
#1
《آزورا و باروت》| 𝗔𝘇𝘂𝗿𝗮 & 𝗚𝘂...by Ida Razin
آزورا، معصوم بود...
با چشمهایی آبیتر از سکوتِ اقیانوسهای دور،
و صدایی که حتی بلد نبود آتش رو صدا کنه.
اما بعد... یاد گرفت بوی خون چه طعمی داره.
و من؟
من هنوز تو همون...

#2
When They See My Coffinby sita
از همان کودکی به بنده اموختند که ساکت باشم.
میگفتند: هیس... کسی فرصت شنیدن اراجیف تورا ندارد
پس من هم سکوت را تمرین کردم و یاد گرفتم. لب باز نمیکردم، مگر وقتی نیاز ضروری...

#3
𝑀𝑦 𝑒𝑣𝑒𝑟𝑦𝑡ℎ𝑖𝑛𝑔by Elve
اون دختر همه چیز منه.... نمیتونم از دستش بدم ))
ژانر : جنایی.رومنس.فانی.کیوت
نوع : لزبین
کاراکتر : املی و دایانا
موقعیت : دایانا تاپ . املی باتم
امیدوا...
![mind of mine[girlxgirl] by justixxxn](https://img.wattpad.com/cover/161722185-512-k932654.jpg)
#6
mind of mine[girlxgirl]by justixxxn
"هیچ چیز دردناک تر از زندگی کردن با خاطرات نیست ایزابلای عزیزم"
-لارا