کای Stories

Refine by tag:
کای
WpAddkai
WpAddسهون
WpAddاکسو
WpAddسکای
WpAddsekai
WpAddexo
WpAddجونگین
WpAddکایهون
WpAddsehun
WpAddچانبک
WpAddکیونگسو
WpAddبکهیون
WpAddjongin
WpAddکایسو
WpAddچانیول
WpAddchanbaek
WpAddkaihun
WpAddchanyeol
WpAddfiction
کای
WpAddkai
WpAddسهون
WpAddاکسو
WpAddسکای
WpAddsekai
WpAddexo
WpAddجونگین
WpAddکایهون
WpAddsehun
WpAddچانبک
WpAddکیونگسو
WpAddبکهیون
WpAddjongin
WpAddکایسو
WpAddچانیول
WpAddchanbaek
WpAddkaihun
WpAddchanyeol
WpAddfiction

39 Stories

  • 1999 [ Yeongyu ] by stevsoo__
    stevsoo__
    • WpView
      Reads 1,306
    • WpPart
      Parts 5
    [ و دو ستاره با پیراهن سفید، در شب نگاهت، یکدیگر را می‌بوسیدند! ] COUPLE : YEONGYU GENRE : ANGEST / ROMANCE / SMUT THE WRITER : MISUN
  • ATTACHED(kaisoo_translation) by lil_sua
    lil_sua
    • WpView
      Reads 5,474
    • WpPart
      Parts 21
    وقتی که مرد مافیایی کیم جونگین... عاشق عکاس جوان، دو کیونگسو میشه... main writer: sun_gee translator:lil_sua ژانر:اسمات،اکشن.
  • My Sexy Monster  by MochiAm
    MochiAm
    • WpView
      Reads 1,605
    • WpPart
      Parts 1
    One-Shot Couple:SEKAI genre:comedy, supernatural, smut سهون: ببین جوجه خون آشام کله آبی،درسته که خیلی وحشی هستی و دیشب تقریبا نیمه جونم کردی ولی اینا باعث نمیشه من ازت بگذرم پس بیا یه معامله ای بکنیم...
  • Интуиция by adbluD
    adbluD
    • WpView
      Reads 101
    • WpPart
      Parts 1
    پیدا کردن شخصی بدون اینکه دنبالش گشته باشی یا منتظرش بوده باشی؛ مثل معجزه ای که خدا فرستاده و زندگیتو از این رو به اون رو کرده موقعی که انتظارشو نداشتی و داشتی از هم می پاشیدی. ‧₊˚🖇️⠀세. ▭ 카이. ₊˚🎧⊹ Couple: Sekai Kaihun ◯⃘ .OneShot ࣪✦ Genre : Dram Romance - @AdOcean . ⊹ 🪵 ₊
  • Lovelorn ∫ kai.Jennie ∫ by Vevea_Or_Vevea
    Vevea_Or_Vevea
    • WpView
      Reads 147
    • WpPart
      Parts 1
    کای:-جێنی! جێنی: ~بەڵێ کای:-خۆشمدەوێی جێنی:~منیش خۆشمدەوێی 《خۆشەویستیەکەی کای و جێنی؟》
  • در یک قدمی تو ♡ One step away from you by fafaexo_12
    fafaexo_12
    • WpView
      Reads 1,823
    • WpPart
      Parts 20
    داستانی عاشقانه و تاریخی با کلی حس و حال خوب💙💫 "اعتراف می کنم به گناهانی که زبانم از گفتن شان قاصر است و ذهنم از نگفتن شان بیزار اولین گناه با حضور در آسمان بی کرانش شروع شد ، من تاریکی ام را با او شریک شدم و او روشنم ساخت طوری که چشم گشودم و فهمیدم ماهِ آسمان گشته ام دومی زمانی شکل گرفت که قدم از جاده ی دلش برداشتم و از نگاهش خودم را راندم و سومین گناه.... نه....من گناهکار تنها یک اشتباهم گناهم این است "تسلیم شدن" گناه من تکرار تسلیم شدن است ؛ تسلیم او و سرنوشتی که او را از من دریغ کرده" • آدم اگه دو بار عاشق بشه دو بار اشتباه می کنه حالا اگه عاشق یه آدم تکراری بشه گناهش دو برابر هم میشه... ژانر : تاریخی ، درام ، عاشقانه کاپل اصلی : جی اون(آیو) ، کیونگسو (دی او) زمان آپ : نامشخص این اولین تجربه منه لطفا حمایتم کنید🥰 داستان رو بخونید و لذت ببرید و یک نکته پارت ها کوتاه هستند پس برای رسیدن به اتفاقات اصلی کمی صبور باشید😉 اگه خوشتون اومد ووت و کامنت فراموش نشه ♥️
  • [ 𝘉𝘪𝘵𝘵𝘦𝘳 ; 𝘒𝘢𝘪𝘚𝘰𝘰 ] by ilyunishit
    ilyunishit
    • WpView
      Reads 4,362
    • WpPart
      Parts 10
    • [ مثل یه طعم تلخی، که بعد از یبار چشیدنت نمیشه فراموشت کرد. ] ° ° ° ° ° ° - 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾𝗌 : 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 , 𝖺𝗇𝗀𝗌𝗍.
