#1
Red & Goldby Zia
وویونگ، تنها بازمانده طرد شده ای که مجبور میشه با سان پیوند برقرار کنه تا زندگی خودش رو نجات بده، وارد دنیایی میشه که مسیر زندگیش رو به کلی تغییر میده و به جایی میرسه که...
Completed
#2
I loved you secretly\ووسانby Arcturus
"لدي كل شيء مال وجمال واحصل على كل ما أريد يخاف مني الجميع و يخضعون لي ألى الطالب الجديد وويونق لكنني سأجعله يخضع لي و بأشد الطرق حتى لو أظطررت لتعذيبه لكن لماذا أح...
Completed
#3
كتاب الاقدار{Woosan}by Arcturus
ووسان أبناء جيران يكرهان بعضهما بشدة يقوم وويونق بفتح كتاب قديم فأيجد نفسه في مدينة الشياطين يصارع من أجل الهروب و النجاة هناك يجد شخص واحد ك بشر هو الذي ينقذه كلما أقت...
Completed
#5
مُــدلَـل!.by مارسيل.
هُوَ لَطِيف ونَاعِم، هُوَ وَاحِد مِن تِلكَ الأشيَاء التِي لَا يُقَدِرُّها أحَد،.
ووُيونق اُوميِغا نَاعِم وَ لَطِيف
وَ تشوِي سَان الفَا خَشِن ذُو افعَال اقَل مَا يُقاَل ع...
#7
Everyone is hereby أبيـلا.
كُبلات انسيتي ، توايس ، بلاك ، سكيز ...والاخ
عِلاقات مُحرمة !، ولد & ولد
بنت & بنت
ذنوبك بَرقبتك ! اللهم بالغت فأشهد.
#9
My violin_ویولن منby Mahsa
__________________
همه چیز از اون آوا آغاز شد...
زمانی که برای اولین بار، گوشهام با این طنین ارامش بخش آشنا شد رو خوب به یاد دارم. موسیقی، از همون کودکی به بوم وجود رنجو...
Completed
#10
VICTOR | WSby چـوان سـالڤـاتوري ⚕
"أنا من عاديت المسيح
لكنني أقسم بعيناك
أنني لم أعهد جمالاً
كجمال أبداع الرب في رسم مقلتيك
و التفنن بنجلها ودعجها
أمنت به
أمنت بـ من زين دنياي بك
يا أعلي مُثل...
#12
OPPOSITE POLES || YEONBINby تُولِيب
" يُمكِن دَائماً لِلقلب المُتجمّد أن يَذُوب دَاخِل قَبضةِ الأيدِي الصّحِيحة "
• مُلاكِم غامِض يَمتلِك نهماً شرِهاً لإخماد العُنفِ فِي دَاخِله يُعاني مِن عُقدَة...
Completed
#13
ثمانية بقلب واحد \ATEEZ\wsby Arcturus
يقوم الجد بأرسال أحفاده الثمانية ألى جزيرة ليجعلهم يتعايشون مع بعض كونهم لم يجتمعو معا و أن أجتمعو ساتحدث الحرب بينهم لكن لم يعلم الجد أن هناك زومبي في الجزيرة تبدأ سلس...
Completed
#14
call me kittenby Woosanlover
وویونگ یه کارمند گوشه گیر و منزویه تا اینکه یه روز شرکتشون یه کارمند جذاب برای کافه تریا استخدام میکنه و این اولین باریه که وویونگ راجع به یه نفر کنجکاو میشه
#15
IVELLEby you will never know
به سان و وو نگاه کرد و با جدیت ادامه داد: لطفا امشب استراحت کنین...کار دیگه ای نکنین که بدنتون برای اجرای فردا خسته باشه، مخصوصا تو سان، لباست بدنتو نمیپوشونه...نمیخوام...
Completed
#16
.˖࣪Pure poet.˖࣪ by you will never know
میدونست که وو الان تبدیل به یه روباه کوچولو لجباز شده که فقط نیاز داشت تا مطمئن باشه سان به اندازه ی کافی، نازش رو میکشه.
Completed
#18
college🌧by you will never know
شروع ترم جدید بود و قرار بود کلی دانشجو جدید داشته باشه.تنها چیزی که از ته دل میخواست این بود که این ترم هم به ارومی بگذره و دانشجوهای پر دردسر توی کلاسش نباشه...
قرار ب...
Completed
#19
"My wakmanta"by mell
couple: woosan
genre: romance~dram~smat
write by: mellanie
_چرا همیشه کاری میکنی که در مقابلت دهنمو ببندم، چوی سان؟!
_چون سرنوشت لعنتی لبات اینه که خفه بشی و منو تا حد...
#20
أذ كانت الطمأنينة شخص فأهو أنت|WSby Arcturus
" أصبحت ك شمعة تضيء لعمى أحرقت نفسها بنفسها لكن لا يراها"
عميل مميز يتبع خطأ والده وقواعده يرسل للمشفى من أجل قتل أحد رؤساء الخونة لكن يصاب فأيتم أنقاذه من قبل...
Completed