هوسوک Stories

زیر چشمی بهش نگاه کردم، اول آقا عصبیه الآنم که عجله داره معلوم نیست چشه... لعنتی قدش هم خیلی بلند... من قراره ازش محافظت کنم یا اون از من ؟؟! دو مرد با دو روحیه و اخلاق...

جونگ کوک بخاطر اتفاق هایی که براش تو بچگی افتاده تو لیتل اسپیس میره وشغلش مددکار اجتماعیه با اینکار میتونه افکارشو از خودش باز کنه و جین تنها خانوادشه ژانر:bdsm

"تو نمیتونی با احساسات من بازی کنی جونگکوک، من ی اسباب بازی لنتی نیستم ک بازیتو کنی و بعد ولش کنی،فمیدی؟" " اوه فرشته، من هیچوقت نمیتونم ولت کنم" ...

-به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه کنید! در میان اطلاعات فروخته شده توسط هکر ها از اعضای بی تی اس عکسی مبنی بر تجاوز به عضو ۲۸ ساله این گروه یعنی مین یونگی پیدا شده...

هوسوک و یونگی از هم متنفرن چی میشه اگه مجبور بشن هم‌خونه بشن؟👀 ---part of story--- اگه این یه فیلم بود و یونگی مخاطبش، صد در صد ژانر این فیلم رو گی حدس میزد ولی خب یون...

"...می گفت یه آدم خوبِ عوضی اولین سیگارو دستش داده.هیچوقت نفهمیدم اون ادم اونقدر خوب بود که حتی با وجود عوضی بازیش نمی تونست به خوبیش اشاره نکنه یا اونقدر بد که حتی...

[فقط امروز] تو همیشه بودی،حتی توی لحظاتی که حضورت رو احساس نمیکردم هم نگاهت روی من بود و به فکرم بودی اما...چرا من باید یک روز رو چندین بار زندگی میکردم تا بالاخره پیدا...

وانشات‌های سپ با ژانر‌های مختلف *-*

"_قلب من لیاقت تو رو نداره. هر زخمی که اون زد رو تو بستی. هر اشکی که به خاطر اون بود رو تو پاک کردی. ولی قلبم هزاربار دیگه اونو انتخاب می کنه." ****** کاپل ها:...

کاپل اصلی:کوکمین 🔞kookmin🔞 A little part of story: بلند شد، پاهاشو روی تخت دو طرف پسر گذاشتو روش خیمه زد چشمای جیمین از این حرکت تغییر سایز داد جیمین:کوک کوک هومی...

یونگی مخالف ورود هوسوک به باندشون بود اما وقتی پدرش مخالفتش رو نادیده گرفت و اون پسر رو وارد باند کرد برای یونگی چاره ای نذاشت جز اینکه به روش خودش با اون پسر تسویه حساب...

داشتن خون حوا...!؟ آدم با ارزش...!؟ چه اهمیتی داشت!؟ چه اهمیتی داشت تا وقتی که به همون دلیل، تاریکی روز به روز من رو بیشتر در خودش میبلعید و پنجه های تیزش، قلب و روحم رو...

یونگی و هوسوک برای فرار از تاریکی که سالها توش حبس شده ان بهم چنگ می اندازن...اما وقتی عواقب بیرون اومدن از اون تاریکی خودشونو نشون میدن میفهمن شاید برای هم اون چتر نجات...

تو دنیایی که هوسوک هشت و یونگی ده سالشه.. و ما شاهد ده پارت از زندگی اونها هستیم. ---part of story--- -فاککککک هوسوک داد بلندی زد و از جاش بلند شد که بره بیرون ولی با با...

𝐈 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐤𝐧𝐨𝐰 𝐰𝐡𝐚𝐭 𝐭𝐨 𝐬𝐚𝐲 𝐩𝐭.𝟒 نام و نام خانوادگی📝: مغز فندقی (Hazelnut Brainy)🌰 گل سر سبد🌼: کوکمین🐣🐰 با حضور ویژه📸: ویهوپ🐯🦄 + وِندی (ردولوت)...

֍ 𝗡𝗮𝗺𝗲: 𝗘𝗠𝗣𝗧𝗬 ֍𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 ֍𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝗖𝗿𝗶𝗺𝗲 , 𝗔𝗻𝗴𝘀𝘁 , 𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲 , 𝗦𝗺𝘂𝘁 ֍𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: 𝗗𝗔𝗡𝗜𝗟 خــلاصه‌ی کــوتاه: سازمان‌ها...

یک شات از دنیایی خیالی... . . . -info- status : ongoing forever :) couple : sope and anything u want writer : rashel . . . be happy while reading this story ...:)

ما درست مثل اون اسب هاییم. به نظر می رسه آزاد و رهاییم ولی همه امون با افساری که دور گردن امون انداختن هدایت می شیم. با یه اسب دیگه همراه و همسفر می شی.مسیرهای زیادی رو...

اینجا دنیای بزرگ کثافته ! پر از کثافت کاریه آدم های با قدرت و ، پر از بدبختی های آدم های ضعیف .. یا باید ظالم باشی یا باید مظلوم باشی چون به غیر از این دوتا راهی نیست...

_"قانون سی وسوم رفاقت:یه دوست خوب نمیذاره رفقاش تو انعکاس تصویر خودشون گیرکنن .همین بود؟" +"خودشه" این بوک با نویسندگی ویکتوریا شواب‌ـه من به کاپل فر...