  • Hundredth Day / OneShot by AylaXee
    AylaXee
    • WpView
      Reads 395
    • WpPart
      Parts 1
    عنوان: صدمین روز - Hundredth Day نویسنده: xee ژانر: تخیلی - Fluffy - رومانتیک زوج: کایلو معرفی:. هر روز و هر ساعت به اسم لذت بردن کارای زیادی میکنیم بی توجه به این موضوع که آیا لذت ما برای بقیه هم لذت بخش هست یا نه، بی توجه دردی که گاهی به بقیه میدیدم انقدر توی این دروغ پیش میریم که دیگه فراموش میکنیم لذت واقعی چه رنگ و بویی داشته و فقط میخوایم باور کنیم داریم لذت میبریم ولو به قیمت نابود کردن وجودخودمون و فقط لحظه ای به خود می آییم که وجود زخمی ما تصمیم به انتقام ازمون میگیره فوروارد: روبی هوف بزرگی کرد "خنگی.. خنگ... یعنی لو هان رو یادت نمیاد؟ البته خب منم اگه اندازه تو به همه چیز جز ارزش ادما فک میکردم مطئنا این پسر رو یادم میرفت، بذار راهنمایی کنم، ترم دوم دانشکده، احیانا یه شوخی خرکی نکردی؟" کای کمی سرشو چپ و راست خم کرد و با نگاه هنگی به اونطرف خیابون سعی داشت به خاطر بیاره چیزی که روبی میگفت ماله 19 سالگیش بود و اون الان 26 سالش بود و حتی یادش نمی امد دیروز چه لباسی پوشیده بوده چه برسه به اینکه بدونه 7 سال پیش چیکار کرده روبی چشمش رو چرخوند، خیلی کلافه بود، به وجود اوردن این بچه یکی از اشتباهاتش بود "هوف... 7 سال پیش اون توی دانشکده شما بورس شد... و شما کَله خرا فک کردین یه سوژه خوب برا مسخره بازیتون پیدا کردین... هنوز یا
  • My Romeo *OSH* ✔️ by I_YEON_I
    I_YEON_I
    • WpView
      Reads 20,121
    • WpPart
      Parts 24
    "مەبەستت ئەوەیە من دەخەیتە داوی خۆشەویستی خۆتەوە؟" "بەڵێ.....وە بەچاوی خۆت دەیبینیت!" "ئەی ئەگەر نەمکرد؟" "ئەوکات...من دوور دەکەومەوە تۆش بۆت دەردەکەوێت کەوتوویتەتە خۆشەویستی منەوە...بەباشی ئەمەت لەبیر بێت ئۆھ سێھون!" "دەکرێت ئەمە بەڕکابەری دابنێم؟" "وای دابنێ و بەڵێنت پێ دەدەم کەمن دەیبەمەوە!" لەزمانی عەرەبییەوە وەرگیراوە ھەموو مافەکانی دەگەڕێتەوە بۆ خاوەنەکەی....
  • Mother by nerdygal7
    nerdygal7
    • WpView
      Reads 985
    • WpPart
      Parts 1
    ✓یک عاشقانهٔ متفاوت با کاپل سکای. ✓روایتی از زندگی کیم جونگین و درگیری‌هایش با اجتناب‌ناپذیرهای زندگی. ✓عزیزانم، اگر این نوع ادبیات داستانی را نمی‌پسندید و اهل کتاب خواندن نیستید، از این داستان بگذرید. پ.ن: خواننده‌های جان، نمی‌تونم این توصیه رو ازتون دریغ کنم، اگر لحن کتابی رو دوست ندارید و به محاوره‌خوانی "عادت" کردید، می‌خوام بدونید که می‌تونید به لحن کتابی هم عادت کنید. کمی که بخونید می‌بینید که براتون عادی شده. امتحانش ضرر نداره.
