ویمین Stories

Refine by tag:
ویمین
WpAddجیمین
WpAddتهیونگ
WpAddvmin
WpAddjimin
WpAddاسمات
WpAddسپ
WpAddنامجین
WpAddکوکوی
WpAddجونگکوک
WpAddویکوک
WpAddsope
WpAddbts
WpAddtaehyung
ویمین
WpAddجیمین
WpAddتهیونگ
WpAddvmin
WpAddjimin
WpAddاسمات
WpAddسپ
WpAddنامجین
WpAddکوکوی
WpAddجونگکوک
WpAddویکوک
WpAddsope
WpAddbts
WpAddtaehyung

23 Stories

  • Hi,we got married by Gol_queen
    Gol_queen
    • WpView
      Reads 13,435
    • WpPart
      Parts 34
    یونگی و هوسوک برای فرار از تاریکی که سالها توش حبس شده ان بهم چنگ می اندازن...اما وقتی عواقب بیرون اومدن از اون تاریکی خودشونو نشون میدن میفهمن شاید برای هم اون چتر نجاتی که فکر می کردن نبودن... و جیمین پسری که داره با خودش می جنگه تا از عشقی که بهش زخم میزنه دست نکشه.. -از اینکه باهام ازدواج کردی پشیمونی؟؟ +آره. ****** -....من لکه سیاه زندگیت نیستم که سعی میکنی قایمش کنی. +جیمین مزخرف نگو من تو رو قایم نمی کنم. -اما جرات اینکه دستمو بگیری رو هم نداری. نام فیک:سلام ما ازدواج کردیم. کاپل:سپ و ویمین ژانر:رمنس روزهای آپ:نامعلوم
  • A Monster's Heart by kookjiner9297
    kookjiner9297
    • WpView
      Reads 309,331
    • WpPart
      Parts 98
    +"نمیدونم چی شد.... دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم. مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟" -"چرا پا گذاشتی تو زندگیم؟چرا یهو پیدات شد و زیر و روم کردی؟ من فقط فرشته ی عذابت بودم؛ چرا اومدی و فرشته ی نجاتم شدی..؟" <><><><><><> قلب یک هیولا، حکایت یه پسره. پسری که خودشو یه هیولا میدونه. چی میشه وقتی یه روز یه نفر پا تو زندگیش میذاره و بهش یاد میده که؛ 'حتی هیولاها هم قلب دارن..؟' <><><><><><> کاپل اصلی: کوکجین کاپل های فرعی: نامجین، ویمین، سپ و ... تگ ها: رومنس، انگست، روانشناسی، ارباب برده ای، اسمات ⚠️⚠️⚠️این فیک دارای صحنه های دارک، خشن، اسمات، و بزرگسال هست! ⚠️⚠️⚠️این فیک بار احساسی سنگینی داره و توش به مسائل روانشناسی مثل خودکشی هم اشاره شده پس اگر حساس هستید، سراغش نرین! در آخر اینکه، امیدوارم از خوندن این فیک لذت ببرید!💜
  • خون بَس by Vmin313jey
    Vmin313jey
    • WpView
      Reads 3,040
    • WpPart
      Parts 5
    در طایفه‌ی که قانونش با خون نوشته می‌شود، امگایی به نام جیمین قربانی صلح میان دو طایفه می‌شود. او قرار است پلی باشد میان نفرت و بخشش - اما عشق و حقیقت مسیر دیگری برایش رقم می‌زنند... . . . . . . . 《خون بس 》یک رسم قدیمی هست که وقتی بین دو طایفه درگیری پیش می امده و کسی کشته میشده،برای پایان دادن به دشمنی و خون خواهی ،خانواده قاتل یک فرد از خانواده رو به عقد یکی از افراد خانواده مقتول در می آوردن - یعنی فرد رو به عنوان خون بس به ازدواج مجبور میکردن تا صلح بر قرار بشه. کاپل:vmin,namjin,sope ژانر:امگاورس،اسمات،اجتماعی روز های آپ:پنجشنبه ها
  • 🍭The Hate Moment🍭 by auvxyik
    auvxyik
    • WpView
      Reads 46,323
    • WpPart
      Parts 13
    🚫پایان یافته🚫 چیزی که تهیونگ حس میکرد بوی زیاد و شهوت برانگیز توت فرنگی و وانیل بود که منشاء ش جفت خودش بود و این باعث شد که توی ذهن تهیونگ کلمه هیت به رنگ قرمز و ابعاد بزرگ خود نمایی کنه! بخشی از فیک : تهیونگ خنده جذابی کرد و موهای امگاشو پشت گوشش انداخت +دلم برای هیتت تنگ شده بود _اههههه ژانر : اسمات . امگاورس . فلاف . رمنس . امپرگ کاپل : ویمین نویسنده : jiwoon و Sh.s *قسمت توضیحات خونده بشه (میتونم بگم ۸۵ درصد این فیک همش سکسه😂) I love you🥺💕🫂
  • 🫠🖤 ᵛᵐⁱⁿ by Ara_Hdzd
    Ara_Hdzd
    • WpView
      Reads 146
    • WpPart
      Parts 1
    scenario🤍 #vmin
  • فرشته قربانی من (◍•ᴗ•◍)💜 by ChIMMY2013jM
    ChIMMY2013jM
    • WpView
      Reads 343
    • WpPart
      Parts 1
    پدرم همیشه میگفت وقتی یکی تو رو نجات بده، خود به خود قدرشناس اون میشی و من حالا به حرفش ایمان آوردم. داستان ما درباره پسریه به اسم جیمین که بعد از مرگ پدرش به دست عموش سپرده میشه. برای همین قربانی کارای اون میشه و در همین هیاهو با جونگ کوک آشنا میشه. پسری با قلب صاف و مهربون که از جیمین خوشش میاد و با کمک برادرش، جیمین رو از دست عموش نجات میده. در همین راه هم جیمین با برادر جونگ کوک آشنا میشه و با هم داستان هایی میسازن.
