معمایی Stories

Refine by tag:
معمایی
WpAddاکشن
WpAddbl
WpAddvkook
WpAddaction
WpAddlgbt
WpAddbts
معمایی
WpAddاکشن
WpAddbl
WpAddvkook
WpAddaction
WpAddlgbt
WpAddbts

19 Stories

  • April by una235
    una235
    • WpView
      Reads 362
    • WpPart
      Parts 13
    آنها در ماه آوریل با هم آشنا شدند - ماهی که نوید عشق و درد را می‌داد. بین دوستی و احساسات ممنوعه، قلب هایی که به یک راز تبدیل می‌شوند. اما وقتی سرنوشت شروع به از بین بردن همه چیز می‌کند، عشق هم دلیل زندگی آنها می‌شود... و هم دلیل از هم پاشیدن
  • 𝐒𝐢𝐥𝐞𝐧𝐭 𝐁𝐥𝐮𝐞 by Jinisbackhome
    Jinisbackhome
    • WpView
      Reads 8,222
    • WpPart
      Parts 40
    (Completed) گاهی عشق شبیه گل ارکیده‌ست . زیبا، کمیاب و سمی. تهیونگ همیشه می‌گفت ارکیده تو خلوت خودش نفس می‌کشه، از نور فرار می‌کنه، و آروم‌آروم با عطر خودش می‌میره. جین اما... حالا می‌فهمه چرا تهیونگ می‌گفت ارکیده تو سموم خودش غرق میشه؛ چون عشقشون هم همونطور بود . زیبا، آروم، اما سمی به نرمی بوسه‌ای که آخرین بوده. «گل نیست، جین... ارکیده‌ست. ارکیده با لبخند می‌میره.» و شاید همین جمله، نفرین و نجات‌شون بود. چون از اون شب به بعد، شراب و ارکیده، عشق و مرگ، برای همیشه بوی همدیگه رو گرفتن. -Happy ending ⚠️ Content Warning / هشدار محتوا این فیک شامل مضامین روانی، اشاره به خشونت، خون و تصاویر ذهنی سنگین است. این اثر جنبه‌ی هنری و احساسی دارد اما ممکن است برای برخی خوانندگان آزاردهنده باشد. مطالعه برای افراد بالای ۱۶ سال توصیه می‌شود. Couple:taejin Genre: Romantic , Crime, Thriller, Omegaverse, Emotional Drama, Erotic, smut
  • 𝐔𝐡𝐊𝐚𝐯𝐚𝐚 ||𝘃𝗸𝗼𝗼𝗸|| by lucaskim723
    lucaskim723
    • WpView
      Reads 472
    • WpPart
      Parts 2
    ➪name: Uhkavva ➪couple: vkook,... ➪jenre: police،Emotional،Criminl,Romantic,smut ویکوک> قسمتی از فیک: "دستای کثیفتو از روی کتم بردار، تا قبل اینکه همینجا جلوی چشمایی که تا سیاهچال ذهنت نفوذ میکنن، دستاتو خرد نکردم!" لبخندی با لباس تمسخر و از اعماق ناراحتی روی لب هاش نشوند و پسرو به خودش نزدیک‌تر کرد، دست راستش رو دور کمر و دست دیگر رو پشت گردن مرد روبه روش گذاشت و نفس های عمیق از عطرِ مست‌کننده‌ی گردنِ فرد روبه‌روش کشید و زیر گوشش زمزمه کرد: "لطفا... فقط چند دقیقه همینطوری بمون. امشب خیلی زیبا شدی...!" ______________________
  • 𝐅𝐚𝐜𝐞𝐬 𝐁𝐞𝐡𝐢𝐧𝐝 𝐓𝐡𝐞 𝐌𝐚𝐬𝐤 🎭 by kiim_chii
    kiim_chii
    • WpView
      Reads 336
    • WpPart
      Parts 2
    خلاصه↫ "آدم های زندگیمون همه نقاب دارن، بعضی ها تعداد نقاب هاشون کمتر و بعضی ها بیشتره، مهم نیست تو چجوری و یا چه قدر بشناسیشون، اونا همیشه یه چیزی واسه‌ی سوپرایز کردنت دارن! کاش زودتر هویت واقعیت رو میشناختم، اینجوری شاید هیچوقت قلبم رو بخاطر تپیدن واست سرزنش نمیکردم، شاید هیچ وقت از خودم متنفر نمیشدم! مهمتر از همه، هیچ وقت توی دریچه ی افکارم قضاوتت نمیکردم!" کیم تهیونگ بخاطر شرایطی مجبور به ورود به یک صفحه‌ی بازی میشه، اونم چه بازی ای؟ شطرنج! بازی ای که مهره هاش از قبل چیده شده و اون نقشی جز یک سرباز مشکی نداره... اما این سرباز میتونه خودش رو به شاه سفید و برسونه و تبدیل به قدرتمند ترین مهره بازی بشه؟ چی میشه اگه این سرباز سیاه دلباخته اصلی ترین مهره سفید بشه؟ تو این بازی کدوم طرف قراره که آچمز بشه؟ چه کسی قراره حریف رو مات کنه؟ ɢᴇɴʀᴇ : Romance, Crime, Angest, smut ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : KookV , Namjin ᴡʀɪᴛᴇʀ : Sadaf #kookv #namjin #crime #smut
  • who am I by patogh
    patogh
    • WpView
      Reads 180
    • WpPart
      Parts 1
    «تو کی هستی؟» «سوال خوبیه. خودمم یادم نمیاد.» ~•~•~•~•~•~•~•~•~• همه چیز از اون دریاچه لعنتی نشأت میگیره دریاچه شیطانی ای که فقط تکو توکی از اهالی روستا این افسانه رو قبول دارن _کمکم کن خودمو پیدا کنم تنها امیدمن تویی _اوه اونجوری دست از سرم برمی‌داری؟ _شاید بتونم مصمم تر تورو مال خودم کنم؟!
