستاناشون بهم ربط دارن،پس حتما درطول اپ و همزمان باهم هرسه فیک رو بخونین که گیج نشین. حتما قبل از شروع، دوفصل اول #jemini_power رو بخونین بچه ها. **پس اول باید فصل اول و دوم jemini_power رو بخونین و بعد این سه تا فیک رو.
  • AURORA by JVKSEVEN
    JVKSEVEN
    • WpView
      Reads 71
    • WpPart
      Parts 4
    _ دلم باست تنگ شده آرورای من... -K.T
  •  Swiss Army Man (Finding Manny)  by WangXianRabbit
    WangXianRabbit
    • WpView
      Reads 297
    • WpPart
      Parts 5
    📢کامل شده📢 🐋سوئیس آرمی من فیلم محصول ۲۰۱۶ با بازی دنیل رادکلیف و پائول دانو عه. یکی از شاهکارهای سینما که‌ شاید خیلی هاتون دیده باشیدش. خلاصه فیلم: هنک (پائول دانو) که خیلی تنها و بی کسه و فکر می کنه پدرش بهش اهمیت نمیده تصمیم میگیره دلو به دریا بزنه و به یک جزیره بره و خودکشی کنه، اما درست قبل به دار زدن خودش میبینه که اقیانوس یک جسد( دنیل رادکلیف) رو با خودش به ساحل آورد، هنک میتونه جسد رو احیا کنه و براش اسم میذاره ( منی) اما انگار اون آدم نیست، هیچی از زندگی آدما نمیدونه، اون یک موجود ساده و خوش قلب و زودباوره، کسی که به هنک امید تازه ای برای زندگی می بخشه، اون دوتا تصمیم میگیرن به دور از آدما و دردسرهاشون زندگی خودشون رو‌ بسازن. اما در نهایت اتفاقی میفته که از هم جدا میشن و منی به اقیانوس برمیگرده.... این جانب خرگوش وانگشیان، شبی که این فیلم رو سه سال پیش دیدم، تو خواب قسمت دومی هم براش دیدم، صبح که بیدار شدم، خوابم رو نوشتم و با تشویق دوستام تبدیل شد به یک فن فیکشن کوتاه و درواقع یک ادامه برای پایان تلخ/شیرین فیلم، امیدوارم از خوندنش لذت ببرین 🐋🐇 ژانر: رومنس/بوی لاو/کمدی/ ماجراجویی/ فانتزی/ایندیه/ فن فیکشن
  • Hella Soldier | KOOKV by smokinhosup
    smokinhosup
    • WpView
      Reads 67,053
    • WpPart
      Parts 21
    [ hell of a soldier ] فرمانده‌ی انیگمای کشور به دستور ملکه علاوه بر سربازهاش باید حواسش رو به اون امگای زال که دردسر خاصی داخل چشم‌های آبی رنگش موج میزد هم میداد؛ اما قرار نبود به قدری ازش مراقبت کنه که حتی بار رسوایی‌ای که به بار آورده بود رو هم به دوش بکشه! فرمانده جئون نباید انقدر وظیفه شناس می‌بود؛ تهیونگ در ابتدا قصدش فقط شیطنت بنظر میرسید؛ نباید عاشقش میشد. 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : امگاورس، تاریخی، رمنس، اسمات
  • 𝑭𝒐𝒓 𝒀𝒐𝒖 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵃᵘ by AlHphBA
    AlHphBA
    • WpView
      Reads 92,024
    • WpPart
      Parts 19
    [Completed] خلاصه: تهیونگ، دانشجوی فعال و سرزنده‌ی ترم آخر رشته‌ی نقاشی، مدتی بود که از پسر ساکت و آروم ترم پایینی رشته‌ی موسیقی خوشش اومده بود. چیزی تا پایان سال‌های دانشجوییش باقی نمونده بود، باید شانسش رو امتحان و بهش اعتراف می‌کرد؛ خوش‌شانس بود یا بدشانس؟ آیا این احساس، همون عشقی بود که همیشه به انتظارش نشسته بود؟ هیچ‌کس از آینده با خبر نیست، تهیونگ هم از این قاعده مستثنی نبود. این شروع اتفاق‌های خوب بود یا نوید دهنده‌ی روزهای سخت و تاریک؟ •کوکوی ایو •رمنس، انگست، اسمات Wr: Hb
  • SEKIJO (Completed) by irisxyou
    irisxyou
    • WpView
      Reads 2,439
    • WpPart
      Parts 21
    • • ⋆ 🔪🩸 "پدرت ... چرا کشتیش؟!" ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌"اون ازم خواست! ..." چندین ماهه که قتل‌های زنجیره‌ای وحشیانه، پنجاه و یک میلیون شهروند کشور کره‌ی جنوبی رو داخل گودال هراس بی‌انتهایی انداخته. شواهد حاکی از اینه که بعد از ده سال، این کشور دوباره شاهد یک قاتل‌سریالیه؛ منتها این‌بار قاتلی به مراتب مخوف‌تر و خون‌خوارتر! بعد از ارتکاب سومین قتل، رسانه‌ها به این قاتل مرموز، لقب سِکیجو رو دادن؛ موجودی افسانه‌ای و به اندازه‌ی همین قاتل، وحشی و تشنه به خون! آیا سِکیجو بعد از ارتکاب چندین و چند قتل وحشیانه بالاخره دستگیر میشه؟ آیا همدست و معشوقه‌ای هم داره؟ پایان این سایه‌ی وهم و هراس قراره تو کدوم چپتر رقم بخوره؟ "دوست داری چطوری انجامش بدی بیبی؟ خفه‌ش کنی؟ تیکه‌تیکه‌ش کنی؟ شکمشو پاره کنی؟ قلبشو از سینه بکشی بیرون؟ یا شاید هم با رگ‌های بدنش دست‌بند درست کنی؟!" 𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘: 𝖢𝗋𝗂𝗆𝗂𝗇𝖺𝗅, 𝖧𝖺𝗋𝗌𝗁, 𝖬𝗎𝗋𝖽𝖾𝗋, 𝖬𝗒𝗌𝗍𝖾𝗋𝗒, 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈𝗅𝗈𝗀𝗒, 𝖲𝗆𝗎𝗍, 𝖡𝖣𝖲𝖬 𝗖𝗢𝗨𝗣𝗟𝗘: 𝖪𝗈𝗈𝗄𝗆𝗂𝗇 (اگه به خشونت و قتل، سایکوها، و روند حل‌کردن پرونده‌های جنایی علاقه‌مندین این بوک رو از دست ندین)
  • Revenge from my ex [Oneshot] by AuroraxFamily
    AuroraxFamily
    • WpView
      Reads 224
    • WpPart
      Parts 1
    خلاصه: "ممکنه دروغگوی افتضاحی باشی، ولی نه تا وقتی بخوای به خودت دروغ بگی! مغزت می‌تونه به راحتی خاطرات رو دستکاری کنه و یه دروغ معرکه تحویلت بده. و این دقیقاً همون اتفاقی بود که برای پارک جیمین افتاد." 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🪧کاپل: ویمین 🪧ژانر: مدرسه‌ای، درام، کمدی 🪧نویسنده: Velvet Moon 🪧-وانشات