  • 𝑴𝒚 𝑰𝒅𝒐𝒍 | 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌  by sheri326
    sheri326
    • WpView
      Reads 54,543
    • WpPart
      Parts 20
    ☆ ووت و کامنت هنگام خواندن فیک فراموش نشه☆ Name: My idol Main couple: Vkook Genres: Smut Angst Drama BDSM Romance Story by sheri Telegram channel: Everythingaboutbtss Up Time: Full +18 [پارت ها طولانی هستند] ❌این داستان دارای صحنه ی خشن می‌باشد پس اگر روحیه ی شکننده ای دارید لطفا این بوک رو شروع نکنید❌ "-مگه میشه فراموش کنم طعم خون رو ، اون هم وقتی که تو باعثش بودی؟ مگه میشه فراموش کرد قانون هایی رو که بدنم بهتر از ذهنم اونها رو بخاطر داره؟... من درد کشیدن رو فراموش نکردم تهیونگ...مخصوصا درد هایی رو که تو بهم هدیه دادی..."
  • jocker by DibaaVminkook
    DibaaVminkook
    • WpView
      Reads 24,698
    • WpPart
      Parts 13
    کاپل اصلی کوکمین؛ویمین فرعی یونکوکهوپ ژانر:رمنس جنایی خشن زمان اپ نا معلوم از نبودنت کنارم دارم لذت میبرمD:
  • 🔴Red Room🔴 by Mandana654
    Mandana654
    • WpView
      Reads 294
    • WpPart
      Parts 1
    در میان هیاهوی شهر، در میان دل مردگی ها و سردرگمی ها فقط آنجاست که گوشی برای شنیدن حرف دل ها هست. از بین شلوغی پر صدای شهر، همین‌جاست که زمانه با پوست و استخوان درک می‌کند تلخی خاطرات سیاه افراد را. همینجاست آدمی که به حرف دل مردم گوش میسپارد و با جان دل اثر آن زخم ها را کم تر و در نهایت جای مانده ی آن را بهبود میبخشد. پارک جیمین روانشناس و روان پزشک برجسته کره قصد دارد به تهیونگ کمک کند تا بتونه به زندگی عادیش برگرده اما در این راه با مشکلاتی رو به رو میشه که..... ژانر: رومنس، روانشناسی، طنز، روزمرگی کاپل اصلی: ویمین، نامجین فرعی: ویکوک، کوکوی #vmin #namjin #vkook #kookv
  • BTS oneshots by Mayla_amour
    Mayla_amour
    • WpView
      Reads 52,803
    • WpPart
      Parts 27
    BTS + کوک من تصمیم و گرفتم و میخوام‌ازت ... انگشت اشاره کوک که رو لباش نشست ساکت شد _ هیس خواهش میکنم جملتو تموم نکن ، جیمینا لطفا عذاب دادن منو تمومش کن حس میکنم با این بی رحمی های جدیدت قلبم داره از کار میوفته *** + التماست میکنم یونگی .. خواهش میکنم اون بدون من نمیتونه من... فریاد زد _ منم بدون تو نمیتونستم لعنتی .. منم بدون دیدنتون نمیتونسم .. تو میدونی با رفتنت چه بلایی سرم اوردی ؟ oneshot straight - gay ... drama - smut - reallife ...
