لزبین Stories

Refine by tag:

6 Stories

《آزورا و باروت》| 𝗔𝘇𝘂𝗿𝗮 & 𝗚𝘂𝗻𝗽𝗼𝘄𝗱𝗲𝗿   by IdaRazin
#1
《آزورا و باروت》| 𝗔𝘇𝘂𝗿𝗮 & 𝗚𝘂...by Ida Razin
آزورا، معصوم بود... با چشم‌هایی آبی‌تر از سکوتِ اقیانوس‌های دور، و صدایی که حتی بلد نبود آتش رو صدا کنه. اما بعد... یاد گرفت بوی خون چه طعمی داره. و من؟ من هنوز تو همون...
When They See My Coffin by 88sita888
#2
When They See My Coffinby sita
از همان کودکی به بنده اموختند که ساکت باشم. میگفتند: هیس... کسی فرصت شنیدن اراجیف تورا ندارد پس من هم سکوت را تمرین کردم و یاد گرفتم. لب باز نمیکردم، مگر وقتی نیاز ضروری...
𝑀𝑦 𝑒𝑣𝑒𝑟𝑦𝑡ℎ𝑖𝑛𝑔 by Elve_from_Nature
#3
𝑀𝑦 𝑒𝑣𝑒𝑟𝑦𝑡ℎ𝑖𝑛𝑔by Elve
اون‌ دختر همه چیز منه‌.... نمیتونم‌ از دستش بدم )) ژانر : جنایی.رومنس‌.فانی.کیوت‌ نوع : لزبین کاراکتر : املی‌ و دایانا‌ موقعیت‌ : دایانا‌ تاپ‌ . املی‌ باتم‌ امیدوا...
One shot by iitsania
#4
One shotby ania
تو این فیک هر قسمت یه داستان جدید مینویسم حالا از فانتزیاتون یا هرچی که به ذهنم برسه و از نظرم خوب بشه پس تو کامنتای پستا بنویسین که چه فانتزی دوست دارین تا بنویسم براتو...
Runaways by 88sita888
#5
Runawaysby sita
لنورا از جهنم گریخت،تنها برای افتادن در اغوش زخمی که اسمش لیلیث بود.....
mind of mine[girlxgirl] by justixxxn
#6
mind of mine[girlxgirl]by justixxxn
"هیچ چیز دردناک تر از زندگی کردن با خاطرات نیست ایزابلای عزیزم" -لارا