  • blood squad🩸💀 by _lutos_
    _lutos_
    • WpView
      Reads 1,074
    • WpPart
      Parts 14
    آخرش خوده ما آدما باعث نابودی همه چیز شدیم ... "
  • از این پس کلیه داستان در این بخش منتشر خواهد شد  by alireza4321
    alireza4321
    • WpView
      Reads 73
    • WpPart
      Parts 10
    فصل یازدهم- رازهایی در تاریکی الیاس (آهسته و شمرده): اون تماس مشکوک... به نتیجه‌ای رسیدید؟ (مریم نگاهش را از فنجان چای به او می‌دوزد. یاسر همچنان به بیرون خیره مانده، اما گوش می‌دهد.) مریم (کوتاه و جدی): هنوز نه. ولی داریم پیگیری می‌کنیم. (الیاس پوزخند نامحسوسی می‌زند. به صندلی تکیه می‌دهد و انگشتش را آرام روی دسته‌ی آن می‌کشد.) الیاس: جالبه... یه نفر اون شب تو کافه زنگ می‌زنه، اسم حمید رو می‌بره، ولی هیچ رد و نشونی ازش نیست. خیلی عجیبه، نه؟
  • One letter|~ by shaghimahghani
    shaghimahghani
    • WpView
      Reads 16
    • WpPart
      Parts 2
    One day, a connection occurs between the elves and the wizards... Prince Levi, the sole heir and new king of the Golden City (the City of Elves), will have his life changed in one night... not only his, but also the life of Princess Arista, the sole heir to the kingdom of the Red City (the City of Wizards)...
  • life again  by _Callmecarol_
    _Callmecarol_
    • WpView
      Reads 105
    • WpPart
      Parts 2
    زندگی دوباره ...! پارک شین هه مترجم فراری ارتش برای نجات وارد سازمان GNS میشه در همون حال کیم تهیونگ که تحت تعقیب اینترپل هست برای فرار وارد این سازمان میشه . پارک شین هه و تهیونگ برای کمک بهم مجبور میشن بادیگارد دختر رییس جمهور بشن . نویسنده : کارول -carol-
  • 《GOOD NIGHT MOMY》 by takook_13_20
    takook_13_20
    • WpView
      Reads 213
    • WpPart
      Parts 4
    +اینجا خیلی ساکته.. نخواب باهام حرف بزن _درمورد چی بگم عزیزم؟ +برام داستان بگو _میدونی وقتی برای اولین بار میخواستیم بریم سر قرا... + نهه اگه میخوای اون داستان مسخره دوباره یاد اوری کنی نمیخوام اصلا _چرا فقط سعی نمیکنی بخوابی؟ +مامانم.. بنظرت اون کیه که راحت داره توی خونمون میچرخه؟ با فکرش حتی نمیتونم چشامو رو هم بزارم . . . . Vkook ژانر: معمایی_ دلهره اور_ترسناک
  • ♠️Detectives ♠️ by _wetdream_
    _wetdream_
    • WpView
      Reads 172
    • WpPart
      Parts 2
    کاراگاهان ژانر:معمایی _جنایی_اسمات_درام کاپل :کریسبک_کایسو_هونهان +چرا پلیس شدی؟ _اممم از وقتی تصمیم گرفتم پیدا کردن گذشته رو رها کنمو به سمت آینده قدم بردارم فهمیدم که چقدر دلم میخاد عدالت مثل برگ درخت های پاییزی جای جای شهر بریزه .... داستانی پر از قتل های معروف نویسنده:موکا
  • Princess overnight by Lalisa786435
    Lalisa786435
    • WpView
      Reads 44
    • WpPart
      Parts 1
    وینتر ی پرنسس بود ک اولین شبی ک پاشو به دنیا گذاش شد آخرین شبی که به عنوان ی پرنسس دیده میشه .. اما وینتر می‌تونه جایگاهشو پس بگیره ؟ جنگ با موانعی که ی دختر ک فقط جسمش ۲۱ سالشع و خودش تازه به دنیا اومده می‌تونه هیجان انگیز و فان و در عین حال غم انگیز و سخت باشه .... کاپل : وینتر × هیونجین
  • 𝗺𝗶𝗻𝘁 || نعناع by thshsam
    thshsam
    • WpView
      Reads 862
    • WpPart
      Parts 3