  • freedom.Paradise.hell by vminii_fiction55
    vminii_fiction55
    • WpView
      Reads 208
    • WpPart
      Parts 3
    *فکر کن شیطان اونقدر عاشقت باشه که به خاطر تو از آزادی خودش بگذره* قسمتی از فیک: _ خیلی از گناهان با امتحان کردن شروع میشه +مال توهم همین جوری شروع شد؟ _ مال من از بدو تولد شروع شد! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ژانر: درام فانتزی کاپل اصلی : ویمین کاپل های فرعی: مونسان. نامجین. سپ زمان اپ: بیش از حد نامعلوم 😂 به خاطر مشغله ام ممکنه بعضی پارت ها کوتاه باشه
  • Bitter Love by NONA1B7
    NONA1B7
    • WpView
      Reads 495
    • WpPart
      Parts 1
    ⭕داستان شامل تجاوز خودکشی و افسردگیه، اگر حساس هستید این داستان رو نخوانید⭕ ❕داستان ممکنه ادیت بشه❕ |پارت بعد: نامشخص|
  • شهراشباح|ویمین by jungn4bi
    jungn4bi
    • WpView
      Reads 541
    • WpPart
      Parts 7
    _"قانون سی وسوم رفاقت:یه دوست خوب نمیذاره رفقاش تو انعکاس تصویر خودشون گیرکنن .همین بود؟" +"خودشه" این بوک با نویسندگی ویکتوریا شواب‌ـه من به کاپل فرند شیپ ویمین بازگردانیش کردم داستان کارکترا به زندگی شخصی وشخصیت واقعی خود اعضا هیچ ارتباطی نداره صرفا جهت تصویرسازی راحت برای خوانندگان فیکشنه کارکترای اصلی:تهیونگ وجیمین(فرندشیپ) ژانر:وحشت،معمایی،انگست،ماوراطبیعی
  • The Chosen by Darkness/برگزیدۀ تاریکی by lia_Reven_86
    lia_Reven_86
    • WpView
      Reads 187
    • WpPart
      Parts 3
    تا حالا شده از تاریکی به خود تاریکی پناه ببری؟! اره؛ برای من شده من پسریم که از تاریکی فرار کرد به سمت تاریکی خوشحالم که به این تاریکی پناه اوردم چون نتیجش شد شش تا پناهگاه همیشگی که پیدا کردم حالا من شش نفر رو دارم که از جنس تاریکین از جنس سایه ولی برعکس سایه ها هیچوقت ترکم نمیکنن اره این داستان زندگیه منه پارک جیمین کسی که تو اخر و زمان زامبیا جایی که میخواست خودشو خلاص کنه زندگیه دوباره بهش بخشیده شد کاپل: سونسام ژانر: رازآلود ، زامبی پایان:هپی اند
  • Memories bring back you | Kookmin by tokyo_ui
    tokyo_ui
    • WpView
      Reads 2,009
    • WpPart
      Parts 3
    [خاطره ها برمیگردوننت.] جیمین همیشه حافظه قوی ای داشت. آرزو میکرد که اینطور نباشه ولی بود. پس وقتی جونگ کوک بهش قول داد کل اون سال ها رو بهش زنگ میزنه و دوست جدیدی پیدا نمیکنه، جیمین هیچ وقت فراموش نکرد. حتی وقتی ده سال گذشته بود، برگشته بود و جونگ کوک حتی اون قول رو به یاد نمی آورد... . . . مرد ماسکش رو پایین کشید و کلاهش رو از سرش درآورد. جیمین فقط چند ثانیه فاصله داشت تا بعد از دیدن چهره آشناش چشماش رو از گوشه هاش چاک خورده باقی بذاره. خب اگه می خواست مرد رو به روش رو توصیف کنه باید می گفت, سر جونگ کوکی که می شناخت رو بدنی که نمی شناخت. انگار با فتوشاب کله کوکی هشت ساله رو کنده بودن و گذاشته بودنش رو یه مرد بالغ عضله ای که هیچ سنخیتی با چیزی که جیمین تو ذهنش تصور می کرد نداره. _عام...جونگ کوکی؟...کوکی؟ ...