  • we'll never change by anyianim
    anyianim
    • WpView
      Reads 114
    • WpPart
      Parts 4
    یه چیز شبیه انمیز تو لاورز اما برعکس تصور کنید عاشق کسی شدید که بهتر از هرکسی شما رو درک میکنه و باعث میشه خودتون رو باور کنید و بعد توی یه روز ترکتون کنه و شما چاره‌ای ندارید جز اینکه ازش متنفر شید. این دقیقا احساسیه که بومگیو داره. تهیون بهش خیانت کرد، نه به معنای واقعی خیانت؛ اما در نهایت هرکاری که کرده باشه، اون حق داره که ازش متنفر باشه نه؟
  • my Twin | همزاد من  by Bibblor
    Bibblor
    • WpView
      Reads 92
    • WpPart
      Parts 2
    کاپل : کایجونگ ژانر : تاریخی ، تخیلی ، درام کی فکرشو میکرد که مسابقه تیراندازی امسال ، باعث بشه همزادش رو ملاقات کنه ؟
  • Painter Angels by kaisooficology
    kaisooficology
    • WpView
      Reads 1,661
    • WpPart
      Parts 10
    ¨*•𝑭𝒊𝒄 𝑵𝒂𝒎𝒆: Painter Angels ¨*•𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: Fluff, Fantasy, Smut ¨*•𝑪𝑼𝑷: Kaisoo ¨*•𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: Naj
  • Poverty & Pride by nerdygal7
    nerdygal7
    • WpView
      Reads 5,589
    • WpPart
      Parts 8
    Genre: omegaverse, drama, romance Couples: sekai, chanbaek Channel: @parkfamily_fictions توضیحات تکمیلی اضافه خواهد شد.
  • RIVAL(kaisoo_translation) by lil_sua
    lil_sua
    • WpView
      Reads 1,382
    • WpPart
      Parts 6
    تمام پسرای کلاسِ a..،از یوجونگ خوششون میومد.اون دختر زیبایی بود.کیونگسو و جونگین هم،رقیب همدیگه بودن و هر کدوم برای به دست آوردن قلب اون دختر،بهترین تلاششونُ میکردن.. اونا از هم نفرت داشتن..ولی مرز باریکی بین عشق و نفرت وجود داره..درسته...؟ writer:sun_gee translator:lil_sua Finished ژانر:اسمات،انمیز تو لاورز،داستان کوتاه
  • 💎 King Kai 👑 by TheBluieD
    TheBluieD
    • WpView
      Reads 8,075
    • WpPart
      Parts 16
    👑King Kai👑 Couple : Kaisoo 💕 Genre : Historical ⛩ , Smut 🔞 , Romance ❤ Writer : BlueD🌙 همه دربرابر کیم کای ، سومین پادشاه از خاندان کیم ... یعنی هیچکس نبود کنارش باشه و کمکش کنه ؟؟؟
  • ●• LEAVE YOUR DEVIL TO ME •● by la7story
    la7story
    • WpView
      Reads 4,356
    • WpPart
      Parts 22
    🌒 فیک: اهریمنت را به من بسپار 🌘 🌖 کاپل:سکای ، چانبک 🌔 🌓 نویسنده:LA7 🌗 🌑 ژانر:تخیلی،فانتزی،رمنس 🌑 🌕زیر روشنایی نور مهتاب چنان جذاب بود که سینه اش تیر کشید سر انگشتان پسر به شنل مخملی کشیده شد. زیبا ترین تصویری بود که به چشم می دید، زندگی کردن کنار کسی که خوب می دونست چقدر از خودت متنفری چه حسی داشت؟ 🌕 خلاصه؛ تو دنیایی که جادو حرفِ اول رو میزنه و هر کسی با توجه به مقدار جادویی که داره طبقه بندی میشه و پیشرفت می کنه، سهون بدونِ بهره بردن از این موهبت در دور افتاده ترین دهکده ی سرزمینی دوست داشتنی به روز تولد هجده سالگی میرسه... اون همیشه خودش رو ناتوان و وصله ی ناجوری برای این دنیا دیده... در دورترین فاصله از پایتختِ آرزوها، جایی که قدرتمند ترین جادوگر ها زندگی می کنند ولی ... چرا این ژنرالِ تازه وارد جلوش زانو زده ؟!