    تو امپراتوری جی کی، جای خالی یه دستیار شخصی حس می‌شه. هیچ‌کدوم از آدم‌های قبلی نتونستن رضایت پدر خوانده رو جلب کنن، تا اینکه کیم تهیونگ وارد زندگیش میشه. یک بتا، با هوش فوق‌العاده و نظم بی‌نقصش، جونگ‌کوک با یه نگاه بهش، می‌فهمه بالاخره یه آدم درست پیدا کرده. اما آیا همه چیز همینه؟ آیا تهیونگ واقعا فقط یه دستیار ساده‌ست؟ یا اینکه پشت اون آرامش سرد و ظاهر مطیع، یه راز و نقشه‌ی خطرناک پنهونه که جونگ‌کوک حتی نمی‌تونه تصورش کنه... 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐏𝐬𝐲𝐜𝐡𝐨𝐥𝐨𝐠𝐢𝐜𝐚𝐥 𝐌𝐚𝐟𝐢𝐚 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯, 𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧
  • Rosalia by jeokim
    jeokim
    • WpView
      Reads 14
    • WpPart
      Parts 1
    Name: Rosalia / رزالیا Couple: Kookv , Yoonmin , Namjin Genre: Mystery, Smut, Fakechat, Criminal معمایی ، جنایی ، اسمات ، فیک چت سرگرد امگا کیم تهیونگ، پلیس ۲۷ ساله مطرح کره بخاطر التماسای زن پرونده دختر گمشدش رو قبول می‌کنه و قسم میخوره که دخترشو پیدا کنه. اما اگر میدونست سرنوشت چه خوابی براش دیده، هیچوقت این مأموریت رو قبول میکرد؟ ~ ~ -قسم میخورم اون لبخند از خود راضی روی صورتت رو خودم پاک کنم! ولم کن عوضی. +به خونه جدیدت خوش اومدی سرگرد!
  • ȺƵȺƵɆŁ by BlackMoon6669
    BlackMoon6669
    • WpView
      Reads 26,799
    • WpPart
      Parts 1
    در حال آپ در کانال تلگرام Vkook_i و واتپد V_kookiFic
  • 𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑲𝒐𝒐𝒌𝑽) by RAHILRad2
    RAHILRad2
    • WpView
      Reads 493,621
    • WpPart
      Parts 54
    _اسـلـحـه_ نویسنده: راحیل کاپل: کوکوی ژانر: جنایی، اکشن، پلیسی، انگست، ماجراجویی، اسمات خلاصه: فرمانده جونگکوک، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوست‌پسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همه‌اشون رو نامعلوم میکنه و کیم‌ تهیونگی که ادعا میکنه فقط یک کافه‌داره و دوست دبیرستان جونگکوکه وارد زندگیش میشه اما آیا واقعا تهیونگ همونیه که نشون میده یا چیز های دیگه ای توی فکرش داره؟
  • 《آزورا و باروت》| 𝗔𝘇𝘂𝗿𝗮 & 𝗚𝘂𝗻𝗽𝗼𝘄𝗱𝗲𝗿   by IdaRazin
    IdaRazin
    • WpView
      Reads 134
    • WpPart
      Parts 4
    آزورا، معصوم بود... با چشم‌هایی آبی‌تر از سکوتِ اقیانوس‌های دور، و صدایی که حتی بلد نبود آتش رو صدا کنه. اما بعد... یاد گرفت بوی خون چه طعمی داره. و من؟ من هنوز تو همون لحظه گیر افتادم- لحظه‌ای که اشکاش برای آخرین بار افتادن، و از اون به بعد، فقط ماشه بود که گریه می‌کرد. دیدم چطور نور از نگاهش دزدیده شد، چطور قلبشو لای آستر کت خاکستریش قایم کرد... کنار یه فشنگِ خالی و یه رازِ بی‌صدا. دیدم که لبخندش تیر خورد، و خودش... با همون لبخند، شلیک کرد. کسی نفهمید. اما من هنوزم هر شب، اسمشو از سیاره‌ها می‌پرسم: آزورا... اون دخترِ آبی که خودش رو به باروت باخت...»
  • kind killer by zervan_dark
    zervan_dark
    • WpView
      Reads 2,405
    • WpPart
      Parts 7
    همه جا صحبت از اون قاتلِ شیطانی بود...اما آیا اون واقعا قاتل بود؟ |تعداد پارت:۷| |وضعیت:کامل شده| |ژانر: عاشقانه ،معمایی، گی| [توجه❗ناول های من فقط در واتپد آپ میشه، لطفا بدون اجازه نشر ندید] [Language = persian]
  • Lost in dream  by fao_oti
    fao_oti
    • WpView
      Reads 771
    • WpPart
      Parts 12
    وویونگ تو دنیای خواب ها گم شده و کلید برگشتنش دست نگهبان دروازه‌ی‌ خواب سان هستش، چون نگهبان‌ها توسط خدایان انتخاب‌ شدن و قدرت مطلق دنیای خوابن. اما رسیدن به قلعه‌ی نگهبانان کار هر کسی نیست و همه می‌دونن که سان از فراری‌ها متنفره!