  • لایو ویدیو | ویکوک  by faeze615
    faeze615
    • WpView
      Reads 170,438
    • WpPart
      Parts 31
    (تکمیل شده) یادم افتاد امشب لایو داره ... در هفته چند روز لایو داشت در حقیقت پورن لایو بود ... چهره اش رو نمیدیدم اما تنها راهِ رهاییم از دنیای بیرون اتاق تاریک و لایو های اون بود ..‌. اسم فیکشن: لایو ویدیو ژانر: عاشقانه - اسمات - کمدی - روزمره - انگست کاپل :تهکوک - یونمین #ویکوک #تهکوک #یونمین #اسمات #فول_اسمات #انگست #عاشقانه #رومنس #روزمره #کمدی #درام #تهیونگ #جانگکوک #جونگکوک
  • 𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑲𝒐𝒐𝒌𝑽) by RAHILRad2
    RAHILRad2
    • WpView
      Reads 495,185
    • WpPart
      Parts 54
    _اسـلـحـه_ نویسنده: راحیل کاپل: کوکوی ژانر: جنایی، اکشن، پلیسی، انگست، ماجراجویی، اسمات خلاصه: فرمانده جونگکوک، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوست‌پسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همه‌اشون رو نامعلوم میکنه و کیم‌ تهیونگی که ادعا میکنه فقط یک کافه‌داره و دوست دبیرستان جونگکوکه وارد زندگیش میشه اما آیا واقعا تهیونگ همونیه که نشون میده یا چیز های دیگه ای توی فکرش داره؟
  •  smile(ویمین) by poke_r833
    poke_r833
    • WpView
      Reads 16,028
    • WpPart
      Parts 12
    فیکشن(لبخند) راجب یه پسری هست که اختلال ذهنی تقریبا خفیف داره و خیلی مهربونه و همیشه لبخند روی لبشه و میخنده و اوماش با یه آقا ازدواج میکنه که اون آقا یه پسر داره که به شدت از جیمین و اوماش متنفره اما وقتی اوما و آپاشون میمیرن قراره هیونگش چطوری باهاش رفتار کنه؟ فضای فیک به شدت غمگینه و فیک از زبان جیمین نوشته میشه که راحت تر بتونید بفهمید چی تو مغزشه(هرازگاهی هم از زیان راوی نوشته میشه) وضعیت:پایان یافته✅️ کاپل:ویمین
  • ‪𝗔𝗹𝗽𝗵𝗮 𝗼𝗿 𝗼𝗺𝗲𝗴𝗮؟ by BooMi_13
    BooMi_13
    • WpView
      Reads 101,278
    • WpPart
      Parts 48
    اخطار: ما هیچ مسئولیتی در قبال اکلیل هایی که قراره ازتون بپاچه قبول نمیکنیم :)))🌈 "سیزده سال اول زندگیم به این فکر میکردم که قرار یه آلفا باشم؛ ولی خب این دنیا همیشه خواسته های منو به تخمش گرفته‌. و از اونجایی که کارما در برابر من تبدیل میشه به مادر فولاد زره، در یه تصمیم ناگهانی منو تبدیل کرد به چیزی که خودمم نمیدونم چیه! محض رضای خدا! من یه امگام که فورومون آلفا رو داره! و موضوع جایی پیچیده تر شد که اون امگا، یعنی پارک جیمین رو دیدم. اوه! راستی خودمو معرفی نکردم؛ من کیم تهیونگم، ۲۵ سالمه و نمیدونم آلفام یا امگا..." [Complete] Name: Alpha or Omega? Genre:Smut،Mpreg، Romance، Comedy، omegaverse، fluff Couple: Vmin Written by: BoOMi #1:omegaverse #1:teahyung #2:jimin #5:mpreg
  • ✧⁠\⁠(  ͲᎻᎬ ᎡᎬᎠ ႮᎷᏴᎡᎬᏞᏞᎪ )⁠ノ⁠✧ by Rcxhjy
    Rcxhjy
    • WpView
      Reads 350
    • WpPart
      Parts 3
    کاپل : ویکوک ، یونمین ژانر : زامبی ، اکشن ، ماجراجویی 〜 🥀 بوی جسد ، بوی گوشت تجزیه شده همه‌ی جان مرا گرفته بود؛ انگار بوی مرده همیشه به جسم من فرورفته بود انگار من توی یک تابوت سیاه خوابیده بوده‌ام و یک‌ نفر که صورتش را نمی‌دیدم من رو بین مه و سایه‌های تاریک دفن میکرد  اسلحه ... صدای کشیده شدن ماشه ... و در اخر ، صدای تیری که جسم خسته اش رو وادار به ادامه دادن میکرد دست هایی که یخ زده بود ... قطره های خونی که گونه های سرد و بی روحش را سرخ کرده بود صدای نفسی که به شمارش افتاده بود و به دنبال ذره ای اکسیژن فریاد میزد. جسد هایی که روی زمین سردِ زیر پاهاش افتاده بود و توی خون غوطه ور شده بود. نگاهی که نشان از وداعی به وسعت یک جهان داشت ابدیتی که سر رسیده بود و پلک زدن هایش را بی رحمانه دریده بود. ابدیتی که نگاه هان معصومانه شان را به فجیح ترین روش دزدیده بود چشم هایی که اشک هایش با قطرات خون رنگ گرفته و مثل شبنمی بر روی مژه هایش نشسته بودند . « خوی درنده ادمی ، از تمامی حیوانات میتونه منفور تر باشه » نگاهی که می لرزید، نگاهی که ترسیده بود، نگاهی که پشت آیینه ی کدر شده ای نفس های اخرش را میشمرد . صدای جیغ و فریاد هایی که تمام وجودش را میلرزاند . با خودش چه کرده بود ... چطور ... به چه جرعتی به راحتی مغز رو نش