  • SACRIFICE || Yeongyu , Sookai by Niki11011
    Niki11011
    • WpView
      Reads 330
    • WpPart
      Parts 4
    *موقتا متوقف شده* NAME : sacrifice COUPLES : Yeongyu , sookai WRITER : NiKi UP DAYS : Sunday HAPPY END -تو بهم قول داده بودی ، به این زودی تمام حرف‌ها و قول‌هات رو فراموش کردی؟ یادت رفته بهم گفتی هروقت پیش تو بودم گریه کنم؟ که بتونی اشک‌هام رو پاک کنی و روی چشم‌هام بوسه بکاری؟ یادت رفته گفته بودی هروقت غمگین شدم به آغوشت پناه ببرم؟ عوضی پس چرا هنوز چشمات بسته‌ان؟ چرا اشک‌هامو پاک نمیکنی و منو نمیبوسی؟ چرا بغلم نمیکنی و انگشت‌هاتو بین موهام به حرکت درنمیاری و نوازشم نمیکنی؟ چرا چشم‌هات رو ازم مخفی میکنی؟حاضرم هرکاری کنم تا دوباره بهم نگاه کنی اگه لازم باشه روحم رو میفروشم ، قلبم رو بهت هدیه میکنم و خودم رو فدای تو میکنم، تا یکبار دیگه اسمم رو از زبون تو بشنوم ، تا یکبار دیگه منو به آغوشت راه بدی و اشکهام رو پاک کنی بهم یادآوری کنی هیچ‌چیزی قادر به جدا کردن ما نیست میدونی چقدر دلم واست تنگ شده؟ پس چرا بیدار نمیشی یونجونا؟ Sacrifice : قربانی کردن ، فدا کردن ______________________ بعنوان اولین کارم خیلی بی‌نقص و کامل نیست اما بهترینم رو براش میزارم امیدوارم دوستش داشته باشید لیلیوم‌ها:)
  • Mirage [ Completed ] by ByunAbner
    ByunAbner
    • WpView
      Reads 8,229
    • WpPart
      Parts 48
    رابطه‌اش با سهون قبل روز تولدش عالی بود. سهون با خنده نگاهش میکرد و خاطرات روزش رو براش تعریف میکرد. وقتی میدیدش بغلش میکرد و کلی کارهای دیگه که دوستهای صمیمی با هم میکنن؛ ولی بعد از اون روز نحس، حتی یک بار هم خنده‌اش رو ندیده بود.. همش نگاه‌های سرد و دیوونه کننده! در مقابل این رفتارهای سهون بکهیون جوابی به جز معذرت خواهی نداشت. اما برای چی عذرخواهی میکرد؟ اون واقعا حق داشت تا از این یکنواختی زندگیش خسته بشه.. سهون چش شده بود؟ اون به هیچ عنوان سهونی نبود که قول داده بود همیشه کنار دوستش، بکهیون باشه.. درسته. دوستش، بکهیون! سهون هیچوقت هیچ قولی به شریک زندگیش، بکهیون نداده بود... کاپل: سهبک ، چانبک (یک‌طرفه) ژانر: درام ، هیجان انگیز ، رمانتیک ، مافیا ، اسمات هپی اند.
    +19 more
  • Tacenda by mellirora
    mellirora
    • WpView
      Reads 1,189
    • WpPart
      Parts 3
    "پایان یافته" یکدیگر رو از زندگی هم پاک‌ کردند. انگار که پیش‌بینی کرده بودند همیشه وسوسه‌ی بهم برگشتن رو دارند، تمام راه‌های ارتباط رو بریدند. نه آدرسی، نه شماره‌ای و نه حتی یک ایمیل، اون‌ها طوری از هم بریدند که که انگار هیچ‌وقت تو زندگی همدیگه وجود نداشتند.‌ سهون‌ و جونگینی که در نهایت، بعد از سه سال رابطه‌ی جدیِ احساسی از هم جدا شده بودند و حالا دنیا انگار که شوخیش گرفته باشه، اون دو رو در برابر یکدیگه قرار داده بود. "و ما شروع کردیم به بریدن از هم، زمانی که هنوز هر تپش قلبمون اسم اون یکی‌رو فریاد می‌زد و هر نفسمون به بهونه‌ی نشستن روی روح و بوسیدن اون یکی خارج می‌شد، زمانی که بدون یکدیگر بودن رو بلد نبودیم، درد به جونمون نشست درست به همون سادگی که مهرمون به دل هم نشسته بود..." چند شاتی سکای درام، انگست، روزمره. Tacenda: [Noun] things better left unsaid. چیزهایی که بهتر‌است ناگفته بمانند.